تبیان، دستیار زندگی
سخن تازه ای نیست! حالا دیگر بحران مالی صدا و سیما به گوش مردم کوچه و بازار هم رسیده است. با این حال دکتر علی عسکری با حضوردر فراکسیون مستقلان مجلس بار دیگر از کمبود بودجه رسانه ملی سخن گفته و خواهان توجه نمایندگان مجلس به افزایش اعتبار رسانه ملی شده است.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

کسری بودجه یا کمبود ایده؟

درباره کمبود بودجه صدا و سیما

سخن تازه ای نیست! حالا دیگر بحران مالی صدا و سیما به گوش مردم کوچه و بازار هم رسیده است.با این حال دکتر علی عسکری با حضوردر فراکسیون مستقلان مجلس بار دیگر از کمبود بودجه رسانه ملی سخن گفته و خواهان توجه نمایندگان مجلس به افزایش اعتبار رسانه ملی شده است.

سید رضا صائمی- بخش سینما و تلویزیون تبیان
صداوسیما

این در حالی است که در همین سالهایی که فریاد کمبود بودجه صدا و سیما بلند است شاهد توسعه فنی و شبکه ای این سازمان عریض و طویل هستیم! قطعا ایجاد یک شبکه جدید یعنی نیاز مالی برای تامین تجهیزات فنی و تکنولوژی، ساختمان و امکانات اداری و تامین نیروی انسانی، و بدیهی است با توجه به حجم گسترده مکانیسم یک شبکه تلویزیونی می توان حدس زد که راه اندازی هر شبکه یا واحد و ساختمان اداری در صدا و سیما چه میزان بودجه ای را طلب می کند.

حالا این توسعه کمی را بگذارید درکنار این سخن دکتر علی عسکری در همین نشست که گفته بود: «صدا و سیما به دنبال استفاده از قوای فکری جامعه با توانایی قدرت بیان قوی و موثر برای جذب مخاطب بیشتر بوده و می خواهد از این افراد در رسانه ملی استفاده کند.» این در حالی است که در حال حاضر صدا و سیما در پرداخت دستمزد به برنامه سازان، هنرمندان و کارشناسانی که با این رسانه همکاری می کنند مشکل دارد. حال سوال این است چگونه سازمان صدا و سیما با این کسری بودجه و بحران مالی می تواند از قوای فکری و نخبگان فرهنگی – هنری استفاده کند؟

ضمن اینکه برای حضور اهل فکر باید فرصت و مجالی فراهم کرد تا آنها بتوانند ایده و خلاقیت های خود را به دور از بوروکراسی اداری و روحیه کارمندی به منصه ظهور برسانند و از دایره تنگ سیستم اداری دست به تولید آثار خلاقه و اثربخش بزنند.

از سوی دیگر بخش مهمی از افکار عمومی خواهان رویکردهای انتقادی و تحلیلی – تفسیری در رسانه ملی هستند. این رویکرد هم می تواند ریزش مخاطب را ترمیم کند و هم مخاطبان تازه ای برای رسانه ملی به ارمغان بیاورد. با این حساب هم برای جلب مخاطب بیشتر و تامین رضایت آن و هم جلب نیروهای خوش فکر و اهل ذوق باید کمتر دایره خط قرمزها را وسیع تر کرد و از سلیقه های انحصاری پرهیز.

برای حضور اهل فکر باید فرصت و مجالی فراهم کرد تا آنها بتوانند ایده و خلاقیت های خود را به دور از بوروکراسی اداری و روحیه کارمندی به منصه ظهور برسانند و از دایره تنگ سیستم اداری دست به تولید آثار خلاقه و اثربخش بزنند

بسیاری از خط قرمزها خودساخته است و هیچ پشتوانه قانونی ندارد. اگر قرار باشد هر گونه نقد و تحلیل را به منزله مصداق سیاه نمایی بدانیم قطعا نمی توان با ذهنیت بسته و جیب تنگ به تحول در برنامه سازی تلویزیونی امیدوار بود. این در حالی است که دکتر عسکری در همین نشست برنامه ثریا را که رویکردی انتقادی داشته سیاه نمایی دانسته و دلیلی بر تعطیلی این برنامه!

واقعیت این است که نمی توان از یک سو از طرح و برنامه ها و ایده های بزرگ حرف زد اما برای رسیدن از ایده به دیده، مسیر را هموار نکرد. بسیاری از چالش های رسانه ملی در تولید برنامه های اثر بخش و عدم موفقیتش در جلب رضایت مخاطب به این برمی گردد که بین مطالبات و عملکردش فاصله است و بسیاری از تصمیم گیری ها یا شیوه مدیریتی آن با اصول و قواعد مدیریت رسانه ای منطبق نیست. یا سلیقه ای و مبتنی بر تصمیم های فردی عمل می شود یا برنامه ریزی ها مبتنی بر واقعیت های موجود نیست. به نظر می رسد که صدا و سیما بیش از اینکه از کمبود بودجه رنج ببرد از کمبود ایده و ایده پرداز آسیب می بیند. این همه پرسنل اداری و خدماتی ناکارآمد، معلوم است که بودجه آن را می خورد و پول ها بیشتر صرف هزینه جاری و تامین حقوق می شود. تا زمانی که نگاه به صدا و سیما نگاهی اداری- سازمانی باشد نمی توان از آن انتظار یک نهاد فرهنگی – هنری داشت.

به جای گسترش بیهوده ساختار و ساختمان اداری و افزایش لشکر کارمندان باید به ایده پردازی و ایده پردازان در حوزه رسانه، فرهنگ و هنر توجه داشت؛ آنگاه با بودجه اندک نیز می توان برنامه اثربخش ساخت و رسانه ملی را به ثروتی ملی بدل کرد.