تبیان، دستیار زندگی
آیین وهابیت كه براسا هدم شخصیت ها و نادیده گرفتن مقامات اولیاى الهى سرچشمه مى گیرد، ابراز علاقه را به اولیاء الهى پس از فوت، یك نوع شرك و عبادت اولیاء و احیاناً بدعت و یك نوع عمل نو ظهور تلقى مى كند
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

وظائف مسلمانان در برابر پیامبر (صلی الله علیه و آله) بخش(4)

آیین وهابیت كه براسا هدم شخصیت‏ها و نادیده گرفتن مقامات اولیاى الهى سرچشمه مى‏گیرد، ابراز علاقه را به اولیاء الهى پس از فوت، یك نوع شرك و عبادت اولیاء و احیاناً بدعت و یك نوع عمل نو ظهور تلقى مى‏كند.

وظائف مسلمانان در برابر پیامبر (صلی الله علیه و آله) بخش(5)

در حالى كه سراسر قرآن مملو از احترام به شخصیت اولیاء و انسانهاى الهى است كه سراپا اخلاص و طهارت و قداست بودند و ما در اینجا بخشى از آیات الهى را وارد بحث مى‏نمائیم كه از دیگداه یك وهابى (با مقایسهائى كه در دست دارد)، دعوت به شرك، و از دیدگاه یك موحد واقعى دعوت به خود توحید است:

در تكریم پیامبر گرامى همین بس كه قرآن یك رشته از افعال خدا را در عین انتساب به خود، به رسول گرامى نیز نسبت داده واز هر دو با هم یك جا نام مى‏برد و مى‏فرماید:

«ولو انهم رضوا ما اتیهم الله و رسوله و قالوا حسبنا الله سیوتینا الله من فضله و رسوله انا الى الله راغبون» (توبه /59).

«اگر آنان به آنچه كه خدا و پیامبر او داده راضى گردند و بگویند خدا ما را كافى است، خدا از كرمش و پیامبر او به ما مى‏دهند ما به سوى خدا توجه داریم».

در حالى كه شعار هر مسلمان همان طورى كه در آیه یاد شده وارد شده است، جمله «حسبنا الله» است مع الوصف در همین آیه، خدا به اندازه‏اى به پیامبر خود احترام مى‏گذارد كه نام او را در كنار نام خود آورده و فعل واحد را به هر دو نسبت مى‏دهد و مى‏فرماید:

1- «سیوتینا الله من فضله و رسوله».

2- «ما اتیهم الله و رسوله».

عین همین مطلب در آیه یاد شده در زیر نیز منعكس است:

«یحلفون بالله لكم لیرضوكم و الله و رسوله احق ان یرضوه ان كانوا مؤمنین» (توبه /62):

سوگند یاد مى‏كنند كه شماها را راضى سازند كه خدا و پیامبر او شایسته‏ترند كه آنان را راضى سازند».

جمله «والله و رسول احق ان یرضوه» آن چنان عظمت رسول گرامى (صلی الله علیه و آله) را ترسیم مى‏كند كه رضایت او را در كنار رضایت خدا قرار مى‏دهد.

3- «و ما نقموا الا ان اغنیهم الله و رسوله من فضله (توبه /74): آنان فقط از این انتقام مى‏گیرند كه خدا و پیامبر او (آنها را) از كرمش بى نیاز ساخته‏اند».

چه احترامى بالاتر از این كه «اغناء» و «بى نیاز كردن» كه فعل خدا است، به پیامبر خود نیز نسبت مى‏دهد و او را نیز مایه بى نیاز شدن مردم معرفى كرده و مى‏فرماید:

«ان اغنیهم الله و رسوله»

شما اگر نزد وهابیها بگوئید: بحمدالله خدا و پیامبر او ما را بى نیاز ساختند! فوراً شما رامتهم به شرك كرده و مى‏گویند تو مشركى زیرا كار خدا را به غیر او نسبت دادى ولى غافل ازآنند كه قرآن مى‏فرماید: «ان اغنیهم الله و رسوله».

این نوع از نسبتها در عین واقعیت و صحت، یك نوع ارج گذارى بر پیامبر (صلی الله علیه و آله) است.

4- «و سیرى الله عملكم و رسوله ثم تردون الى عالم الغیب و الشهادة فینبئكم بما كنتم تعملون» (توبه /94).

«خدا و رسول او اعمال شما را مى‏بینند و سپس به سوى كسى كه از آشكار و پنهان آگاه است باز گردانیده مى‏شود و از آنچه انجام مى‏دهید شما را با خبر مى‏كند».

5- «و لما را المؤمنون الاحزاب قالوا هذا ما و عدنا الله و رسوله و صدق الله و رسوله و ما زادهم الا ایماناً و تسلیماً» (احزاب /22).

«آنگاه كه افراد، «احزاب» را دیدند گفتند كه این همان است كه خدا و پیامبر او به ما وعده داده، خدا و پیامبر او راست گفته‏اند و این كار (تلاقى با احزاب) جز ایمان و تسلیم، چیزى بر آنها نیفزود».

این آیات در عین حقیقت و درست بودن نشانه عظمت و قداست رسول خدا است، و بیانگر آن است كه شایسته است كه فعل واحدى به هر دو (خدا و رسول) نسبت داده شود، هر چند نسبت آن به خدا، به صورت استقلالى و به پیامبر او به صورت اكتسابى و وابستگى است.

شیوه معاشرت بیانگر پایه ایمان است: اگر قرآن به تكریم و تعظیم پیامبر دعوت مى‏كند، به خاطر این است كه شیوه معاشرت فردى با فرد دیگر نشانه پایه عقیده و ایمان او به عظمت و موقعیت طرف است.

درست است كه پیامبر گرامى در زندگى زاده و وارسته بود، و از تظاهر به مناصب سیاسى و قضائى و نظامى خوددارى مى‏كرد و با یاران خود «حلقه وار» بدون اینكه مجلس صدر و ذیل پیدا كند، مى‏نشست، ولى این كار نباید سبب شود كه مسلمانان در معاشرت خود،موقعیت او را نادیده بگیرند، و آداب و مراسم شایسته به مقام پیامبر را رعایت نكنند.

آیات وارد در مورد احترام پیامبر، بر دو گروهند:

1- آیاتى كه به طور كلى دستور احترام مى‏دهد.

2- آیاتى كه انگشت روى موارد جزئى مى‏گذارد و نمونه‏هائى را ارائه مى‏كند ما در این بخش از هر دو قسمت آیاتى را متذكر مى‏شویم:

الف: دعوت به تكریم و احترام

قرآن در آیاتى جامعه اسلامى را به تكریم و بزرگداشت پیامبر دعوت مى‏كند و مى‏فرماید: «انا ارسلنا شاهداً و مبشراً و نذیراً لتومنوا بالله و رسوله و تعزروه و توقروه و تسبحوه بكرة و اصیلاً» (فتح /8-9).

ما تو را اى پیامبر! گواه و بشارت دهند و بیم دهنده فرستادیم تا به خدا و رسول او ایمان بیاورید و اورا كمك و احترام كنید و او (خدا) را صبح و عصر تسبیح بگوئید».

در آیه یاد شده قبل از جمله‏هاى «و تعزروه و...» جمله «لتومنوا بالله و رسوله» وارد شده است اكنون باید دید مرجع ضمائر «و تعزروه و توقروه و تسبحوه بكرة و اصیلاً» چیست؟

هرگاه بگوئیم هر سه ضمیر به لفظ «الله» بر مى‏گردد، در این صورت احكام وارده در آیه مربوط به خدا بوده و از قلمرو بحث ما خارج خواهد بود.

ولى اگر بگوئیم دو ضمیر نخست در جمله‏هاى (تعزروه و توقروه) مربوط به «رسول» است و ضمیر سوم در جمله «وتسبحوه» مربوط به خدا است، طبعا دو حكم نخست (نصرت پیامبر و تكریم او) وظیفه اسلامى هر مسلمانى نسبت به پیامبر خواهد بود.

منبع: شهید آوینی