روایت حجازی فر از ماجرای نیمروز
هادی حجازیفر پدیده بازیگری جشنواره سی چهارم و سیوپنجم فجر است که این روزها «ماجرای نیمروز» را بر اکران دارد از خودش و این فیلم می گوید.
هادی حجازیفر سال گذشته با «ایستاده در غبار» در نقش احمد متوسلیان خوش درخشید و امسال با ایفای نقش کاراکتر «کمال» در فیلم تحسینشده «ماجرای نیمروز» ثابت کرد حرفهای بسیاری در حوزه بازیگری دارد. حجازی فر دیر به شهرت رسید اما پس از چهل سالگی و در دوران پختگی مورد توجه کارگردان های مطرح است. او بتازگی بازیگر فیلم جدید حاتمیکیا شده که با موضوع مسائل امنیتی و تهدیدات تکفیری ها در سوریه کلید خواهد خورد.
سینما در 40 سالگی
حجازیفر را نباید و نمیتوان هنرمندی «تازهکار» دانست. خطاطی، کاریکاتور، برنامهسازی تلویزیونی و تئاتر عروسکی حوزههای هنری متنوعی هستند که او در چهار دهه گذشته از عمر و تا پیش از ورود به «سینما» تجربههای ارزشمندی در آنها کسب کرده است. او که افتخارات متعددی را در قامت یکی از فعالان تئاتر عروسکی در جشنوارههای مختلف به نام خود ثبت کرده در واپسین سال از دهه چهارم زندگی بالاخره مقابل دوربین سینما ظاهر شد و اینگونه به گروه همراهان محمدحسین مهدویان پیوست. همین همراهی هم در جشنواره امسال به رونمایی از «ماجرای نیمروز» انجامید. حجازیفر خود درباره این مسیر میگوید: «برنامهام در حوزه هنر از همان آغاز مشخص بود. برنامه بلندمدتی از همان ابتدا برای خودم داشتم و همیشه هم به همسرم میگفتم که 40 سالگی وقت ورودم به سینما است. البته این ورود در 39 سالگی با «ایستاده در غبار» محقق شد و امروز در مرز 40 سالگی خود را در میدان سینما میبینم. البته هدفم هم در این میدان کارگردانی است.»
برنامه بلندمدتی از همان ابتدا برای خودم داشتم و همیشه هم به همسرم میگفتم که 40 سالگی وقت ورودم به سینما است. البته این ورود در 39 سالگی با «ایستاده در غبار» محقق شد و امروز در مرز 40 سالگی خود را در میدان سینما میبینم. البته هدفم هم در این میدان کارگردانی است
او احساس جالبی درباره این روزهایش دارد و با یادآوری یک خاطره از سالهای دانشجویی اینطور اظهاراتش را ادامه میدهد: «در دوران تحصیلات لیسانس من میتوانستم سراغ سینما بروم اما سعید اسدی آن روزها به من میگفت اگر پول داری سراغ رشته کارگردانی سینما برو. به همین دلیل سراغ تئاتر رفتم و آنقدر هم اینگونه نبود که نگاه حرفهای و تخصصی خاصی به حوزه تئاتر داشته باشم. اما بعد از ورود تا سالها در همین حوزه ماندم و مدام کار کردم. همان زمان هدفگذاری ورود به سینما را در برنامهام داشتم. دلیلش هم ویژگیهای مدیوم سینما است. مدیومی که مخاطب بسیار گستردهای دارد. من در یک سال گذشته به اندازه تمام دوران فعالیتم در تئاتر دیده شدم، دعوت به کار شدم، مصاحبه انجام دادم!»
مثل یک دانشجوی تئاتر!
حالا حجازیفر درست ایستاده در مرز 40 سالگی بازی در سه فیلم سینمایی را تجربه کرده. او که در سالهای فعالیت تئاتری، جوایز متعددی را به دست آورده و حتی برگزیده شدن در تئاتر فجر را هم در کارنامه دارد اما در مواجهه با جشنواره فیلم فجر، احساسات تازهای را تجربه میکند. او میگوید: «امروز که با شما صحبت میکنم در دنیای سینما دارم همان حس و حال دوران دانشجویی تئاتر را تجربه میکنم. بالاخره هیجان بالایی دارم و منتظرم بازخورد کارهایم را ببینم. این حس و حال محدود به «ماجرای نیمروز» هم نیست و درباره «گیلدا» هم همین حس و حال و پیگیری مدام از سرنوشت کار را داشتم و دارم...» بهرغم این احساسات اما ناکامی در دریافت سیمرغ بهترین بازیگر مکمل جشنواره سیوپنجم که بسیاری بر استحقاق حجازیفر برای دریافت آن اشتراکنظر داشتند، چندان روحیه او را تضعیف نکرده است.
هنوز میخواهم تجربه کنم
کم نیستند افرادی که پس از ناکامی هادی حجازیفر در دریافت سیمرغ فجر بهرغم استحقاقی که داشت، نگران تأثیر این نادیده گرفته شدنها در ادامه مسیر حرفهای او در سینما بودند. حجازیفر خود در واکنش به این نگرانی موضع جالبی داشته است: «پس از رونمایی «ماجرای نیمروز» در جشنواره ، حجم پیشنهادهایی که برای بازی در نقشهای مختلف چه در سینما و چه در تلویزیون داشتهام واقعاً شگفتانگیز است. دوستان بسیاری از سر لطف بنده را برای همکاری فراخواندهاند اما نهایت تلاشم را میکنم که در مسیری که انتخاب کردهام اشتباه نکنم. بهخصوص که واقعاً به بازیگری بهعنوان یک شغل نگاه نمیکنم. به همین دلیل هم پیشنهادهای مالی وسوسهکنندهای که حتی انتظارش را هم نداشتم، نمیکردم.» او در عین حال حواسش به بالا رفتن انتظارات از کیفیت بازیگریاش هم هست و به همین دلیل توضیح میدهد: «انتخابگری در این شرایط دشوار است تلاش دارم به خودم اجازه تجربه کردن هم بدهم. دوستدارم دوستانی هم که این روزها به بنده لطف دارند این فرصت تجربه کردن را به من بدهند. ممکن است در این مسیر انتخابهای اشتباه هم داشته باشم؛ دوست دارم اجازه اشتباه کردن به من بدهند!»
درباره ماجرای نیمروز
حجازی فر در «ماجرای نیمروز» در نقش شخصیتی واقعی و مستند به ایفای نقش پرداخته؛یک مامور عملیاتی به نام «کمال» که از جبهه به تهران می آید: «در روزهایی که این حوادث تلخ رخ می دادند من 5 سال داشتم اما با این وجود، تصاویر و خاطراتی که از سال های ابتدای دهه شصت داشتم، کمک زیادی برای درک بهتر موقعیت و شخصیت «کمال» کرد. من سال های 63-62 را کاملا به یاد دارم و برای شناخت شخصیت آدم ها به پوشش، میمیک و رفتار فیزیکی آدم های آن زمان رجوع کردم. البته فیلم ها و تصاویر زیادی از آن زمان و حتی عملیات ها دیدم.
«ماجرای نیمروز» و «ایستاده در غبار» علاقه مردم به آنها ثابت کرد که تاریخ انقلاب و تاریخ دفاع مقدس ما به خوبی برای مردم گفته نشده است. «ماجرای نیمروز» پروپاگاندای جمهوری اسلامی نیست، روایت واقعیتها است
نوعی ناشی گری و سادگی در رفتار این آدم ها بود که از آن استفاده کردم.» شخصیت او یک همتای واقعی دارد، کسی که در آن زمان عضو تیم عملیاتی بوده است: «شخصیت «کمال» در «ماجرای نیمروز» ما به ازای بیرونی دارد. من او را ندیدم ولی فیلمنامه نویس های مان با او صحبت کردند.» اما هیچ کس نمی داند شخصیت «کمال» در دنیای واقعی چه کسی است. از آن مهم تر این که او محصول فکر و ایده فیلمنامه نویس ها و بازیگر هم هست: «باید این را بگویم که کاراکتر من با آن شخصیت واقعی متفاوت است. کارهایی که شخصیت در فیلم انجام می دهد و عملیات هایش، بیشتر ساخته ذهن و تخیل محمد حسین مهدویان و ابراهیم امینی و خود من است و شاید اگر آن شخص فیلم را ببیند آن را دوست نداشته باشد. در واقع در روند کلی قصه، تحقیقات بیشتر متعلق به همان شخصیت واقعی است. می دانید، اگر تماشاگر آدمی را که از اول فیلم دست به عملیات می زند دوست نداشته باشد، همه چیز به هم می ریزد. ما چیزهایی را به نقشش اضافه کردیم که کمی از تلخی فضا کم شود. نکته ای که باید بگویم این است که کل فیلم منطبق بر واقعیت نیست و حتی اسامی اشخاص تغییر کرده اند.»
«ماجرای نیمروز» پروپاگاندای جمهوری اسلامی نیست
هادی حجازی فر در دو فیلم مهم سینمای ایران بازی کرده است و تداوم ساخت این گونه آثار را ضروروی می داند:« «ماجرای نیمروز» و «ایستاده در غبار» علاقه مردم به آنها ثابت کرد که تاریخ انقلاب و تاریخ دفاع مقدس ما به خوبی برای مردم گفته نشده است. «ماجرای نیمروز» پروپاگاندای جمهوری اسلامی نیست، روایت واقعیتها است. در طول زمان خیلی چیزها را از یاد بردهایم. این ها بخشی از تاریخ و شخصیت ما را شکل داده است. قبل از هر چیز ما با سینما طرفیم. اینکه مهدویان حرفهایی گفته نشده را مطرح میکند قطعا جذاب است. نباید از تاریخی که در آن زندگی کردهایم فاصله بگیریم. گوش نکردیم و آسیب دیدیم. برخی از کسانی که در اکران «ایستاده در غبار» برای حاج احمد اشک میریختند شاید موقع خروج از سالن سینما با تذکر گشت ارشاد هم مواجه میشدند! دسته بندی آدمها، فاصله ایجاد میکند. حاج احمد ،عاملی برای وحدت ما شد. باعث شد قدر همدیگر را بدانیم.»منابع: هفت صبح/ صدا/ تسنیم