تبیان، دستیار زندگی

فوتبال و سیاست؛ استفاده یا سوء استفاده

تیم فوتبال استقلال تهران با قبول یک شکست سنگین و تلخ از مسابقات فوتبال لیگ قهرمانان آسیا حذف شد و شب بدی را برای اهالی فوتبال ایران رقم زد.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

فوتبال و سیاست؛ استفاده یا سوء استفاده

تیم فوتبال استقلال تهران با قبول یک شکست سنگین و تلخ از مسابقات فوتبال لیگ قهرمانان آسیا حذف شد و شب بدی را برای اهالی فوتبال ایران رقم زد.

بهمن اسدی -بخش ورزش تبیان
فوتبال و سیاست؛ استفاده یا سوء استفاده

استقلال نماینده ایران در حالی بازی برگشت مقابل العین امارات برگزار کرد که بازی رفت را با نتیجه یک برصفر با پیروزی پشت سر گذاشته بود. آبی های پایتخت با باور یک بازی سخت پا به میدان گذاشته بودند اما هرگز انتظار شکست شش بر یک را نداشتند.

عوامل بسیاری دست به دست هم داد تا این شب تلخ برای آنها رقم بخورد. از پایان فصل خسته کننده فوتبال گرفته تا مصدومیت و محرومیت برخی بازیکنان و نمایش ضعیف و دور از انتظار استقلالی ها که سنگین ترین شکست ممکن را باعث شد.

در کنار این صادقانه باید به قدرت تیم حریف اشاره داشت. حریفی که با این برد بزرگ حتی برای قهرمانی در آسیا خط و نشان کشید. استقلال در حالی باخت که از پیش چنین تصوری وجود داشت. اما آنچه ماجرا را تلخ کرد پذیرش گل های فراوانی بود که باعث تهدید اعتبار فوتبال ما شد. استقلال در شب بد خود بازهم یک خوبی داشت و هرگز ضد فوتبال بازی نکرد. اگرچه در نگاه اول چنین شکستی هر توضیحی را کم رنگ می کند اما باید این واقعیت را قبول داشت که فرهنگ فوتبال ایرانی با کشورهای حوزه خلیج فارس تفاوت های آشکار دارد. فوتبالیست ایرانی هرگز کاری را نمی کند که بارها کشورهایی مثل همین امارات با فوتبال ما کرده اند.

شکست های تلخ و سنگین جزیی از فوتبال هستند و همه تیم های کوچک و بزرگ شاهد رقم خوردن چنین اتفاقاتی بوده اند. مهم این است که از آن درس لازم گرفته شود.

حادثه ای تلخ تر از شکست

بحث پیرامون آنچه به لحاظ فنی در دیدار استقلال و العین رقم خورد به کنار آنچه باعث تلخی بیشتر شد همانا سوء استفاده های سیاسی از این ماجرا بود. عده ای به شوخی و یا جدی بلافاصله پس از بازی با نگارش مطالب نه چندان با پایه و اساس بر جسم و جان علاقه مندان فوتبال(چه سرخ و چه آبی) ناخن کشیدند. در دقایقی که از کادر فنی استقلال و طرفداران آبی گرفته تا دلسوزان فوتبال از این شکست غمگین بودند و حتی در بعد ملی شکست ایران مقابل امارات سخت بود نوشتن این مطالب دل آزار شد.

شکست و پیروزی این فوتبال نه تقصیر این و نه پا قدم آن دیگری است. سیاست چه این طرفی و چه اون طرفی به شدت به فوتبال بدهکار است.

بدون تردید فوتبال در زمان فعلی پدیده ای جدای از سیاست نیست. دخالت دولت در فوتبال، جدال های پیدا و پنهان؛ لابی های سخت برای پیروزی در فوتبال مسایلی نیستند که قابل چشم پوشی باشند. فوتبال ما از ضعف در ارکان اجرایی این رشته بارها و بارها لطمات شدید خورده است.

نه تنها ایران بلکه کشورهای پرشماری از این طریق دچار ضرر شده اند. این یک جدال واقعی پشت پرده است تا کشورهای مختلف بتوانند با پیروزی های فوتبالی به نوعی نشاط ، غرور و انگیزه را به ملت خود بدهند. بنابر این فوتبال و سیاست می تواند مکمل های خوبی باشند. می توانند به خوبی از توان یکدیگر استفاده ببرند. اما آنچه امروز در فوتبال و سیاست جاری کشور ما رقم می خورد استفاده نیست و سوء استفاده آشکار است.

با کمال تاسف سوء استفاده کنندگان سیاسی فوتبال فقط گروه مقابل را متهم می کنند. یا به عبارتی دوست دارند چنین ببینند. آنها دیدگاه منصفانه در سوء استفاده را به گروه مقابل نسبت می دهند در حالی که این امر واکنشی به کنش های قبلی است.

اگر امروز گروهی باخت استقلال را با مسایل انتخابات اخیر ریاست جمهوری مرتبط می دانند پاسخی به حرکت اشتباه گذشته است. حرکتی که در آن صعود تیم ملی در شروع دولت یازدهم را به پا قدم رییس جمهوری تازه انتخاب شده گره زدند.

از این نوع بدعهدی ها و کج دیدن ها می توان مثال های فراوان زد. اما مشکل اساسی آنجاست که اهالی فوتبال با دیدن این بازی های ناشایست سیاسی به جای تبرئه جستن خود را قاطی آن می کند.

فوتبال ما کمترین استفاده را از سیاست به چشم دیده است. در جاده یکطرفه دوستی بین فوتبال و سیاست غالبا این فوتبال بود که به سیاست بهره رسانده است. مثال کوچک آن بهره مندی سیاسیون از پیروزی های فوتبال و نیز کسب شهرت از این طریق توسط مردان سیاسی است.

جدال و ستیز فعلی در بحث شکست استقلال نیز همین حکم را دارد. بخش های سیاسی و پرقدرت با استفاده از منابع مالی و فضای رسانه که در اختیارشان است از ماجرای فوتبال دنبال منافع خود هستند و توجهی به دلایل اصلی ندارند. فوتبال در برهه های مختلف و دولت های مختلف هرگز مورد توجه جدی نبوده و به شکل شایسته به آن نظر نشده است.

شکست و پیروزی این فوتبال نه تقصیر این و نه پا قدم آن دیگری است. سیاست چه این طرفی و چه اون طرفی به شدت به فوتبال بدهکار است. به قول غلامحسین پیروانی " گر حکم کنند که مست گیرند؛ در شهر هر آن که هست گیرند."

فوتبال و فدراسیون آن تاکنون باری به هر جهت اداره شده است. در آن ثبات لازم و کار کارشناسی خیلی خریدار ندارد. باشگاه های ما اوضاعی به مراتب بدتر از فدراسیون دارند. برای همین باشگاه های ما محله برو وبیای مدیران دولتی بدون کارنامه(چه قبل و چه بعد) هستند. با چنین شرایطی چرا باید در شکست و پیروزی عده ای سینه سپر کنند و باد به غبغب بیندازند که من چنینم و تو چنان؟

 

در خاتمه سخت امیدواریم دلسوزان فوتبال فریب این بازی ها را نخورند و باور کنند که شعارهای پیرامون شکست ها و پیروزی ها با درصدی بالا و پایین توسط کسانی ساخته می شود که در آمدن و رفتن دولت های مختلف منافع شخصی دارند. منافعی که چشم آنها را با وجود اشراف نسبی بر واقعیت ها ؛ می بندد.