تبیان، دستیار زندگی
اکران«امتحان نهایی»با فیلمنامه عباس کیارستمی سوژه این گزارش شده برای مرور آثاری که او به عنوان نویسنده و ایده پرداز به یادگار گذاشته است.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : احمد رنجبر
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دستخط استاد

اکران«امتحان نهایی»با فیلمنامه عباس کیارستمی سوژه این گزارش شده برای مرور آثاری که او به عنوان نویسنده و ایده پرداز به یادگار گذاشته است.

احمد رنجبر-بخش سینما و تلویزیون تبیان
عباس کیارستمی

مشخصه بارز عباس کیارستمی، ایده های خلاقانه اوست که نمونه کاملش را در فیلم هایی که کارگردانی کرد شاهدیم. او برای دیگران هم چند فیلمنامه نوشت و یکی دو طرح در اختیارشان گذاشت. نتیجه چه شده؟ آیا این فیلم ها با مختصات ساخته های خودش همخوانی دارند؟

کلید/1364 /ابراهیم فروزش

نوع همکاری: این فیلم توسط کیارستمی نوشته و تدوین شده است.

«کلید» داستان مادری است که فرزندانش را برای انجام کاری در خانه تنها گذاشته ؛ مشکلات آن ها همسایه ها را به صرافت کمک می اندازد در فیلم «کلید» سایه بلند عباس کیارستمی بخوبی دیده می شود و اگر نام فروش در تیتراژ نمی بود،ذهن ها به سمت کیارستمی می رفت. خاصه آن که «کلید» اولین فیلم فروزش است و تدوین آن هم بر عهده خود کیارستمی بوده. در این فیلم به سیاق غالب ساخته های استاد، خبری از بازیگر حرفه ای نیست، قهرمان اصلی کودکان و دغدغه های کودکانه است، رفتار آدم ها بدون ذره ای اغراق است، با نماهای طولانی روبروییم و ...

سفر/1373/علیرضا رئیسیان

نوع همکاری: فیلمنامه را عباس کیارستمی نوشته.

«سفر» داستان خانواده ای است که در شب موشکباران تهران به سمت شمال کشور راه می افتند. مرد خانواده(داریوش فرهنگ) به خاطر لج بازی باعث تصادف ماشین پشتی می شود. در شمال خاطراتش ورق می خورد و مخاطب به شمایلی رها و بی قید او پی می برد. برخی کاراکترهای فرعی یادآور شخصیت های فیلم های کیارستمی هستند؛ از جمله سرباز و پیرمرد و پیرزن فیلم (امیر پای ور، فرخ لقا هوشمند). یکی دو نمای طولانی در «سفر» می بینیم اما وجه غالب، کارگردانی رئیسیان است که داستان را از فیلتر ذهنی خود عبور داده و همین باعث شد «سفر» هویتی مستقل از فیلمنامه نویس پیدا کند.

بادکنک سفید/1373/ جعفر پناهی

نوع همکاری: کیارستمی بر اساس ایده جعفر پناهی و پرویز شهبازی، فیلمنامه «بادکنک سفید» را نوشته است.

«بادکنک سفید» داستان دختربچه ای است که یک ساعت مانده به سال تحویل از مادرش پول می گیرد تا ماهی بخرد. گم شدن پول و تلاش او و برادرش خط اصلی داستان را تشکیل می دهد.: جعفر پناهی وفاداری زیادی به فیلمنامه داشته؛ حتی تیتراژ ابتدایی به سبک ساخته های کیارستمی بدون موسیقی است و صدای صحنه را می شنویم. بازیگران حرفه ای نیستند (به جز فرشته صدر عرفایی ) و همین حس واقعی بودن را بیشتر منتقل می کند. رفتار و گفتار آدم ها، یادآور شخصیت هایی دور و برمان است که تصویرشان را بارها در فیلم های کیارستمی دیده ایم.

بید و باد/ 1377/محمد علی طالبی

نوع همکاری: فیلمنامه نویس «بید و باد» عباس کیارستمی است.

داستان «بید و باد» در روستایی دور افتاده می گذرد. جایی که معلم مدرسه پسر بچه‌ای را که شیشه‌ای شکسته از کلاس بیرون می‌کند و شرطش این است که تا شیشه‌ای جای آن نگذارد حق آمدن به کلاس را ندارد. دانش آموز هم برای جبران تلاش می کند. یکی دیگر از فیلمنامه های کودکانه عباس کیارستمی است که در اجرا ساخته هایش را به یاد می آورد. محمد علی طالبی که خودش در ساخت فیلم کودک تبحر دارد، هم به فیلمنامه کیارستمی وفادار است و هم به سبک کارگردانی او. از نابازیگرها برای جلوی دوربین استفاده می کند، همه چیز واقع نمایی شده و در آخر پایان فیلم خوش است.

ایستگاه متروک/1380/علیرضا رئیسیان

نوع همکاری: ایده فیلم را عباس کیارستمی مطرح کرده و كامبوزیا پرتوی فیلمنامه اش را نوشته است.

فیلم داستان زوجی است که قصد سفر به مشهد دارند؛ در میانه راه خودروشان خراب می شود آن ها چاره ای جز ماندن در روستایی که در حاشیه راه آهن است ندارند. ویژگی غریب روستا که فاقد مرد است چالش اصلی فیلم محسوب می شود.ردپای کیارستمی: فیلمنامه «سفر» را کیارستمی نوشته بود اما رئیسیان آن را از فیلتر خود گذارند و امضای خودش را پای آن نهاد. «ایستگاه متروک» اما با وجود این که فیلمنامه متعلق به پرتوی است، رد پررنگ سبک کارگردانی کیارستمی دیده می شود. از همان ابتدا که صحنه رانندگی کش دار است تا مواجهه با پیرزن و بعد از آن آدم های روستا همه یادآور ساخته های کیارستمی است.

کارگران مشغول کارند/ 1384/ مانی حقیقی

نوع همکاری: ایده متعلق است به عباس کیارستمی.

داستان فیلم ماجرای چهار دوست قدیمی است که از تعطیلات ناموفق اسکی خود، در حال بازگشت به خانه اند. این افراد دکتر، مهندس و تاجر هستند و دوران بحرانی سنین میانی خود را پشت سر می‌گذارند. در توقفی کوتاه در کنار جاده‌ای کوهستانی به تخته سنگی عجیب بر می‌خورند و همچون بچه‌های بازیگوش، تلاش می‌کنند که تخته سنگ را به قعر دره پرتاب کنند، کاری بیهوده. مانی حقیقی ایده«کارگردان مشغول کارند» را مال خود کرده و در فیلمنامه و کارگردانی امضای خودش را پای فیلم گذاشته است. به جز چند صحنه مثل رفتار و گفتار معمولی کاراکترها، مابقی رنگ و و بوی ساخته های کیارستمی را ندارد. حقیقی حتی بازیگران حرفه ای و مطرح برای فیلمش انتخاب کرد.

طلای سرخ/ 1382/جعفر پناهی

نوع همکاری: فیلمنامه «طلای سرخ» را عباس کیارستمی نوشته است.

«طلای سرخ» فرصت نمایش در ایران بدست نیاورد؛ داستانش درباره یک پیک موتوری است که می خواهد مثل آدم های پولدار باشد. دست به سرقت می زند، آدم می کشد و گیر می افتد. فیلم نقدی اجتماعی است. پرداختن به فاصله آدم ها و نه الزاما فاصله طبقاتی در کارهای کوتاه کیارستمی سابقه دارد. «طلای سرخ» از حیث کارگردانی هم متاثر از نگاه کیارستمی است؛ حتی در صحنه اکنش ، دوربین ثابت است و رفتار آدم ها مهم تراست تا هیجان صحنه. خلوت پیک موتوری و مهمانی های پولدارها دنیای آدم های کیارستمی را به یاد می آورد.

آشنایی با لیلا / 1391/عادل یراقی

نوع همکاری: ایده متعلق به کیارستمی است و در نگارش فیلمنامه با یراقی همکاری داشته.

«آشنایی با لیلا» روایت قرار گرفتن نادر،عاشق سینه چاک سیگار در مسیر عشقی تازه یعنی لیلا است. چالش میان سیگار کشیدن یا نکشیدن عاشق برای به دست آوردن معشوق مضمونی تجربه ای خاص و جالب است که در فیلم شاهد هستیم. اگر فیلم اسم کارگردان نداشت ؛ احساس می کردیم «آشنایی با لیلا» را کیارستمی در دوران جوانی ساخته. بسیاری از نشانه های آثار کیارستمی در فیلم دیده می شود؛ نماهای طولانی ، واقع گرایی، دیالوگ های معمولی در پس زمینه داستان و البته کیفیت بازی خود یراقی که گویی با یک نابازیگر طرف هستیم.

امتحان نهایی/ 1394/ عادل یراقی

نوع همکاری: فیلم بر اساس ایده و فیلمنامه کیارستمی ساخته شده است.

«امتحان نهایی» داستان معلمی است (شهاب حسینی) که پنهانی با مادر دانش آموز خود (لیلا زارع) ازدواج کرده و پسر به این مساله پی برده. او با همدستی دوستش قصد آزار معلم را دارد. ردپای کیارستمی در فیلم کدام موارد است؟ «امتحان نهایی» نماهای طولانی کم ندارد، از شخصیت های معمولی در حاشیه قصه استفاده شده که قیافه و شیوه حرف زدن شان ذهن را به سمت ساخته های کیارستمی می برد و ... تفاوت اصلی در پایان فیلم است که به گفته یراقی این هم ایده خود کیارستمی بوده. نماهای هلی شات هم در این فیلم هست که کیارستمی به آن علاقه زیادی نداشت.