تبیان، دستیار زندگی
برای امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) نگه داشتن مردم و برآوردن حاجات مشروع مردم و خواسته های مشروع آنان، یک اصل اساسی در حکومت بوده است و در عرصه قضایی نیز این ملاک وجود داشته است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آیت الله سید احمد خاتمی:

راهکار امیر مومنان برای بیمه شدن دستگاه قضایی

برای امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) نگه داشتن مردم و برآوردن حاجات مشروع مردم و خواسته های مشروع آنان، یک اصل اساسی در حکومت بوده است و در عرصه قضایی نیز این ملاک وجود داشته است.
راهکار امیر مومنان برای بیمه شدن دستگاه قضایی

آیت الله سید احمد خاتمی از اساتید حوزه علمیه قم در ادامه بحث «فقه حکومتی» به بررسی بخش دیگری از ادله وجوب حفظ نظام در حوزه فرهنگی پرداخته است.

* عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْبَرْقِیِّ، عَنْ شَرِیفِ بْنِ سَابِقٍ، عَنِ الْفَضْلِ بْنِ أَبِی قُرَّةَ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام، قَالَ: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله علیه و آله: قَالَتِ‏ الْحَوَارِیُّونَ‏ لِعِیسى‏: یَا رُوحَ اللَّهِ، مَنْ نُجَالِسُ؟ قَالَ: مَنْ تُذَكِّرُكُمُ‏ اللَّهَ رُؤْیَتُهُ، وَ یَزِیدُ فِی عِلْمِكُمْ مَنْطِقُهُ، وَ یُرَغِّبُكُمْ فِی الْآخِرَةِ عَمَلُه.‏  الكافی (ط - دارالحدیث)، ج‏1، ص: 95

اگر این سه معیار در نظر گرفته شود باعث می شود دوست انسان نقش استاد اخلاق را برای او ایفا کند.

مردم انتظار دارند که ما این چنین باشیم و نمی پذیرند که  بدون مطالعه منبر برویم و حرف های غیر مفید را مطرح کنیم بلکه می خواهند سخن ما برای آن ها باعث رشد باشد.

معنویت نیز باید در یک عالم دینی جلوه داشته باشد و اگر مردم مشاهده کنند که ما نیز دنبال تعلقات دنیایی هستیم و به مادیات اهتمام خاصی داریم مانع از تأثیر سخن می شود.

سخن از قاعده لا ضرر بود،امام راحل این قاعده را مربوط به حکومت می دانند و اولین مقدمه سخن امام شئون پیامبر و امام معصوم بود که شامل نبوت و قضاوت و حکومت است.

به مناسبت بحث به بیان مواردی از قضاوت پیامبر و مولا علی علیهما السلام پرداختیم و قرار شد به اصول قضاوت و آئین دادرسی در سیره حکومتی حضرت امیر المؤمنین هم بپردازیم.

در بحث قضاوت آن چه که برای امیرالمومنین علیه السلام در اولویت قرار دارد عدالت است.

تساوی و احقاق حق باید هرکدام در جای خودش انجام بگیرد.

تمام قضاوت های مولا علی علیه السلام به همین یک کلمه خلاصه می شود که عبارت است از احقاق حق . یعنی اگر کسی زور می گفت حضرت در مقابل زورگویی او می ایستادند و این در زمان پیامبر و خلفاء و حکومت حضرت تداوم داشته است. اصولاً روح نظام قضایی در اسلام عدالت است.

* ربیع الأبرار : استعدى رجلٌ عمرَ على علیّ ، وعلیٌّ جالس ، فالتفت عمر إلیه فقال : یا أبا الحسن ، قم فاجلس مع خصمك ، فقام فجلس مع خصمه فتناظرا ، وانصرف الرجل ، فرجع علیّ إلى مجلسه ، فتبیّن عمر التغیّر فی وجهه ،فقال : یا أبا الحسن ، ما لی أراك متغیّراً ؟ أكرِهت ما كان ؟ قال : نعم. قال : وما ذاك ؟ قال : كنّیتنی بحضرة خصمی ، فألاّ قلت لی یا علیّ ، قم فاجلس مع خصمك؟ فأخذ عمر برأس علیّ فقبّل بین عینیه ، ثمّ قال : بأبی أنتم ، بكم هدانا الله ، وبكم أخرجنا من الظلمات إلى النور. موسوعة الإمام علی بن أبی طالب ( ع ) فی الكتاب والسنة والتاریخ، جلد : 4، صفحه 264

*الإمام الباقر ( علیه السلام ) : إنّ أمیر المؤمنین ( علیه السلام ) أمر قنبر أن یضرب رجلاً حدّاً ، فغلظ قنبر فزاده ثلاثة أسواط ، فأقاده علیّ ( علیه السلام ) من قنبر ثلاثة أسواط.موسوعة الإمام علی بن أبی طالب ( ع ) فی الكتاب والسنة والتاریخ، جلد : 4، صفحه 262

در برخی نسخه ها، واژه "غلط" آمده است.

قنبر شهید رکاب مولا علی علیه السلام است ولی حضرت در هنگام اجرای قانون با کسی تعارف نداشت.

*الإمام الصادق ( علیه السلام ) : قال أمیر المؤمنین ( علیه السلام ) لعمر بن الخطّاب : ثلاث إن حفظتهنّ وعملت بهنّ كفتك ما سواهنّ ، وإن تركتهنّ لم ینفعك شیء سواهنّ ،

قال : وما هنّ یا أبا الحسن ؟ قال : إقامة الحدود على القریب والبعید ، والحكم بكتاب الله فی الرضى والسخط ، والقسم بالعدل بین الأحمر والأسود . قال عمر : لعمری لقد أوجزت وأبلغت.  موسوعة الإمام علی بن أبی طالب ( ع ) فی الكتاب والسنة والتاریخ، جلد : 4، صفحه 262

روایات در این مورد بسیار زیاد است اما برخی از آن ها در این جا بیان می شود.

*عنه ( علیه السلام ) : من عمل بالعدل حصّن الله ملكه.

*عنه ( علیه السلام ) : إعدل تملك.

*عنه ( علیه السلام ) : إعدل تحكم.

*عنه ( علیه السلام ) : ما حصّن الدول بمثل العدل.

* عنه ( علیه السلام ) : إعدل ، تدُم لك القدرة.

*عنه ( علیه السلام ) : ثبات الملك فی العدل.

*عنه ( علیه السلام ) : ثبات الدول بإقامة سُنن العدل.

*عنه ( علیه السلام ) : مَن عدل فی سلطانه استغنى عن أعوانه.

*عنه ( علیه السلام ) : العدل قِوام الرعیّة.

*عنه ( علیه السلام ) : العدل قِوام البریّة.

*عنه ( علیه السلام ) : حُسن العدل نظام البریّة.

*عنه ( علیه السلام ) : العدل أقوى أساس.

موسوعة الإمام علی بن أبی طالب ( ع ) فی الكتاب والسنة والتاریخ، جلد : 4، صفحه 315 تا 320

روح یک حکومت دینی باید عدالت باشد

برای امیرالمؤمنین علی علیه السلام نگه داشتن مردم و برآوردن حاجات مشروع مردم و خواسته های مشروع مردم یک اصل اساسی در حکومت بوده است و در عرصه قضایی نیز این ملاک وجود داشته است.

چند تشکیلات در حکومت حضرت وجود داشته است.

*بیت المظالم:

مرکزی بوده است که مردم شکایات ویژه خود را در آنجا مطرح می کردند مانند شکایت از مسؤلین و رشوه خواری و تصرف در اوقاف.

*بیت القصص: صندوق بررسی شکایات

*صبح الأعشى : أوّل من اتّخذ بیتاً تُرمى فیه قِصَص أهل الظلامات أمیر المؤمنین علیّ بن أبی طالب ( رضی الله عنه).

*الأوائل عن محمّد بن سیرین : اتّخذ علیّ بیتاً یُلقی الناس فیه القِصَص ، حتى كتبوا شتمه فألقوه فیه ، فتركه.

*شرح نهج البلاغة : كان لأمیر المؤمنین ( علیه السلام ) بیت سمّاه : بیت القِصَص ، یُلقی

الناس فیه رِقاعهم.

*الإمام علیّ ( علیه السلام ) - لأصحابه - : من كانت له إلیّ منكم حاجة ، فلیرفعها فی كتاب ؛ لأصون وجوهكم عن المسألة. موسوعة الإمام علی بن أبی طالب ( ع ) فی الكتاب والسنة والتاریخ، جلد : 4، صفحه 244

*دکه القضاء:

در مسجد کوفه یک مکانی برای قضاوت قرار داده شده بود که برای همه قابل مشاهده و دسترس بود.

سفارش های فراوان مولا علی علیه السلام در عهد مالک اشتر و در سایر نامه ها ،گویای آن است که نظام اسلامی متکی بر مردم است و آن چه مردم را نگه می دارد عدالت است.

این جمله هرچند معلوم نیست روایت باشد اما درست است " الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم."

راهکاری که مولا علی علیه السلام برای سالم سازی دستگاه قضائی در نظر داشت این بود که ً قاضیان صالح برگزیده شوند و دغدغه مالی و امنیت شغلی نداشته باشند و این سبب بیمه شدن دستگاه قضایی می شود.

ثُمَ‏ اخْتَرْ لِلْحُكْمِ‏ بَیْنَ‏ النَّاسِ‏ أَفْضَلَ رَعِیَّتِكَ فِی نَفْسِكَ مِمَّنْ لَا تَضِیقُ بِهِ الْأُمُورُ وَ لَا تُمَحِّكُهُ الْخُصُومُ وَ لَا یَتَمَادَى فِی الزَّلَّةِ وَ لَا یَحْصَرُ مِنَ الْفَیْ‏ءِ إِلَى الْحَقِّ إِذَا عَرَفَهُ وَ لَا تُشْرِفُ نَفْسُهُ عَلَى طَمَعٍ وَ لَا یَكْتَفِی بِأَدْنَى فَهْمٍ دُونَ أَقْصَاهُ وَ أَوْقَفَهُمْ فِی الشُّبُهَاتِ وَ آخَذَهُمْ بِالْحُجَجِ وَ أَقَلَّهُمْ تَبَرُّماً بِمُرَاجَعَةِ الْخَصْمِ وَ أَصْبَرَهُمْ عَلَى تَكَشُّفِ الْأُمُورِ وَ أَصْرَمَهُمْ عِنْدَ اتِّضَاحِ الْحُكْمِ مِمَّنْ لَا یَزْدَهِیهِ إِطْرَاءٌ وَ لَا یَسْتَمِیلُهُ إِغْرَاءٌ وَ أُولَئِكَ قَلِیلٌ ثُمَّ أَكْثِرْ تَعَاهُدَ قَضَائِهِ وَ [أَفْسِحْ‏] افْسَحْ لَهُ فِی الْبَذْلِ مَا [یُزِیحُ‏] یُزِیلُ عِلَّتَهُ وَ تَقِلُّ مَعَهُ حَاجَتُهُ إِلَى النَّاسِ وَ أَعْطِهِ مِنَ الْمَنْزِلَةِ لَدَیْكَ مَا لَا یَطْمَعُ فِیهِ غَیْرُهُ مِنْ خَاصَّتِكَ لِیَأْمَنَ بِذَلِكَ اغْتِیَالَ الرِّجَالِ لَهُ عِنْدَكَ فَانْظُرْ فِی ذَلِكَ نَظَراً بَلِیغاً فَإِنَّ هَذَا الدِّینَ قَدْ كَانَ أَسِیراً فِی أَیْدِی الْأَشْرَارِ یُعْمَلُ فِیهِ بِالْهَوَى وَ تُطْلَبُ بِهِ الدُّنْیَا. نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص: 435

سپس از میان مردم، برترین فرد نزد خود را براى قضاوت انتخاب كن، كسانى كه مراجعه فراوان، آنها را به ستوه نیاورد، و برخورد مخالفان با یكدیگر او را خشمناك نسازد، در اشتباهاتش پافشارى نكند، و بازگشت به حق پس از آگاهى براى او دشوار نباشد، طمع را از دل ریشه كن كند، و در شناخت مطالب با تحقیقى اندك رضایت ندهد، و در شبهات از همه با احتیاط تر عمل كند، و در یافتن دلیل اصرار او از همه بیشتر باشد، و در مراجعه پیاپى شاكیان خسته نشود، در كشف امور از همه شكیباتر، و پس از آشكار شدن حقیقت، در فصل خصومت از همه برنده ‏تر باشد، كسى كه ستایش فراوان او را فریب ندهد، و چرب زبانى او را منحرف نسازد و چنین كسانى بسیار اندكند.

پس از انتخاب قاضى، هر چه بیشتر در قضاوت‏هاى او بیندیش، و آنقدر به او ببخش كه نیازهاى او بر طرف گردد، و به مردم نیازمند نباشد، و از نظر مقام و منزلت آنقدر او را گرامى دار كه نزدیكان تو، به نفوذ در او طمع نكنند، تا از توطئه آنان در نزد تو در أمان باشد.

ستوراتى كه دادم نیك بنگر كه همانا این دین در دست بدكاران اسیر گشته بود، كه با نام دین به هوا پرستى پرداخته، و دنیاى خود را به دست مى‏ آوردند. نهج البلاغة / ترجمه دشتى، ص: 577

در کتاب تحف العقول مطالب دیگری از عهد نامه مالک اشتر نقل گردیده است که در نهج البلاغه وجود ندارد.

وَ أَحْسِنْ‏ تَوْقِیرَهُ‏ فِی‏ صُحْبَتِكَ‏ وَ قَرِّبْهُ فِی مَجْلِسِكَ وَ أَمْضِ قَضَاءَهُ وَ أَنْفِذْ حُكْمَهُ وَ اشْدُدْ عَضُدَه. تحف العقول، النص، ص: 136

و او را در نزد خود چنان منزلتى ده كه نزدیكانت در باره او جرات طمع نداشته باشند تا به پشت گرمى تو خود را از تهدید و توطئه آنان ایمن داند. در محضر خویش از او تجلیل كن و نزدیك خویش بنشان و قضاوتش را تأیید كن و حكمش را تنفیذ نما و پشتیبانش باش‏. تحف العقول / ترجمه حسن زاده، ص: 224

منبع: حوزه نیوز