تبیان، دستیار زندگی
پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، دانشجوی خارج از کشور بود اما در هیاهوی انقلاب به کشور بازگشت و ماندگار شد. شاید خودش هم آن زمان گمان نمی کرد، پس از بازگشتش رسالت بزرگی را بر عهده گیرد. فعالیت هایش را با عکاسی و نویسندگی آغاز کرد و سال 58 وارد دنیای صدا شد. ا
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سکوت 38 ساله یک خبرنگار جنگ شکسته شد

پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، دانشجوی خارج از کشور بود اما در هیاهوی انقلاب به کشور بازگشت و ماندگار شد. شاید خودش هم آن زمان گمان نمی‌کرد، پس از بازگشتش رسالت بزرگی را بر عهده گیرد. فعالیت‌هایش را با عکاسی و نویسندگی آغاز کرد و سال 58 وارد دنیای صدا شد. این بار جنگ را از زبان شخصی روایت می‌کنیم که خودش روزی راوی صحنه‌های خون و باروت بوده است. وی «مجید جیران پور» نام دارد. در ادامه ماحصل گفت و گو را می‌خوانید.

بخش پایداری تبیان
مجید جیران پور

جنگ به یک خبرنگار انقلابی نیاز داشت

با آغاز درگیری کردستان خودم را به آنجا رساندم. جزو اولین عکاس‌هایی بودم که صحنه سرهای بریده شده در پاوه را به قاب تصویر کشیدم. پس از آن تا آغاز تجاوزات مرزی در رادیو فعالیت‌هایم را گسترش دادم. تابستان 59، سه ماه پیش از شروع جنگ تحمیلی با دو اکیپ از تلویزیون و رادیو وارد اهواز شدم. در آنجا برای نخستین بار ترکش خوردم.

در دوران جنگ تحمیلی برای ثبت شجاعت و از خودگذشتی رزمندگان، شهدای زیادی از رادیو همچون مهندس مسعود شفقی، مهدی جوزی، هوشنگ نوری، سعید اکبری، برهانی و ... تقدیم اسلام کردیم. آن زمان حدود 15 الی 20 نفر از رادیو در خط مقدم فعالیت می‌کردند. با تجهیزاتی حدود 20 کیلو هر روز در خط مقدم تردد می‌کردیم و از آنجایی که وابسته به گردان و تیپی نبودیم باید مستقل عمل می‌کردیم. زمان حضور ما در خط مقدم، یک نیرو از ترابری یا یک نیروی داوطلب به کمک ما می‌آمد. به خاطر دارم که مهندس عزت الله ضرغامی، سید میرزمانی و رضا رهگذر نیز به مدت دو ماه به همراه باقی نیروهای رادیو و تلویزیون از غرب تا جنوب کشور برای ضبط وقایع حضور یافتند. هر شخصی که در این ماموریت دو ماهه شرکت می‌کرد، فعالیت‌هایش تغییر کرده و تاثیرگذارتر می‌شد. تغییرات تخصصی و معنوی پس از دو ماه در کارها مشهود بود. در برخی از عملیات‌های بزرگ، یک اکیپ 30 نفره خبری به خط مقدم اعزام می‌شد.

در دوران دفاع مقدس عکاسی، نویسندگی، گزارشگری رادیو و تلویزیون را انجام دادم. تمام تلاشم را برای بهتر انجام شدن وظایف محوله می‌کردم، زیرا معتقد بودم که یک رزمنده نیازش به یک راوی انقلابی همچون یک پرستار انقلابی است.

اولین بار نوحه‌خوانی شهید خندان در رادیو پخش شد

من به همراه یک گروه گزارشی به جبهه اعزام می‌شدم. در این مدت سعی می‌کردیم که یک ارتباط بین خط اول و پشت جبهه ایجاد کنیم، زیرا رادیو آن زمان وسیله ارتباطی ارزان قیمتی بود که در دسترس عموم مردم قرار داشت. این در حالی است که تاثیر ماندگاری یک برنامه در ذهن مخاطب در تلویزیون چند برابر رادیو است. به همین جهت سال‌ها بعد که تلویزیون فعالیت‌هایش گسترش یافت، دوره‌های آموزشی برنامه‌های تلویزیونی را سپری کردم و در این زمینه نیز فعالیت‌هایم را آغاز کردم.

برای اثرگذار بودن برنامه‌‌ها و گزارشات جبهه، برنامه روال رادیو و تلویزیون را بر هم زده شد. در میان برنامه کودک؛ گزارش اعزام رزمندگان، حضور خواهران در پادگان و بیمارستان‌ها و یا تصاویر حضور عشایر در زیر گلوله‌های دشمن جهت قوت قلب مردم پخش می‌شد. بهترین برنامه‌ها را در طول روز پخش می‌کردیم. برنامه‌های صبح و عصر جمعه، آینده سازان، فرهنگ مردم و ... بسیار مورد استقبال قرار گرفت. گاهی برگزاری مراسم‌ها در مناطق عملیاتی همچون حنابندان، تحصیل در جبهه، تحویل سال، عزاداری و ... پخش می‌شد.

به جهت تاثیرگذاری برنامه‌ها گاهی از کارهای غیرمعمول استفاده می‌کردیم، به عنوان مثال می‌توانم به نوحه خوانی در جبهه اشاره کرد. برای نخستین بار در پادگان ابوذر صدای شهید مهدی خندان حین نوحه‌خوانی را ضبط کردم. تهیه کننده برنامه راضی به پخش این نوحه نمی‌شد. با مسئولیت خودم برای اولین بار نوحه « کربلا، کربلا، این دل تنگم عقده ها دارد، گوییا میل کربلا دارد» پخش شد که بسیار مورد استقبال قرار گرفت. به درخواست مردم یک نوحه دیگر هم ضبط و پخش کردیم.

پس از مدتی هم با آقای آهنگران، کویتی پور و دیگر دوستان مداح آشنا شدیم و اینگونه نوحه خوانی در رادیو باب شد.

پخش گزارش پس از شهادت مصاحبه‌شونده

در طول دوران دفاع مقدس بیش از هزار ساعت نوار به صدا و سیمای اهواز تحویل دادیم. حدود 500 ساعت گزارش و مصاحبه را خودم به صدا و سیمای کرمانشاه تحویل دادم. آن زمان به صورت ریل ضبط می‌کردیم که امروزه در حال انتقال آن به سی‌دی هستند. بخشی از آرشیوهای از بین رفته است که امیدوارم آن‌ها به خوبی نگه داری شوند، زیرا این اسناد جزئی از تاریخ کشور ما به حساب می آید.

گاها از افرادی گفت‌وگو ضبط کردیم که پس از مدتی اسیر، مجروح و یا شهید شدند. یکی از افرادی که با اصرار قصد داشتم از وی مصاحبه بگیرم، شهید محمودی از گردان حضرت رسول(ص)، در کانال فکه بود. به وی گفتم که به دلم افتاده در این عملیات شهید می‌شوی. راضی به مصاحبه شد که بعدها خبر دار شدم که وی در آن عملیات شهید شد.

شهید دیگری را به خاطر دارم که راضی به مصاحبه نمی‌شد در نهایت شب عملیات طریق القدس با وی گفت‌وگو کردم. دوستانم می‌گفتند، زمانی که وی قصد داشت از کانال خارج شود، تیری به پیشانی وی اصابت کرده و شهید شد. پس از شهادتش گزارش تهیه شده را در صدا و سیمای اهواز پخش کردیم.

مجروحیت حین ماموریت

در کردستان و خیبر مجروح و در فاو شیمیایی شدم. به جرات می‌توانم بگویم که خبرنگاران و عکاسان پا به پای رزمندگان در خط مقدم می‌دویدند تا ازخودگذشتی رزمندگان را در تاریخ کشور برای آیندگان به ثبت برسانید. به کمک برخی از دوستان قصد دارم کتابی را تحت عنوان «خبرنگار» از رشادت‌های خبرنگاران و عکاسان دوران جنگ و موضوعاتی که آن زمان به جهت تجمع کاری امکان پخش نبود، بزودی به چاپ برسانم. همچنین از فیلم و صوت‌های آرشیوی قصد ایجاد یک برنامه تلویزیونی و رادیویی داریم که تا پایان سال آماده می‌شود.


منبع: دفاع پرس