تبیان، دستیار زندگی
نقد فیلم «آباجان» ساخته هاتف علیمردانی که این روزها بر پرده سینماهاست.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

«آباجان»؛بحران و دیگر هیچ!

نقد فیلم «آباجان»ساخته هاتف علیمردانی که این روزها بر پرده سینماهاست.

سید رضا صائمی- بخش سینما و تلویزیون تبیان
آباجان

پیش از هر چیز «آباجان»  را می توان متاثر از سه فیلم دیگر دانست. «کوچه بی نام» فیلم قبلی خود هاتف علیمردانی که از حیث فضاسازی و ترسیم موقعیت و مناسبات خانوادگی در امتداد آن است. «ابد و یک روز» که با خانه قدیمی و تنش های خانوادگی و یک سالخورده تداعی می شود و «شیار 143»که از انتظار یک مادر برای آمدن فرزندش حرف می زند.

حتی شاید با کمی اغماض بتوان آن را با سریال «وضعیت سفید» هم مقایسه کرد به این دلیل که به شرایط اجتماعی و خانوادگی در دهه 60 می پردازد که خاصه با جنگ و پیامدهای آن پیوند خورده است . با این حال این پیوند بیشتر به مونتاژ و کولاژ داستان های مختلفی می ماند که به موازات و در یک درهم تنیدگی دراماتیک روایت می شود اما به نتیجه روشن نمی رسد.

در واقع داستان ها به تکمیل فرمی و معنایی هم کمک نکرده و روند درستی را طی نمی کند. این ملغمه را حتی می توان در نشانه شناسی اجتماعی و بیرنی دهه 60 و تاریخ قصه هم ردیابی کرد: کفتربازی، تریاک‌کشی، مادر شهید، عشق دختر و پسر با شبهه‌ رابطه‌ رضاعی‌شان، اطلاعیه‌های ضدانقلاب، مسمومیت نوزاد، هووهایی که با هم خواهرانه رفتار می‌کنند و ... که همه این‌ها قرار است در فضایی نوستالژیک خاطره‌های دهه‌ 60  از آژیر خطر حمله‌ هوایی دشمن تا نوحه‌های آهنگران، ترانه‌ خواننده ترک، صدای آوینی «روایت فتح» و... به هم ربط داده شوند اما الزامات و مصالح داستانی لازم را برای چفت و بست منطقی آن را ندارد.

فیلم اگرچه در پس زمینه اجتماعی و از حیث تاریخی در زمان جنگ می گذرد اما تاثیرات آن بر فضای قصه به طوری که مخاطب دوران جنگ را حس کند اتفاق نمی افتد. از طرف دیگر لوکیشن شهری قصه یعنی زنجان عنصر مداخله گری در بازنمایی درام نیست جز لهجه ترکی- فارسی برخی شخصیت ها.

آدم های قصه به جای اینکه به نقطه روش و نتیجه ای در دل قصه برسند از قصه حذف می شوند و این موجب آشفتگی و بی سرانجامی قصه می شود. به عبارتی دیگر داستان بدون اینکه شکل بگیرد تمام می شود. مثلا کودکی که تریاک می خورد و کارش به بیمارستان می کشد به حال خود رها است تا در جایی دیگر از قصه متوجه می شویم که مشکلش حل شده.

قصه ای که در زنجان و در یک خانواده سنتی روایت می شود که از یک سو تحت تاثیر جنگ بیرونی و نظامی هستند و از سوی دیگر جنگ در نظام خانوادگی خود و شاید این همنوایی به معنای دیالکتیکی است که بین رخدادهای سیاسی و اجتماعی برقرار است و به شکل گیری وضعیتی منجر می شود که آدم ها خارج از اراده های شخصی تن به جبر تاریخی خود می دهند. اتفاقی که در برخی از فیلم های سینمایی ما در سال های اخیر می افتد این است که گاهی جزئی نگری به تجزیه اجزای مختلف یک درام ختم می شود و بدون اینکه کلیتی را شکل دهد در پردازش جزیی حوادث به پایان می رسد. این مشکل عمده ای است که آباجان دارد.

جزئی نگریی و پردازش خرد شخصیت در نسبت با بحران های مختلفی که شاهدیم در نهایت فضای پر آشوب و کشمکشی را خلق می کند که از بحران عبور نمی کند بلکه در میان آن ها سرگردان است. فیلم اگرچه در فضاسازی قصه از حیث لوکیشن و دکور قابل دفاع است اما در فضاسازی دهه 60 به معنای عمومی و اجتماعی آن می لنگد و از المان های لازم برای بازنمایی بصری و حسی آن دوره تهی است.

فیلم اگرچه در پس زمینه اجتماعی و از حیث تاریخی در زمان جنگ می گذرد اما تاثیرات آن بر فضای قصه به طوری که مخاطب دوران جنگ را حس کند اتفاق نمی افتد. از طرف دیگر لوکیشن شهری قصه یعنی زنجان عنصر مداخله گری در بازنمایی درام نیست جز لهجه ترکی- فارسی برخی شخصیت ها. در واقع چه فرقی می کند که این قصه در پایتخت روایت شود یا زنجان وقتی که مولفه های بومی و قومی در ساختار قصه و روایت ملموس نیست. شخصیت پردازی ها نیز در فضای شلوغ فیلم دچار نوعی آشفتگی هستند به طوری که بازی خوب فاطمه معتمدآریا را هم تحت الشعاع خود قرار داده و یک بازی خوب پش شخصیت پردازی بد، به هدر می رود. در نهایت آنچه که بیش از هرچیز «آباجان» را به فیلمی قابل نقد بدل می کند بحران سازی های بی نتیجه است. بحران هایی که قرار است به نفس وجود خود، هویت اثر را شکل دهد و در دل تعلیق، معلق بماند. بحران و دیگر هیچ.

شناسنامه آباجان

کارگردان،نویسنده وتهیه کننده: هاتف علیمردانی

بازیگران: فاطمه معتمدآریا، سعید آقاخانی، حمیدرضا آذرنگ، شبنم مقدمی،محمود نظرعلیان، فریبا متخصص، ماهان نصیری ندا، محمدرضا غفاری، ملیسا ذاکری

خلاصه داستان: خانمی به نام آباجان(فاطمه معتمدآریا) چشم به راه فرزندش است که دیگران می گویند شهید شده. او با هووی خود زندگی می کند و در طول فیلم چند اتفاق مهم در زندگی روزمره اش رخ می دهد.