تبیان، دستیار زندگی
با پایان یافتن نهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر، کماکان مسئله کپی بودن یا نبودن یکی از آثار جشنواره که اتفاقا جایزه هم گرفت، ادامه دارد. بالاخره پس از یک سکوت طولانی شورای هنری جشنواره و علی مرادخانی، معاونت وزارت ارشاد نسبت به این حادثه واکنش نشان داده اند
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ادامه جنجال اثر کاظم خراسانی

با پایان یافتن نهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر، کماکان مسئله کپی بودن یا نبودن یکی از آثار جشنواره که اتفاقا جایزه هم گرفت، ادامه دارد. بالاخره پس از یک سکوت طولانی شورای هنری جشنواره و علی مرادخانی، معاونت وزارت ارشاد نسبت به این حادثه واکنش نشان داده اند.

فراوری- بخش هنری تبیان
کاظم خراسانی

این روزها بحث بر سرِ کپی بودن یا نبودنِ اثر کاظم خراسانی در میان اهل هنر داغ شده است. اثری که در نهمین جشنواره تجسمی فجر در میان برگزیده‌ها بود و هیچ کس متوجه شباهت‌های این اثر با اثرِ هنرمند ترکیه‌ای نشد. مگر زمانی که «شاکر گوکچه باء» در صفحه شخصی‌اش از این شباهت پرده برداست.

مسئولان و هنرمندان بسیاری درباره این شباهت صحبت کردند. حتی مدیرکل دفتر هنرهای تجسمی هم معتقد است که 80 درصدِ اثر کاظم خراسانی کپی است.

از سوی دیگر سیاستگذاری نهمین جشنواره تجسمی فجر براین اساس بوده که ایده‌های نو و خلاق به جشنواره راه پیدا کند و وقتی اثری 80 درصدش کُپی‌برداری از اثری دیگر است؛ چگونه می‌تواند ایده‌ای نو و خلاق داشته باشد.

در نهایت دیروز هیات شورای هنری نهمین جشنواره بین المللی هنرهای تجسمی فجر بیانیه‌ای در این باره منتشر کرد. بیانیه‌ای که بیشتر به تشریحِ اصولِ «گرته‌برداری» یا «گرده‌برداری» و شرایط کپی بودن یک اثر پرداخته و به طور واضح درباره‌ی کپی بودن یا نبودنِ اثر کاظم خراسانی اعلام نظر نکرده است.

کاظم خراسانی

بیانیه شورای هنری نهیمن جشنواره بین المللی هنرهای تجسمی فجر بدین شرح است:

به گزارش ستادخبری نهمین جشنواره بین المللی هنرهای تجسمی فجر ،در روزهای اخیر خبری مبنی بر کپی بودن یکی از آثار برگزیده جشنواره منتشر شد که شورای هنری این جشنواره بیانیه ایی را به شرح ذیل صادر کردند،متن بیانیه بدین شرح است:

گَرته‌برداری یا گَرده‌برداری نوعی وامگیری است که در آن، صورت ترکیبی یا عناصر ی از یک یا چند اثر برداشته و در ساختار اثر وام‌گیرنده بازنمایی یا ترجمه می‌شود. این شیوه در هنرهای گوناگون به گونه ای رایج است که گاه خود سرشاخه و ژانر ویژه محسوب می شود .

وام گیری در آثار هنری  به روشهای آشکار و یا پنهان صورت می گیرد.

بالاخره کسانی که این آثار را داوری کرده‌اند همه متخصص هستند. آدم اداری این کار را نکرده است. همه‌ی این داوران اهل علم و فن هستند و خودشان هم این موضوع را مدیریت می‌کنند. طبیعی است که اگر کُپی بودنِ این اثر اثبات شود باید فکری برایش بکنند. اگر هم مشخص شود از اثر اصلی الهام گرفته و یا گرته‌برداری کرده تصمیم دیگری می‌گیرند.

در نوع ساده بر خلاف نسخه سازی و کپی برداری، با وجود این که عناصر و حتی سبک و سیاق اثر پدید آمده به اثر وام دهنده ارجاع مستقیم می دهد، محتوا و پیام غایی متمایزی را وانمایی می کند که گاه در تنافر با اثر وام دهنده است . طبعا در گونه های پیچیده و پنهان تر، وام گرفتن از عناصر و قالب ها به عنصر بیانی و ترکیبی وام گیرنده ترجمه شده و اثر متمایز یا مستقلی را پدید می آورد.

این پدیده به عناصر شکلی و ساختاری محدود نشده تا به ترجمان معنایی نیزگسترش می یابد به نحوی که در نزد هنرشناسان و منتقدان رایج و تعریف شده است.

روزهای اخیر در برخی رسانه های اجتماعی، خبری مبتنی بر کپی بودن یکی از آثار برنده نهمین جشنواره بین المللی هنرهای تجسمی فجر منتشر شد و اظهار نظرهایی را در پی داشت.

فارغ از این که رویکرد مطلب آغازین (که مباحث مطرح شده را موجب شد) با چه انگیزه و هدفی به نوشتار در آمده است، حداقل انتظار جامعه، هنرمندان و علاقه مندان و حتی ساحت ارزشمند نقد و نظر، رویکرد اصلاح گر و مبتنی بر رفع کاستی ها و کیفیت بخشی و ارتقا است که همواره در حریم نقد می بایست پاس داشته شود.

بهره گرفتن از اسامی و عناوین مجعول مانند نخل زرین و یا نخل بلورین از یک سو و بی توجهی به بدیهیات وگزارش های رسمی منتشر شده مانند ترکیب داوران نهایی و رویکردهای قطعی و اعلام شده جشنواره تا بدانجا افراط می شود که به ناحق به حریم و عرصه حقیقی برخی از ایشان تعدی شده و شائبه دستاویز قراردادن مسئله ای که حداکثر در قواره طرح سوال قابل طرح است را برای نیل به امیالی بجز اهداف حاکم برنقد منصفانه و مشفقانه تقویت می کند.

جشنواره ای مبتنی بر حاکمیت عنصر و فضای تعاملی میان شورای هنری و شرکت کنندگان که در تمامی مراحل پذیرش تا نمایش نهایی آثار در آن اصل و محوری بوده است در بوته غرض ورزی نادیده گرفته شده و گفتارهای به ظاهر نقد، از معیار راستی و درستی منحرف می شود.

تردیدی نیست که حاکمیت گفتمان و نقد و نظر به ویژه در حوزه هنر، امری پذیرفته و مبارک است. چرا که در ذات و فلسفه وجودی خود تکامل را موجب می شود و به دیگر بیان، منتقدین از ارکان کیفیت بخشی و توسعه به شمار می آیند. از دیگر سو حضور و کنش حرفه ای ایشان رفع کاستی ها و نواقص را در پی خواهد داشت. ناگفته پیداست که این امر ضرور در تمامی مراحل و جریان رخداد مورد انتظار و نیاز است. حال آن که در طول بیش از یک ماه نمایش آثار جشنواره که در مرکز محوری و مهمی مانند موزه هنرهای معاصر تهران دایر بود و انتشار گسترده اخبار و تصاویر آثار منتخب، انتظار می رفت نقد و نظرهای تخصصی و ساختارمند در تمامی فرآیندهای اجرا و متعاقبا باخاتمه جشنواره ارائه شود.

براین باوریم که هیچ ترکیب اجرایی و هنری و به تبع آن رخدادهای بشری را نمی توان بی نیاز از نقد تصور کرد. از این روست که با پذیرش کاستی های محتمل وارده، امیدواریم رواج گفتمان و نقد منصفانه و بهنگام، توسعه و تکامل توامان رخدادهای هنری و تعاملی اندیشه ورزانه را فراهم ساخته، سرمایه های ملی و افق امید بخش هنرهای تجسمی کشور هزینه طرز تلقی ها و تسویه حساب های شخصی نگردد.

و بر این باوریم که خانواده بزرگ فرهنگی و هنری کشور و به تبع آن افکار عمومی، جشنواره هنرهای تجسمی فجر را در ساختار و سطحی از ظرفیت و قابلیت یافته که مسائل ریز و درشت آن را به دقت رصد کرده و با اهمیت قلمداد می کند. بدون تردید این مهم یکی از دستاوردهای شاخص است که می توان آن را شرط لازم برای رونق و ارتقای جشنواره دانست. دستاوردی که به مثابه سرمایه ای گرانبها با صیانت و استمرار آن و همچنین ترویج و رونق رفتار و گفتمان تعاملی، بتوان به عرصه ای امید وار بود که متناسب با شان و قواره نجیب هنرهای تجسمی این مرز و بوم در گستره ملی و جهانی دست یازید.

نشر نظرهای یک سویه برخی افراد بدون بررسی‌های ابتداعی و عدم رجوع به مستندات، و ذکر مطالب بی پایه، بجز نشر اکاذیب و اطلاعات ناثواب و غلط را در پی نخواهد داشت. نتیجه قهری چنین رویکردی بی اعتباری نگارنده و ناشر و تشویش اذهان و افکار عمومی است .

به تعبیر مولانا:

چون غرض آمد هنر پوشیده شد                       صد حجاب از دل بسوی دیده شد

مسلما طرح سوال و مطالبه از سوی هنرمندان و کارشناسان حق و وظیفه ایشان و بررسی، پاسخگویی، رفع موانع و مشکلات مسئولیت مدیران و دست اندرکاران است .

در این مورد نیز اذعان داریم که عناصر و قالب های اجرایی اثر برگزیده با اثر هنرمند ترکیه ای شباهت های انکارناپذیری دارد لیکن مضمون و محتوای دو اثر قابل قیاس نیست.

اما تاکید می‌ نماید که می بایست در چنین مواردی در شرح اثر (استیتمنت) به تاثر یا برداشت هنرمند از اثر اولیه به صراحت اشاره شده، به نحوی که در برخی از آثار جشنواره نیز چنین بود. چرا که این خود رویه ای علمی، متقن و اخلاقی قلمداد شده و از مولفه های مهم امانتداری و حرفه ای گری است .

از منظر دیگر اصلاح ضوابط، رویه وساختارهای لازم در دبیرخانه و ستاد اجرایی برای جلوگیری از بروز رخدادهای مشابه ضروری به نظر می رسد که در برنامه ریزی های آتی جشنواره یقینا مطمح نظر خواهد بود.

ستاد برگزاری فرصت را غنیمت شمرده از تمامی منتقدین و صاحب نظران برای ارائه نقطه نظرها و راهنمایی ها دعوت به عمل می آورد و بر این باور است که جشنواره بین المللی هنرهای تجسمی فجر عرصه گسترده و تعاملی ظرفیت های هنری و صاحب نظران است و به مثابه سرمایه و اندوخته ارزشمند ملی به تمامیت هنرهای تجسمی، هنرمندان و مردم فرهنگ باور کشور تعلق دارد. در این راستا بالطبع هر ایده و نقد و نظری را پیشنهاد و نیت خیری می داند برای ارتقای جایگاه هنر و هنرمندان این دیار هنر پرور.

کاظم خراسانی

نظر علی مرادخانی درباره برگزیده‌ی جشنواره تجسمی فجر

معاون هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: اگر اثر کاظم خراسانی کُپی باشد با او برخورد قانونی می‌شود.

روز گذشته در گفت‌وگو با علی مرادخانی معاون هنری وزیر ارشاد، نظر او را درباره‌ی کپی بودن یا نبودنِ اثر کاظم خراسانی جویا شدیم.

مرادخانی دراین‌باره گفت: بالاخره کسانی که این آثار را داوری کرده‌اند همه متخصص هستند. آدم اداری این کار را نکرده است. همه‌ی این داوران اهل علم و فن هستند و خودشان هم این موضوع را مدیریت می‌کنند. طبیعی است که اگر کُپی بودنِ این اثر اثبات شود باید فکری برایش بکنند. اگر هم مشخص شود از اثر اصلی الهام گرفته و یا گرته‌برداری کرده تصمیم دیگری می‌گیرند.

مرادخانی تاکید کرد: اگر اثر کاظم خراسانی کُپی مطلق باشد قانون خودش را دارد و براساس آن با این هنرمند برخورد می‌کنند.

علیرضا جهرمی: اعتبار جمعی هنرمندان در عرصه‌های بین‌المللی زیر سوال رفت

علی‌رضا جهرمی درباره تفاوت گرته‌برداری با کپی‌برداری از یک اثر هنری اظهارکرد: گاهی یک معلم به هنرجوی خود توصیه می‌کند از یک اثر هنری شاخص باهدف شناخت فرم و تکنیک، کپی کند. در موزه‌های مختلف دنیا نیز امکان کپی کردن یک اثر با شرایطی خاص برای افراد وجود دارد. کپی کردن در هنرهای تجسمی به معنای مطالعه‌ی اثر یک هنرمند از طریق اجرای فرم و تکنیک آن اثر است. اگر در اثری فرم و تکنیک مطابق اصل اثر اجرا شود به آن کار کپی می‌گوییم. حال اگر فرض کنیم شخصی باهدف کپی یک اثر از رمبرانت، کار خود را شروع کند ولی توانایی اجرای دقیق آن را نداشته باشد، آیا می‌توانیم بگوییم که اثر حاصل‌شده کپی نیست و گرته‌برداری یک اثر از رمبرانت است؟ جالب اینجاست که اغلب موارد گرته‌برداری در جشنواره هنرهای تجسمی فجر کیفیتی به‌مراتب نازل‌تر از اثر اصلی داشتند.

او در پاسخ به این سوال که چگونه می‌توان اثری را نو و یا تقلیدی دانست؟ توضیح داد: اثر نو (در هنرهای تجسمی) به اثری گفته می‌شود که "هنرمند" به یک ساختار و تکنیک جدید و خلاقانه در آثارش رسیده که این فرآیند نیز غالباً تدریجی‌ست و سال‌ها زمان می‌برد. بر روی کلمه "هنرمند" تأکید دارم. اگر شخصی یک کاری را برای اولین بار و فقط یک‌بار انجام دهد آن کار اثر هنری یا شخص "هنرمند" نیست. وقتی تاریخ هنر را موردمطالعه قرار دهیم مشاهده می‌کنیم هیچ شخصی با یک کار، هنرمند و یا کارش اثر هنری نامیده نمی‌شود! پس با این تعریف، بیشتر آثار جشنواره‌ی امسال و سال‌های پیش هنرهای تجسمی فجر "اثر هنری" نامیده نمی‌شوند.

این کارشناس هنری ادامه داد: اعتقاددارم هر شخصی که در مسیر یادگیری و سپس خلق اثر هنری قرار دارد، می‌تواند دوره‌ای کوتاه از هنرمندان بزرگ دنیا تقلید کند. کاملاً مشخص است، تقلید کردن با تأثیرگرفتن فاصله‌ی زیادی دارد. یک هنرمند از هر چیزی در طبیعت، محیط زندگی و یا آثار هنرمندان دیگر می‌تواند تأثیر بگیرد اما این تأثیرپذیری باید در قالب فرم، تکنیک و محتوایی همسو با آثار گذشته هنرمند باشد و درنهایت تحت تأثیر جهان‌بینی منحصربه‌فرد هنرمند به پختگی برسد.

جهرمی درباره اینکه آیا اثر کاظم خراسانی در جشنواره فجر چیست یک گرته‌برداری است یا کپی؟ توضیح داد: همان‌طور که گفتم برای یک هنرجوی هنرهای تجسمی کپی کردن یک امر طبیعی است. همه نیاز دارند دوره‌هایی از زندگی هنرجویی خود را به کپی کردن بگذرانند. اما من به هنرجوها توصیه می‌کنم با هدف آموزش، از هنرمندان بزرگ تاریخ کپی کنند ولی به‌هیچ‌وجه باکار کپی خود در هیچ جشنواره‌ای شرکت نکنند. فکر می‌کنم چنین آثاری حتی به‌عنوان اثر یک هنرجو (و نه یک هنرمند) هم قابل ارزیابی نیست.

او افزود: کاظم خراسانی به گفته‌ی خود، اثر شاکر گوکچه باء را دیده بود. بعد همان کار را با اضافه کردن نقوش حیوانات به‌عنوان اتود به جشنواره ارسال می‌کند! ایشان حتی یک‌بار زحمت اجرای آن کار را در کارگاه خود متحمل نشده‌اند. وقتی شخصی آن‌قدر به زیبایی‌شناسی یک اثر ایمان و یا اعتقاد ندارد که آن را یک‌بار اجرا کند تا کم‌وکاستی‌های اثر را ببیند، در چه حالت می‌توانیم به تولیدش اثر هنری بگوییم و آن فرد را هنرمند خطاب کنیم! ایشان هم در فرم و هم تکنیک اثر از شاکر گوکچه باء کپی کرده‌اند. حال اگر شخص یا داوران اصرار دارند که مفهوم تغییر کرده است، باید پرسید که وقتی اثری به گفته‌ی رئیس سیاست‌گذاری جشنواره مجید ملانوروزی، 80درصد آن کپی است، آیا این اثر حتی صلاحیت وارد شدن به جشنواره را دارد چه رسد به دریافت جایزه!

این هنرمند در پاسخ به این سوال که آیا در جشنواره بازهم اثری بوده که به‌نوعی کپی از آثار دیگر هنرمندان داخلی یا خارجی باشد؟ گفت: بله. هم در جشنواره‌ی امسال و هم‌سال‌های پیش کارهای کپی و یا کاردستی بسیار بود. جست‌وجوهایم را در مورد جشنواره فجر از تاریخ 13/10/95 با نامه‌ای از سوی محمدحسن حامدی، مدیرمسئول دوهفته‌نامه تندیس شروع کردم. مجتبی آقایی و جمشید حقیقت‌شناس از من خواستند که آثار مشابه جشنواره را برایشان ارسال کنم تا حداقل به آن آثار جوایزی تعلق نگیرد و تعداد زیادی تصویر را برای مجتبی آقایی ارسال نمودم.

جهرمی با بیان اینکه در یک اثر هنری نباید تنها به استیتمنت آن اثر توجه داشت، تصریح کرد: این رویکرد در هنرهای تجسمی قابل‌قبول نیست. مهم‌ترین بخش در آثار تأثیرگذار و مهم دنیا، فرم و تکنیک اثر است که در کنار آن دو مفهوم نیز بیان می‌شود. اگر داوران این جشنواره تنها براساس استیمنت اثری را  قبول داشته باشند از سال بعد سیل آثار کپی هست که برایشان ارسال می‌شود و هیچ راهی ندارند که از آنها نمایشگاه بگذارند. این دلیل فقط یک توجیه برای اشتباهات داوری و شخص تولیدکننده است.

او با بیان اینکه این دیدگاه که در یک چیدمان مفهوم است که اهمیت دارد صحیح نیست، ادامه داد: در هنرهای تجسمی فرم و تکنیک اثر مهم هستند و نمی‌توان کاملاً آن را از اثر دیگری برداشت کرد. چرا که اصولاً در تمامی هنرها فرآیند خلق اثر از مهم‌ترین عوامل در ارزش‌گذاری آثار هنری بوده و هست. اگر شخصی هم با توجه به جهان‌بینی که در آثارش دارد بخواهد از یک هنرمند هم‌عصر خود چیزی را به عاریه بگیرد، اول باید از صاحب اثر اجازه کتبی دریافت کند و بعد در استیتمنت اثر باید به آن اشاره شود.

این پژوهشگر با بیان اینکه بررسی آثار ارسالی به جشنواره از وظایف داوران است گفت: مجتبی آقایی در بخش نخست گفت‌وگوهایی که در مورد جشنواره فجر داشته‌ام عنوان کردند "جشنواره این سیستمِ بررسی کردن را نداشته است"، سیستم جستجو کردن از وظایف کسی است که در مقام قضاوت قرار می‌گیرد. همچنین در گفت‌وگویی که با جمشید حقیقت‌شناس داشتم، ایشان اعلام کردند که هرسال "حداقل یک میلیارد تومان هزینه شده" است. طبق فراخوان جشنواره 190میلیون تومان برای جوایز پرداخت‌شده و حدود 800میلیون تومان برای مخارج جانبی هزینه شده است. این مبلغ از بسیاری جشنواره‌های مهم خارجی، بیشتر است.

او در پاسخ به این سوال که طبق گفته‌های آقای خراسانی برخی از داوران در جریان اصل اثر بوده‌اند آیا نباید از همان ابتدا تصمیم درستی در این‌باره گرفته می‌شد، توضیح داد: بله. اگر داوران اعلام می‌کردند که اثر شاکر گوکچه باء را ندیده‌اند می‌توان گفت که داوران اطلاع کافی برای قضاوت نداشته‌اند ولی وقتی دانسته این کار را انجام داده‌اند، بی‌عدالتی و خیانتی در حق تمام شرکت‌کنندگان این جشنواره انجام داده‌اند که باید پاسخ دقیق و روشن دهند. از طرف دیگر با پیگیری‌های هنرمند ترکیه‌ای در فضاهای مختلف، باعث شده است اعتبار جمعی هنرمندان کشورمان در عرصه‌های جهانی زیر سؤال برود و از این حرکت و دفاع از آن شرمسار باشند. همین تناقض که جشنواره‌ای با صرف هزینه‌های فراوان و با بلندپروازی‌های فرامرزی به چنین آسیبی دامن زده باشد، تلخی چنین واقعه‌ای را دوچندان می‌کند.

حال باید دید سرانجام ماجرای کپی بودنِ اثر برگزیده‌ی جشنواره تجسمی فجر به کجا می‌رسد. شاید اهلِ هنر انتظار داشتند شورای هنری جشنواره تجسمی فجر این جایزه را از صاحب اثر پس بگیرد.


منابع: تسنیم/ ایلنا