تبیان، دستیار زندگی
در کشور ما میلاد باسعادت امیر المومنین علی (ع) روز پدر نام گرفته است. روزی که به حق و شایسته برای قدردانی از زحمات پدر انتخاب شده و جا دارد همه ما در این روز دستان پر مهر پدرانمان را ببوسیم و از زحماتشان قدردانی کنیم.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

پدر و جایگاه کلیدی اش در خانواده

در کشور ما میلاد باسعادت امیر المومنین علی (ع) روز پدر نام گرفته است. روزی که به حق و شایسته برای قدردانی از زحمات پدر انتخاب شده و جا دارد همه ما در این روز دستان پر مهر پدرانمان را ببوسیم و از زحماتشان قدردانی کنیم.

فرآوری : فاطمه ناظم زاده- بخش اجتماعی تبیان

پدر و جایگاه کلیدی اش در خانواده

پدر، عنوان ساده و کوچکی نیست. دنیایی از معانی در پس این واژه نهفته است. پدر یعنی ستون خانواده. یعنی پایه هایی از اعتماد و حمایت برای اعضای یک خانواده. طبق فرمایش پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله)، پدر مسئول است : والرجل راع علی اهل بیته و هو مسئول عنهم . او مسئول است اعتماد را در درون خانه و برای خانواده بیاورد، مراقب فرزندان باشد و برای آسایش آنها، زمینه مناسبی فراهم سازد.

تغییر جایگاه نقش پدری

«مانوئل کاستلز» در جلد دوم کتاب عصر اطلاعات، که در 1999 منتشر شده است، در آغاز بحث به ظاهر علمی و مفصل خود با عنوان «پایان پدرسالاری» می‌نویسد:‌ «پدر سالاری ساختار بنیادی تمامی جوامع معاصر است، وجه مشخصه پدرسالاری عبارت است از اقتدار نهایی شده مردان بر زنان و کودکان در واحد خانواده. برای امکان‌پذیر شدن اعمال این اقتدار، پدرسالاری باید سراسر جامعه از تولید تا مصرف گرفته، سیاست و قانون و فرهنگ را در نوردد.»

او آن‌گاه ادعا می‌کند:

«خانواده پدرسالار، یعنی سنگ‌بنای پدرسالاری، در پایان این هزاره به واسطه فرایندهای جدایی‌ناپذیر و به هم بسته دگرگونه شدن کار و آگاهی زنان، به چالش خوانده می‌شود». خانواده پدرسالار که کاستلز، مژده زوال آن را می‌دهد، خانواده‌ای نیست که با سلطه‌گری قانون‌مند مرد اداره می‌شود و آزادی و رشد زن را از بین می‌برد، بلکه خانواده‌ای است که « از لحاظ تاریخی و فرهنگی ریشه در ساختارخانواده و در تولید مثل زیستی-اجتماعی دارد» به بیان دیگر، او این تعریف از خانواده را که « کانونی است مرکب از زن و مرد و فرزندان آنها » نمی‌پذیرد. نویسنده عصر اطلاعات در پاسخ به این سؤال مقدر که با نابودی خانواده پدرسالار- به گونه‌ای که توصیف شد- وضعیت تولید مثل و ادامه نسل بشر چه می‌شود، می‌نویسد: «تغییر تکنولوژیک در تولید مثل زیستی، امکان جدا ساختن تولیدمثل نوع بشر از کارکردهای اجتماعی و شخصی خانواده را فراهم آورده است. امکانات لقاح مصنوعی، بانک‌های اسپرم، اطفال زاده مهندسی ژنتیک، عرصه وسیعی از تجربه و آزمایش جدید اجتماعی گشوده است... در چنین شرایطی، زنان می‌توانند به تنهایی و بدون آن‌که حتی پدر بچه را بشناسند صاحب فرزند شوند، یا این‌که مردان حتی پس از مرگ می‌توانند با استفاده از مادران حامل، کودکان خود را داشته باشند!»(1)

به نظر میرسد شعارهایی مثل پایان پدرسالاری و داشتن خانواده سنتی در کنار اقتدار و قدرت زنان، بیش از آنکه مردان را هدف گرفته باشد، نقطه تیزی به سمت نهاد خانواده را نشان کرده است. وقتی جایگاه زن و مرد در خانواده دچار تغییر شود، کارکردهای این نهاد مهم اجتماعی دچار تغییر و مخاطره می شود.

شاید زمانی شنیدن این عبارات چندان قابل درک و فهم نبود، اما پیشرفت های تکنولوژیک زیادی رخ داده است تا چنین شرایطی را برای افراد فراهم کند. از طرف دیگر با رو کردن برگ های تازه ای از تکنیک های پیشرفته، در زمینه فرهنگ و باورهای اجتماعی و فردی هم، تغییرات زیادی رخ داده است حتی در جوامعی همچون جامعه ما، که همواره با رویکرهای سنتی و اعتقادی سر و کار داشته است.

به نظر میرسد شعارهایی مثل پایان پدرسالاری و داشتن خانواده سنتی در کنار اقتدار و قدرت زنان، بیش از آنکه مردان را هدف گرفته باشد، نقطه تیزی به سمت نهاد خانواده را نشان کرده است. وقتی جایگاه زن و مرد در خانواده دچار تغییر شود، کارکردهای این نهاد مهم اجتماعی دچار تغییر و مخاطره می شود. به این ترتیب وقتی کارکردهای خانواده به طور تدریجی کمرنگ شود، این نهاد دیگر نمی تواند خاصیت ضربه گیری برای افراد داشته باشد. به این ترتیب افراد ممکن است احساس کنند که از خانواده رها شده اند اما با اضطراب های تحمیل شده تازه ای مواجه خواهند شد که در ادامه منجر به وقوع خشونت های مختلف اجتماعی می شود.

چنانچه می دانیم و همواره شنیده ایم که روان‌شناسان بالینی و آسیب‌شناسان اجتماعی، فارغ از نظریه‌‌پردازی‌های مدعیان عدالت و آزادی‌خواهی، نشان داده‌اند که مهم‌ترین‌ زمینه آسیب‌های فردی و اجتماعی، خانواده‌ای است که پدر و مادر نتوانند نقش طبیعی خود را ایفا کنند و با کارکردهای مثبت، سیستم خانواده را به تعادل برسانند. تعارض یا ضعف نقش‌های والدینی، بیش از هرچیز، اثر مخرب خود را بر گرایش فرزندان نوجوان به سوءاستفاده مواد و الکل می‌گذارد.(2)

در خانواده‌هایی که فرزندان معتاد دارند، اغلب واژگونی سلسله ‌مراتب سنتی دیده می‌شود. پدران یا غایبند و یا با فرزندان خود پیوند عاطفی ضعیفی دارند. مشاهده شده است که در چنین کانون‌های آشفته، اعتیاد فرزند تنظیم‌کننده تعادل حیاتی در زندگی زناشویی والدین است. به این معنا که پدر و مادر مشکل‌دار و ناهماهنگ را از توجه به گرفتاری‌ها و تنش‌های خود بازمی‌دارد و مانع بروز آشکار درگیری‌های عاطفی و فکری آنها می‌شود.

از اساسی‌ترین وظایف پدر، کمک کردن به فرزند بالغ خود است تا با شروع دوره نوجوانی بتواند به صورتی سالم و طبیعی از مادر فاصله بگیرد و به استقلال و بالندگی خود ادامه دهد

از اساسی‌ترین وظایف پدر، کمک کردن به فرزند بالغ خود است تا با شروع دوره نوجوانی بتواند به صورتی سالم و طبیعی از مادر فاصله بگیرد و به استقلال و بالندگی خود ادامه دهد. یافته‌های علمی یک روان‌شناس معاصر، می‌رساند که در خانواده‌های اعتیاد‌زا نقش و عملکرد مادر به گونه‌ای نامتجانس برجسته‌تر و نمایان‌تر از نقش و وظیفه‌ پدر است. این برجسته بودن، تنها به سبب فقدان یا غیبت طولانی پدر در نظام خانواده نیست بلکه ماندگاری عاطفی فرزند در محدوده مادری و کم‌رنگ شدن تصویر ذهنی پدر، تأثیر پنهان و ژرفی را تا رسیدن او به مرزهای جوانی و میانسالی باقی می‌گذارد.

جایگاه پدر برای فرزندان

کودک در مسیر رشد، از افراد بسیاری اثر می پذیرد و تحت تأثیر دیده ها و شنیده های بسیاری است. همه ی آنهایی که اطراف او هستند و به نحوی در او اثر دارند مدل و الگوی کودکند . اما در این میان، پدر از همه ی آنها مهمتر و مؤثرتر است و این اهمیت و تأثیر تا سنین نوجوانی همچنان بر جایگاه خویش پایدار است.

رفتار پدر در سنین خردسالی فرزند برای او همه چیز است : درس ، اخلاق ، تربیت ، سازندگی یا ویرانگری. طفل همه چیز را از او کسب می کند: محبت ، شفقت ، وفاداری ، خلوص و صفا ، رشادت و شهامت ، ادب و تواضع ، عزت نفس ، سجایای اخلاقی ، درستکاری ، پشتکار ، سربلندی ، شرافت ، صداقت و...(3)

این امر آن چنان از نظر روانشناسان تربیتی گسترش دارد که برخی از آنها رفتار فرزندان را انعکاسی از رفتار پدران دانسته اند و گفته اند : تو اول کودک خود را به من بنمای تا بگویم تو که هستی .

به این ترتیب موضوع نقش پدر، اهمیتی وصف ناپذیر می یابد که در شکل دهی شخصیت افراد، موثر است. آن هم در شرایطی که جوانان و نوجوانان جامعه ما، در معرض آسیب های متعددی قرار دارند و مهم است که پدران برای حفاظت از فرزندانشان در برابر این آسیب ها، چه کنند. هر چند مساله مهم تر می تواند این باشد که اصولا بر تعداد افرادی که از پذیرش نقش پدری فرار می کنند هم، رو به افزایش است که این موضوع بحثی مفصل به دنبال دارد.

آنچه مهم است اینکه در شرایط کنونی جامعه ما، شمار سوءمصرف کنندگان به مواد افزایش یافته ، سن روی‌آورندگان به انواع مواد، به خصوص الکل و مواد شیمیایی و صناعی به سال‌های آغازین نوجوانی رسیده است و ضروری است که خانواده به عنوان نهادی قدرتمند، در برابر این هجمه عظیم تنها به ایستادگی بیندیشد.

پی نوشت:

1-" وقتی پدر در خانواده نقشی ندارد"، خبرانلاین، 1396

2- (همان)

3-" نقش پدر در خانواده"، مجله الکترونیکی ویستا، 1396


منابع : خبر آنلاین، ویستا