تبیان، دستیار زندگی
از این جهت برخى از «قراء» پس از جمله «توقروه» وقف را لازم دانسته تا احكام مربوط به پیامبر، با حكم مربوط به خدا، به هم آمیخته نشود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

وظائف مسلمانان در برابر پیامبر (صلی الله علیه و آله) بخش(5)

از این جهت برخى از «قراء» پس از جمله «توقروه» وقف را لازم دانسته تا احكام مربوط به پیامبر، با حكم مربوط به خدا، به هم آمیخته نشود.

وظائف مسلمانان در برابر پیامبر (صلی الله علیه و آله) بخش(5)

البته در متن آیه گواهى بر تعیین یكى از دو احتمال وجود ندارد اما با توجه به این كار آیه دیگر لفظ «عزروه» را درباره وظیفه مؤمنان نسبت به پیامبر به كار برده است مى‏توان گفت كه احتمال دوم بر احتمال نخست برترى دارد چنانكه مى‏فرماید:

«فالذین آمنوا به عزروه و نصروه و اتبعوا النور الذى انزل معه اولئك هم المفلحون» (اعراف /157)

«آنانكه به او ایمان آورده و او را گرامى داشته و یارى نموده‏اند و از نوریكه همراه او نازل شده پیروى نموده‏اند آنان رستگارانند».

و نیز درباره مطلق پیامبران مى‏فرماید:

«و امنتم برسلى و عزر توهم و اقرضتم الله قرضاً حسناً» (مائده /12).

«به پیامبران من ایمان آوردید و آنان را یارى نمودید و خدا را وام نیكو داده‏اید؟».

در این آیه نیز خود مؤمنان را به «احترام» پیامبران دعوت مى‏كند.

ب: متانت در سخن گفتن‏

در این مورد به آیاتى كه در سوره «حجرات» وارد شده است، اكتفاء مى‏ورزیم:

1- «یا ایها الذین آمنوا لا ترفعوا اصوتكم فوق صوت النبى ولا تجهروا له بالقول كجهر بعضكم لبعض ان تحبط اعمالكم و انتم لا تشعرون»(حجرات /2).

«اى افراد با ایمان! صداى خود را بلندتر از صداى پیامبر نكنید و با او بلند سخن نگوئید (فریاد نزنید) همانطور كه با یكدیگر بلند سخن مى‏گوئید، تا مبادا پاداش عمل شما بدون توجه از بین برود».

2- «ان الذین یغضون اصواتهم عند رسول الله اولئك الدین امتحن الله قلوبهم للتفوى لهم مغفرة و اجرعظیم» (حجرات /3).

«آنهائى كه از صداى خویش در (محضر پیامبر) مى‏كاهند، كسانى هستند كه خداوند دلهاى آنان را براى پرهیزگارى آزموده است براى آنان آمرزش و پاداشى بزرگ است».

3- «ان الذین ینادونك من و راء الحجرات اكثرهم لا یعقلون» (حجرات /4)

«آنان كه تو را از بیرون اطاق بلند صدا مى‏زنند بیشترشان نمى‏فهمند».

4- «ولو انهم صبروا حتى تخرج الیهم لكان خیراً لهم و الله غفور رحیم».(حجرات /5).

«اگر آنان صبر مى‏كردند تا خود بیرون آئى براى آنها بهتر بود، خداوند آمرزنده و مهربان است».

جامعه خشن: پیامبر كه داراى روح لطیف و فردى آزاده بود، گرفتار افرادى شده بود كه از بسیارى از مزایاى اخلاقى دور بودند و با شخصیتى مانند رسول اكرم طورى سخن مى‏گفتند كه گوئى با یك فرد چوپان سخن مى‏گویند.

در سال نهم هجرت كه آن را «عام الوفود» مى‏نامند، هیئت و دسته‏هاى مختلفى از قبائل اطراف براى تشرف به اسلام به مدینه مى‏آمدند، و وقت و بى وقت پشت در اطاق پیامبر كه با مسجد چندان فاصله نداشت مى‏ایستادند، فریاد مى‏كشیدند كه «یا محمد اخرج: اى محمد ازاطاق بیرون بیا!» 1 این كار علاوه بر این كه استراحت رسول خدا را بهم مى‏زد یك نوع بى احترامى به شخصیتى مانند پیامبر (صلی الله علیه و آله) بود و لذا قرآن در آیه چهارم این سوره این گونه افراد را كم فهم و بى خرد شمرده است.

او نه تنها در این قسمت از آداب معاشرت، از بیگانگان و عربهاى بیابانى ناراحتى داشت، بلكه برخى از یاران و اصحاب نزدیك آن حضرت هم، ادب سخن را در محضر وى مراعات نمى‏كردند.

بخارى محدث معروف جهان تسنن مى‏نویسد: هیئتى به نمایندگى از قبیله «بنى تمیم» وارد مدینه شد، هر كدام از ابى‏بكر و عمر، شخصى را براى ملاقات با آنها معین نمودند، اختلاف آنان در تعیین آن فرد منجر به مشاجره شد و داد و فریاد آنان در محضر پیامبر (صلی الله علیه و آله) باعث رنجش خاطر او گردید براى جلوگیرى از تكرار این حركات ناشایست در محضر آن پیشواى بزرگ، آیه دوم و سوم نازل گردید و این عمل را آنچنان بد شمرد كه نتیجه آن «حبط» اعمال معرفى گردید. 2

این احترامات مخصوص زمان پیامبر نیست - اگر پیامبر در حال حیات احترام دارد پس از وفات نیز همان احترام را خواهد داشت، حتى موقعى كه عایشه در شهادت حسن بن على (ع) در كنار قبر پیامبر (صلی الله علیه و آله) سروصدا به راه انداخت و به كمك دسته‏اى از دفن فرزند پیامبر كنار قبر جدش جلوگیرى به عمل آورد، حسین بن على (ع) براى خاموش كردند وى این آیه را خواند:

«یا ایها الذین آمنوا لا ترفعوا اصواتكم فوق صوت النبى» سپس این جمله را فرمود: «ان الله حرم من المؤمنین امواتا ما حرم منهم احیاء: خداوند انجام هر نوع عملى را كه درباره شخص مؤمن در حال حیات او تحریم كرده، در حال مرگ وى نیز تحریم نموده است» 3

همانطور كه دانشمندان از این آیه فهمیده‏اند این قبیل احترامات به پیامبر عظیم اختصاص ندارد، بلكه همه پیشوایان اسلام، و علما و اساتید و پدران و مادران و عموم بزرگان از این گونه احترام‏ها باید برخوردار باشند، از این جهت در حرمها و آستانه‏هاى مقدس، باید از داد و فریاد و امثال آن، خوددارى نمود.

ج- مجادله با پیامبر ممنوع است

مجادله و استدلال با مسلمات طرف بر ضد او، یكى از طرق استدلال است كه در اسلام به آن دعوت شده است آنجا كه خدا به پیامبر دستور مى‏دهد كه «وجادلهم بالتى هى احسن» (نمل /125) با آنه با شیوه‏زیبا به جدال برخیز».

ولى مع الوصف مجادله و مناقشه با پیامبر حرام و ممنوع است و مقصود آن همان «مراء» و تعصب بر باطل مى‏باشد، چنانكه مى‏فرماید:

«و من یشاقق الرسول من بعدما تبین له الهدى و یتبع غیر سبیل المؤمنین نوله ما تولى و نصله جهنم و سائت مصیراً» (نساء /115).

«هر كس كه با پیامبر پس از روشن شدن نشانه حق، به جدال برخیزد و از غیر راه مؤمنان پیروى كند وارد دوزخ مى‏سازیم چه سرانجام بدى است».

جمله «من بعد ما تبین له الهدى» بیانگر همین واقعیت است و این كه هدف را «مناقشه» حقیقت یابى نبوده و جز لجاجت، چیزى در كار نباشد.

با این بیان مفاد دیگر آیاتى كه مجادله با پیامبر را نكوهش مى‏كند، روشن مى‏گردد چنانكه مى‏فرماید:

«یجادلونك فى الحق بعدما تبیین (انفال /6): با تو پس از روشن كردن واقعیتها مجادله مى‏كنند».

این نوع مجادله‏ها كه براى حقیقت یابى و واقع بینى صورت نمى‏گیرد، حرام و ممنوع است ولى اگر طرف به خاطر درك حقیقت از در جدال وارد شود و سرانجام پس از روشن گشتن حق، از حق پیروى نماید هرگز حرام نبوده و پیامبر نیز به این نوع مذاكره‏ها گوش فرا مى‏دهد و مجادله مردم نجران با پیامبر این نوع از مجادله بود قرآن آن را در سوره آل عمران آیه‏هاى 59 - 60 نقل نموده است.

منبع: شهید آوینی