تبیان، دستیار زندگی

فوتبال پایه در مزایده؟

فدراسیون فوتبال ایران با اتخاذ یک تصمیم عجیب بار دیگر نشان داد که بی سر و سامانی در فوتبال پایه ما همچنان ادامه دارد.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

فوتبال پایه در مزایده؟

فدراسیون فوتبال ایران با اتخاذ یک تصمیم عجیب بار دیگر نشان داد که بی سر و سامانی در فوتبال پایه ما همچنان ادامه دارد.

بهمن اسدی -بخش ورزشی تبیان
فوتبال

بر اساس این تصمیم سرمربی ناموفق تیم جوانان به عنوان سرمربی تیم فوتبال امید ایران برگزیده شد تا زنگ خطر عدم راهیابی تکراری این تیم به المپیک به شدت به صدا در آید.

چندی پیش ناکامی تیم جوانان در مسابقات جهانی در حالیکه شایستگی لازم را داشت تنها به دلیل ضعف کادر فنی فغان همه را به آسمان برد. در شرایطی که همگان منتظر بودند تا فدراسیون در مقام عذرخواهی برآید ناگهان پافشاری بر اشتباه قبلی نشان داد که فوتبال پایه ما همچنان نقش گوشت قربانی را برای عده ای دارد.

طی سال های اخیر اغلب مربیانی بر امور تیم های جوانان، نوجوانان و امید ما گمارده شدند که دارای کارنامه روشنی نبودند. آنها چه قبل و چه بعد از ناکامی مورد انتقاد بوده اند اما نه فدراسیون و نه هیچ مقام مسئولی در این باره پاسخگو نبوده اند.

عذر بدتر از گناه مهدی تاج

نکته جالب در انتصاب اخیر عذر بدتر از گناه مهدی تاج رییس فدراسیون در خصوص این تصمیم عجیب بوده است. تاج در گفتگویی اعلام داشته که ما به دلیل فرصت کم تا آغاز مسابقات انتخابی المپیک صلاح را در این دیدیم که سرمربی جوانان به خاطر آشنایی با وضعیت ملی پوشان جوان هدایت این بازیکنان را بر عهده بگیرد.

یعنی فدراسیون فوتبال قبل از این برنامه ای برای امیدها نداشته است؟ آیا این مسابقات پیش از این طراحی و برنامه ریزی نشده بود؟ فدراسیون فوتبال از انجام مسابقات آسیایی و انتخابی المپیک خبر نداشته است؟

فدراسیونی ها به چشم ندیدند که تیم جوانان ایران در بازی های جهانی بیشترین لطمه را از ضعف کادر فنی خورد؟ تیمی که موفق شده بود پس از سالها به جام جهانی برسد و در سه بازی خود در این رقابت ها شروعی دلگرم کننده داشت  طعم تلخ شکست را چشید تا مشخص شود این کادر فنی با ضعف هایی آشکار مواجه است.

هدف ما در این مطلب زیر سوال بردن کادر فنی تیم جوانان نیست. اگرچه این کادر باید بیش از همه پاسخگوی ناکامی تلخ جوانان باشد اما قطعا با تمام ظرفیت خود کار کرد و تلاش کرد. مشکل اینجاست که فدراسیون فوتبال در این باره بی برنامه است. هر بار و در آستانه مسابقات مختلف بدون برنامه منتظر می ماند تا گروهی با استفاده از" رانت" و "لابی " های خاص خود را روی نیمکت تیم ملی ببینند.

نگاهی اجمالی به سالهای اخیر و آنچه در آن رخ داده ما را با حقیقت تلخی روبرو می کند. اسامی مربیان تیم های پایه ما چندان به گوش اهالی فوتبال آشنا نبوده اند. اکثر آنها نه تنها فوتبالیست قابلی نبوده اند بلکه در عرصه مربیگری کارنامه ای نداشته اند.

رد پای مربیان پایه در صدا و سیما

برای ارائه مدرک در خصوص خاصه خرجی فدراسیون نشینان در فوتبال پایه توجه به یک نکته کافی است.

تعداد قابل توجهی از کسانی که نیمکت تیم های پایه را اشغال کردند کسانی هستند که با مناسبات خاص برنامه های رادیو وتلویزیونی را در اختیار داشته اند. عجیب نیست؟

یک مربی جوان بی کارنامه  مدتی یک برنامه "شو" گونه تلویزیونی را اداره می کند از رییس کمیته جوانان در آنجا استفاده می کند و پس از مدت کوتاهی در میان ناباوری همه حکم سرمربیگری تیم ملی را به دست می آورد. او پس از ناکامی در اداره تیم با استناد دوستانش به کشف یکی دو چهره مطرح سعی در تبرئه او دارند. جالب این که این گروه در خصوص نابودی تعداد قابل توجهی استعداد بزرگ فوتبال حرفی به میان نمی آورند.

او پس از این ناکامی اکنون در نقش کمک مربی تیم های لیگ دسته اولی فعالیت دارد و پیشرفت بزرگش حضور به عنوان کمک مربی تیم های بحران زده و در حال سقوط به از لیگ برتر به دسته اول است. در حقیقت او با اشتباه بزرگ متولیان فوتبال تجربه اندوزی در بخش مربیگری را از روی نیمکت تیم ملی آغاز کرده است!!!

دو مربی دیگر این رده نیز این اواخر در تلویزیون کنگر خورده و لنگر انداخته اند. آنها به عنوان کارشناسان فوتبال در حالی بازی تیم های بزرگی چون رئال مادرید و بارسلون و بایر مونیخ را ارزیابی می کنند که روی نیمکت توانایی از خود نشان نداده اند.

بدون تردید کسانی که تا این حد قدرت تحمیل خود به فوتبال را دارند قطعا می توانند در رده باشگاهی تیمی برای خود دست پا کنند اما ظاهرا گوشت قربانی فوتبال پایه بیشتر به مذاق آنها خوش می آید. تاسف ها وقتی بیشتر می شود که یکی از این مهمانان ناخوانده فوتبال چندی پیش برای نیمکت نشینی در تیم های پایه شرط هم می گذاشت و با منت قبول مسئولیت می کرد تا باور کنیم این رویه نامطلوب قرار است کماکان ادامه یابد؟

مزایده تیم امید

نکته جالب در انتصاب اخیر عذر بدتر از گناه مهدی تاج رییس فدراسیون در خصوص این تصمیم عجیب بوده است. تاج در گفتگویی اعلام داشته که ما به دلیل فرصت کم تا آغاز مسابقات انتخابی المپیک صلاح را در این دیدیم که سرمربی جوانان به خاطر آشنایی با وضعیت ملی پوشان جوان هدایت این بازیکنان را بر عهده بگیرد.

مشکل تیم امید تنها بحث سرمربی نیست. این تیم علاوه بر این با دو مشکل بزرگ روبروست. اول این که کمیته ملی المپیک و فدراسیون فوتبال هرکدام خود را صاحب این تیم می دانند اما فقط در موقع پیروزی و انجام هزینه...

موقع پرداخت هزینه این دو نهاد از مسئولیت طفره می روند و تیم امید چون کودک طلاق بدون صاحب می ماند. سالها کشمکش در این باره ادامه داشته و همچنان نیز ادامه دارد.

آخرین شاهکار فدراسیونی ها در این باره دوره قبل مسابقات انتخابی المپیک رقم خورد. فدراسیون با جلب رضایت کمیته ملی المپیک تیم امید را در یک مزایده صوری به دست یکی از نمایندگان شورای شهر تهران سپرد تا او با شرط عدم پاسخگویی به بحث بودجه و هزینه(!) برنده مزایده شود. این ترفند عجیب نیز پایانی جز شکست و ناکامی در بر نداشت.

تیم امید نیز بسان جوانان و نوجوانان یک مشکل اساسی را به همراه دارند. عدم همکاری و همراهی تیم های باشگاهی چوبی لای چرخ حرکتی تیم های ملی در رده پایه است.

این تیم ها از زمان انتخاب و شرکت در اردوها و مسابقات مقدماتی انتخابی با بیم عدم همکاری تیم های باشگاهی روبرو هستند. در بی سر و سامانی فوتبال پایه و در شرایطی که فدراسیون در بخش برنامه ریزی توجهی به امور تیم های پایه ندارد بهترین و کارسازترین بازیکنان این تیم ها سربزنگاه کنار می مانند تا همه تلاش و طراحی ها به باد فنا برود.

راهی که باید رفت

در نگاه اول شاید به نظر برسد که راهی برای برون رفت از این گره کور وجود ندارد اما سابقه نشان می دهد که می توان از سد این مشکلات عبور کرد به شرطی که کاربلد و دلسوز باشیم. دم دستی ترین مثال در این باره موفقیت مستمر تیم جوانان ایران در دهه پنجاه است. در آن ایام تعیین یک سرمربی امتحان پس داده و کاربلد(حشمت مهاجرانی) چندین حسن برای فوتبال ما داشت.

در آن ایام توجه و همراهی عوامل مختلف با تیم جوانان باعث شد تا ما سه دوره پیاپی قهرمان آسیا شویم و سیل جوانان مستعد از جوانان به بزرگسالان سرازیر شد. روشن، قاسمپور، نظری و ... تنها گوشه ای ازحاصل و سود این برنامه موفق بود. علاوه بر این که فوتبال ما موفق شد صاحب یک مربی موفق در سطح تیم ملی بزرگسالان شود.

در آن ایام همچنین برگزاری تورنمنت های معتبر در سطح پایه باعث می شد تا بازیکنان این رده دارای تجربه لازم شوند. بازیکنانی که امروز به شکل گلخانه ای در اردوهای ناپیدا تحت فشار لازم نیستند و با اندک فشاری از دچار مشکل روحی می شوند. درست مثل آنچه در مسابقات اخیر برای تیم جوانان رخ داد و دوبار بازی برده را به بدترین شکل ممکن از دست دادند.