تبیان، دستیار زندگی
مفت آباد عنوان فیلمی است که به تازگی در گروه هنر و تجربه به کارگردانی پژمان تیمورتاش کاگردان جوان سینمای ایران ساخته شده است. وقتی برای اولین بار اسم فیلم را می شنویم، گمان می کنیم که نام یک محله خیالی است که محور داستان قرار گرفته است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

«مفت آباد»؛ روایتی سردرگم و ضعیف از جامعه ای مشخص

مفت آباد عنوان فیلمی است که به تازگی در گروه هنر و تجربه به کارگردانی پژمان تیمورتاش کاگردان جوان سینمای ایران ساخته شده است. وقتی برای اولین بار اسم فیلم را می شنویم، گمان می کنیم که نام یک محله خیالی است که محور داستان قرار گرفته است.

بخش سینما وتلویزیون تبیان
title

مفت آباد عنوان فیلمی است که به تازگی در گروه هنر و تجربه به کارگردانی پژمان تیمورتاش کاگردان جوان سینمای ایران ساخته شده است. وقتی برای اولین بار اسم فیلم را می شنویم، گمان می کنیم که نام یک محله خیالی است که محور داستان قرار گرفته است. داستانی که روایتگر اهالی ساختمانی است در یکی از محله های شلوغ تهران. ساختمانی که در یک طبقه خود تعدادی جوان مجرد را در خود جای داده است و اتفاقات حول این جوانان روند داستان را تشکیل می دهد. جوانانی که هر کدام مشکلات و معضلاتی را برای خود و دیگران ایجاد می کنند. یکی دچار اعتیاد و بزهکاری شده، دیگری دزدی می کند و دیگری به خاطر سربازی اش دست به خودکشی می زند. وقتی اوضاع سایر ساکنین این خانه را بررسی می کنیم، متوجه می شویم که بقیه ساکنین هم شرایطی مانند این چند جوان را دارند.

اگر ابتدا بخواهیم نگاهی فرمیک به این فیلم بکنیم، اولین اشکال و نقص فیلم در فیلمنامه است. فیلمنامه ای که مشخص نمی کند داستان اصلی فیلم چیست؟ آیا داستان در خصوص دو برادر است؟ یا در خصوص بزهکاری اهالی ساختمان؟ یا گیر افتادن در منزلی که کلیدش در چاه دستشویی افتاده است. این مشخص نبودن داستان موجب می شود که مخاطب دچار حیرت شود و این حیرت نتیجه اش عدم اقبال نسبت به فیلم است. انتقاد دیگری که نسبت به فیلم وجود دارد، قاب بندی های نامناسب و حرکت بیش از حد دوربین است که این هم موجب سردرگمی مخاطب می باشد. ممکن است در جواب این انتقاد گفته شود که غرض کارگردان از این فریادها و قاب بندی های تنگ و کثیف، القاء شرایط فیلم بر مخاطب است. در پاسخ می توان گفت که شاید در ظاهر درست باشد؛ اما باید به این نکته توجه کرد که فریادها و لرزشهای بیش از حد، نه تنها شرایطی را فراهم نمی کند تا مخاطب همذات پنداری بکند، بلکه موجب دور شدن او از محور اصلی فیلم می شود.

اما نکته دیگری که در این بخش باید مطرح کنیم، بحثی است که چندی است در برخی از فیلمها دیده می شود و آن قابهایی است که از سرویس های بهداشتی گرفته می شود و در فیلمها به نمایش گذاشته می شود. این قابها نه تنها در سینمای ما که ادعای این را دارد که می خواهد در راستای انقلاب و اسلام حرکت بردارد، شایسته و صحیح نمی باشد، بلکه در فیلمهای مطرح هالییود و جهان هم کمتر به نمایش در می آید. حال در این فیلم، ما شاهد این بودیم که یک سکانس چند دقیقه ای در داخل سرویس بهداشتی ضبط شده و علاوه بر این سکانس در دفعات متعددی به نمایش در آمد و جالب اینجاست که یکی از اعضای خانه نقش اش در خانه باز کردن چاه دستشویی بود و به خاطر این نقش اش در کل بیش از نیمی از فیلم را در دستشویی حضور داشت.

در ابتدای یادداشت مطرح شد که گمان بر این می رفت که مفت آباد نامی خیالی باشد؛ اما با کمی بررسی فرهنگ فولکلور تهران به این نکته می رسیم که این اسم، نام یکی از منطقه های تهران در منطقه سیزده است که البته امروز بخشی از آن به خاطر ساخت بزرگراه امام علی علیه السلام تخریب شده؛ اما همچنان بخشی از آن باقی مانده است. محله ای که چالش هایش، همان چالش فیلم است. بنابر یک نظرسنجی که آقای دکتر فرجی در سال 94 برای رساله ای با عنوان «بررسی ابعاد کیفیت محیط بافت فرسوده در محله مفت آباد منطقه سیزده» انجام داده اند، 41.2 درصد ساکنین منطقه مهم ترین مشکل منطقه و محله را وجود افراد ناباب و خانه های مجردی عنوان کرده اند و بعد از آن با 27.6 درصد مشکلات بهداشتی محیط را در میان هفده مفضل، مهم ترین مشکل معرفی کرده اند. این آمار نشان دهنده این است که فیلم بر اساس یک دغدغه ای ساخته شده است. دغدغه ای که در واقع، دغدغه و مشکل ساکنین آن منطقه است و خواست کارگردان بوده تا با زبان سینما به گوش مسئولین رسانده شود.

اما مسئله مهمی که در اینجا مطرح می شود این است که نحوه پرداختن به این نحو مشکلات چیست؟ آیا رسالت سینما در مواجهه با این مسائل و مشکلات تنها بیان مشکل به صورت اغراق شده است؟ اگر سینما یک معضل اجتماعی را به نمایش بگذارد، بر مخاطب چه تاثیری می گذارد؟ آیا صرف نمایش حلال مشکلات است یا برعکس مورج آن در جامعه می شود؟ به همین خاطر یک ایرادی که می توان بر محتوای فیلم گرفت، این است که فیلم تنها بر بیان یک مشکل بسنده کرده است و هیچ راه حلی را برای از بین بردن آن مطرح نمی کند. در حالی که رسالت سینماگر و کارگردان بر اساس بیانات مقام رهبری، رسالت یک مصلح اجتماعی است. کاری که مصلح اجتماعی انجام می دهد، در مرحله نخست شناسایی مشکل و در گام بعدی رفع و برطرف نمودن آثار و مقدمات آن از جامعه است.

نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد، نوع نمایش زنان در این فیلم است، زنانی که در هیچ کدامشان ویژگی مثبت نمی بینیم. یکی در پشت بام خانه پیدا می شود، دیگری قرص می دهد تا دوست پسرش در حالی که حال روحی اش مساعد نیست، خودکشی کند. دیگری هم که در فیلم تنها نامش را نمی شنویم، همسرش را رها کرده و به دیدار قوم و خویشش رفته است. درست است که موضوع فیلم و ناهنجاری های داستان مقتضای این نوع نمایش است؛ اما باید به این نکته توجه داشته باشیم که ما در سینما هرگز مجاز بر از بین بردن کرامت انسانی زنان نیستیم، چرا که اگر این اتفاق بیافتد، روز به روز قبح آن شکسته می شود و گام به گام به خطوط قرمز نزدیک تر می شویم.


منبع: سینما پرس
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .