روزگار فرخ نژاد
درباره کارنامه حمید فرخ نژاد، بازیگری که اوج و فرود زیاد داشته است و بازی اش در «خوب،بد،جلف» شایسته تحسین است.
از ظاهر و بیانش بعید است تشخیص بدهی که می تواند بازیگر باشد! چه بسا خودش هم روزگاری این گونه می اندیشید و از همین روی آینده اش را در کارگردانی می دید. خسرو سینایی اما جوهر بازیگری را درون حمید فرخ نژاد دید و البته مزد اعتمادش را در دومین همکاری گرفت. فرحانِ «عروس آتش» بعد از نزدیک به سه دهه همچنان شاه نقش فرخ نژاد است و در نظرسنجی اهل فن به عنوان بهترین بازی او شناخته می شود.
فرخ نژاد سعی کرد این شمایل را بشکند ولی برغم موفقیت در نقش های بعدی، فرحان روی پیشانی اش ماند. او خوش وقت بود که خیلی زود مورد توجه کارگردان های مطرح قرار گرفت و ثابت کرد موفقیت«عروس آتش» بخاطر قرابت نقش با خاستگاه بازیگر نیست و پشت آن استعداد نهفته است. کارنامه فرخ نژاد را که مرور می کنیم بازی ها و نقش های قابل دفاع به وفور جلوی چشم مان می آید اما در آستانه دهه نود این روند متوقف می شود. نه فیلم ها قابل دفاع هستند و نه نقش ها.
حمید فرخ نژاد می تواند اعتبار دهه هشتاد را بدست آورد و دوباره بازیگر موفق و محبوب سینمای ما شود؟ این اتفاق برای او در «خوب ،بد،جلف» افتاده اما در «گشت 2» نه.
به روایت منتقد
علی مسعودینیا درباره حمید فرخ نژاد نوشته است:
چند سال پیش مستندی دیدم درباره روند ساخت فیلم «عروس آتش». جایی از این مستند حمید فرخنژاد به عنوان شاهد مثال بحثی که میکرد جملهی جالبی گفت: «من لهجه دارم. اما خودم که متوجه نیستم لهجه دارم.» این لهجه جنوبی، این چهره که آمیزهای است از سادگی و خشونت و مهربانی، شمایلی را به سینمای ایران معرفی کرد که پیش از آن با این کیفیت وجود نداشت. حمید فرخنژاد لهجه داشت و دارد و لکنت را در حرف زدنش به خوبی اجرا میکرد و میکند. او شمایلی از مردانی شد که اسیر بهت و استیصال هستند: از «فرحان» عشیرهنشین در «عروس آتش» که گویی این جمله را برای نخستینبار شنیده و میگوید: «دو... دو... دوسش دارم یعنی چه؟»، از «قاسم» در «ارتفاع پست» که وقتی همسرش مدعی میشود اسلحه را با خود به هواپیما نیاورده مبهوت و مستاصل، ناباورانه لالمانی میگیرد، از «هوشنگ» در «به رنگ ارغوان» که میان وظیفه و احساس سرگردان است، تا «مرتضی»، شهرنشین طبقه متوسط در «چهارشنبهسوری» که وقتی جواب رد از محبوب میشنود به لکنت و گریه میافتد و میگوید: «من...نمی...نمیتونم.»
فرخنژاد در ثبت این استیصال مردانه و ایرانی همیشه بهترین عملکرد را داشته و درخشان بوده: استیصال، چون همیشه او را در نقش آدمهایی پسندیدهایم که در تنگنایی که فکرش را نمیکردهاند، گرفتار شدهاند؛ مردانه، چون همیشه شمایل او با کیفیات کلاسیک جنس مذکر گره خورده و ایرانی، چون او لهجه دارد و رفتارش با لهجهاش همخوان است و بهت و استیصالش بابت هویت «ایرانی» اوست؛ مردی از یک جامعه مردسالار که با تمام رجزخوانیها و دبدبهاش چون طفلان به لکنت میافتد، چون طفلان میزند زیر گریه و چون طفلان لجاجت میکند. یکباره آن پوسته ظاهری فرومیریزد و مرد عربدهکش به طفل نالان بدل میشود.
بهترین نقشهای فرخنژاد همانهاست که نمود عینی و فیزیکال استیصال را بازتاب داده است. از این زیرپوستیتر دیگر فرخنژاد نیست(احتمالا منظورم چیزی مثل فیلم «آتشکار» است) و از این فرافکنانهتر(لابد دارم درباره چیزی مثل «گشت ارشاد» حرف میزنم) هم فرخنژادی بد است. او را در بزنگاه سردرگمی خوب تماشا کنید و لهجهاش را بشنوید تا معنای بازی درخشان را دریابید. کافی است این خصلت را از او بگیرید(به یاد بیاورید سریال «حلقه سبز» و فیلم «مشکل گیتی»را) تا شاهد یک فرخنژاد معمولی باشید. فرخنژاد معمولی هم البته معمولی نیست. اما ما لابد به طرزی بیمارگونه آن شمایل صاحب لهجه بهت و استیصال را بیشتر میپسندیم. مگر نه این که ایرانی است و اعتیاد کهنهاش به اندوه؟
موقعیت جشنواره ای
شروع حمید فرخ نژاد در سینما با سیمرغ همراه بود اما بعد از آن برغم موقعیت های ایجاد شده، جوایز به رقبا رسید. او بعد از «در کوچههای عشق» بار دیگر بازیگر فیلم خسرو سینایی «عروس آتش» شد. بازی اش به چشم آمد و سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد در هجدهمین جشنواره فیلم فجر بدست آورد. فیلمنامه این فیلم که توسط فرخنژاد و سینایی بود نیز سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه را دریافت کرد. حمید فرخ نژاد در جشنواره بیست و نهم با فیلم رفع توقیف شده «سفر سرخ» به عنوان کارگردان حاضر بود و از بخش نگاه نو دو جایزه مهم گرفت: دیپلم افتخار بهترین کارگردانی و سیمرغ بلورین بهترین فیلم . همان طور که می دانید او «سفر سرخ» را سال 79 ساخت اما فقط یک بار در جشنواره بیست و نهم اکران داشت و دوباره به محاق رفت. مهم ترین جایزه فرخ نژاد دریافت سیمرغ بلورین نقش اول برای بازی در «استرداد» از جشنواره سی و یکم است.
نام منتقد | بهترین بازی | بدترین بازی | ستاره به كارنامه از 5 |
جلیل اكبری صحت | عروس آتش | گشت 2/ تب | 3 |
رامتین شهبازی | آتشكار/ارتفاع پست/عروس آتش/ به رنگ ارغوان | همبازی/ چاقی | 3 و نیم |
آرش خوشخو | آتشکار | زندگی مشترک آقای محمودی و بانو/ زندگی خصوصی آقا و خانم میم | 2 و نیم |
طهماسب صلح جو | عروس آتش | روزهای زندگی | 2 |
احمد طالبی نژاد | عروس آتش | --- | 3 |
سعید مروتی | عروس آتش | تب | 3 |
علی مسعودی نیا | عروس آتش | مشكل گیتی | 3 |
كریم نیكو نظر | عروس آتش/ چهارشنبه سوری | همبازی/ دوباره با هم | 3 و نیم |
احمد رنجبر | شب واقعه | زندگی مشترک آقای محمودی و بانو/ روزهای زندگی | 3 |
وحید سعیدی | عروس آتش | مجموعه آثارش پس از سال 88 | نیم |
مرجان فاطمی | به رنگ ارغوان | همبازی | 3 |
صوفیا نصرالهی | عروس آتش | زندگی مشترك آقای محمودی و بانو | 2 |
منابع: هفت صبح، سوره سینما