تبیان، دستیار زندگی
نگاهی به سریال دیوار به دیوار
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

خشت و آیینه واقعیت

نگاهی به سریال دیوار به دیوار.

سید رضا صائمی- بخش سینما تلویزیون تبیان
سریال دیوار به دیوار

اگر بخواهیم از یکی از عناصر مهم در موفقیت سریال های نوروزی حرف بزنیم قطعا باید از خانواده، مناسبات خانوادگی و دورهمی و جمع های خانوادگی بهره ببریم. مخاطب شناسی ایرانی خاصه در سریال های تلویزیونی نشان می دهد که همچنان ملودرام های خانوادگی طرفداران زیادی دارد و از این حیث می توان دیوار به دیوار را موفق تر از سریال های دیگر عید امسال دانست. به این عنصر طنز انتقادی و کمدی اجتماعی را اضافه کنید تا همه مولفه هایی که می توان در بستر و فضای آن قصه ای جذاب و مخاطب پسند را روایت کرد پیدا کنید. سریال دیوار به دیوار در حد و اندازه خود توانسته از این مولفه ها به خوبی استفاده کند و با قرار دادن چهار خانواده در کنار هم به شکل اتفاقی و در واقع بر اثر یک اتفاق که مشکلی مشترک همچون نخ تسبیح، آنها را به هم وصل کرده، داستان خود را روایت می کند.

مجموعه افراد و خانواده هایی که دور هم جمع شدند در واقع، تصویر جامعی از اشکال و انواع مختلف زندگی فردی و جمعی در کشور را بازنمایی می کنند

داستانی که اگرچه از مایه های طنز و کمیک برخوردار است اما نوعی داستان راستان است. به این معنی که بسیاری از مشکلات اجتماعی و خانوادگی که در جامعه امروز ما وجود دارد به شکل پازلی در درون هر یک از این خانواده ها گنجانده شده که در یک کلیت دراماتیک می تواند تصویر جامع تری از زیر پوست شهر و حتی زیر پوست خانواده را به نمایش بگذارد.

این چهار خانواده که همه از درد مشترک مال باختگی رنج می برند از بد حادثه در خانه ای واحد جمع می شوند تا بتوانند طلب خود را مطالبه کنند. این خانه به لوکیشن ثابت قصه بدل می شود اما تنوع شخصیت و کاراکترها و تعدد ماجراهای ریز و درشتی که در این خانه اتفاق می افتد هم به ریتم اثر شتاب می بخشد و از کندی آن جلوگیری می کند و هم  با گونه شناسی خانواده ایرانی، صورتی تحلیلی از آن ارائه داده که هر کدام مسائل و مصائب خاص خود را دارند. این مصائب در عین حال، فراز و نشیب های قصه را شکل می دهد و پشت این خودآگاهی، سرگرمی را هم لحاظ می کند. هر کدام از این خانواده ها فارغ از برخی ویژگی های مشترک واجد برخی خصلت های خاص خود نیز هستند که بخش گسترده ای از خانواده های شبیه به خود ما در جامعه را نمایندگی می کنند. مثلا خانواده آقای خلیل زاده و مهری خانم پرجمعیت ترین خانواده این مجموعه است. خانواده‌ی کارمندی که مصائب و مشکلات زندگی کارمندی را به تصویر می کشند.

سریال دیوار به دیوار

در مقابل این خانواده پرجمعیت شاهد خانواده دو نفره پدر و دختری آقای دلپاک نیز هستیم که روحیه چتر بازی آن به طنز ماجرا کمک می کند. بهرام و همسرش با بازی پژمان جمشیدی و آزاده صمدی نیز تصویری از یک زوج ایرانی هستند که مسائل و مشکلات خاص خود را دارند و چالش های زوج امروزی را به تصویر می کشند. خانواده آخری هم یک خواهر و برادر هستند که از حاشیه شهر آمده اند و مسائل مربوط به خود را دارند و همه آنها به نوعی در کنار هم و در یک تعامل پازل گونه، سویه کمیک و طنز قصه را نیز شکل داده و پیش می برند. در این میان یک پوران خانم با بازی رویا تیموریان هم هست که زندگی تک نفره داشته و برای گریز از تنهایی به این جمع می پیوندد. مجموعه این افراد و خانواده ها در واقع، تصویر جامعی از اشکال و انواع مختلف زندگی فردی و جمعی در کشور را بازنمایی می کنند.

به شکل تلویحی و در یک تحلیل نشانه شناختی می توان این قصه را به نوعی بازنمایی وحدت و همبستگی ملت در برابر مشکلات و مصائب ملی دانست. آن کلاهبردار می تواند هر دشمن داخلی و خارجی یا حتی یک بحران عمومی باشد که خانواده های مختلف، به مثابه نماینده قومیت های گوناگون در خانه ای مشترک (که می تواند نماد سرزمین و وطن باشد) به مبارزه و کنش جمعی با آن مشغولند. در واقع این تعدد و یگانگی که در ساختار و نظام معنایی قصه می بینم به نوعی بازنمایی وحدت در عین کثرت است که می تواند تاکیدی بر اهمیت همدلی و همبستگی بین مردم در شرایط کنونی باشد.

فارغ از این تاویل های فرادراماتیکی خود متن نیز بر همبستگی عاطفی – اجتماعی در تجربه های زیسته جمعی تاکید کرده و قصه خود را در دل همین معنا، صورت بندی می کند. دیوار به دیوار ،خشتی است که خاصیت آیینه گون داشته و تصویر جامعه رامی توان درآن ردیابی کرد.