شبکه های اجتماعی چطور ما را در حلقه دروغ گرفتار می کنند
حقایق در بند دروغ دیجیتال
در آمریکا خیلیها تقریباً مطمئن بودند که کلینتون پیروز نهایی انتخابات است. روزنامهها و بسیاری از رسانههای اصلی از کلینتون حمایت میکردند، بزرگترین نداشتهی ترامپ رسانه بود، مردم هرچه به این موضوع مطمئنتر بودند نتیجه نهایی بیشتر بهتزدهشان کرد. چند روز پس از اعلام نتایج انتخابات بعد از اینکه شکها تمام شد، انگشت اتهام به سمت شبکههای اجتماعی رفت، لایه تقریباً پنهانیای که بسیاری تاثیرگذاری آن را فراموش کرده بودند یا حداقل فکر نمیکردند تا این حد بتواند موثر باشد. در طول انتخابات داستانهایی که هیلاری کلینتون را به قتل متهم میکردند یا اوباما را مسلمان میخواندند در نیوزفید میلیونها کاربر آمریکایی ظاهر شدند.
از سوی دیگر، یک نقل قول ساختگی از ترامپ در سال ۱۹۹۸، که جمهوریخواهان را احمق میخواند، هنوز در شبکههای اجتماعی دست به دست میشود. هنوز هم عدهای گمان میکنند خبرهایی مانند اینکه «پاپ فرانسیس دنیا را با حمایت از ریاست جمهوری ترامپ شوکه کرد»، «باراک اوباما تایید کرد که در کنیا به دنیا آمده است»، راست هستند. این یکی از تاثیرات مخرب شبکههای اجتماعی برای ماست. نقطه اشتراک همه این خبرها آن است که تمامشان کاملاً ساختگی هستند. البته جعلی بودنشان مانع نشد که میلیونها آدم این خبرها را برای هم نفرستند.
شبکههای اجتماعی چطور ما را کور کردند
در این گزارش درباره این بحث میکنیم که رواج اخبار دروغ (fake news) است. اخبار دروغ در گذشته نیز وجود داشته اما چه چیزی آن را در دوران ما پراهمیت میکند؟
مساله اینجاست که تا پیش از این تمیز دادن اخبار دروغ از اخبار راست بخشی از وظیفه خبرنگاران یا تحلیلگران رسانه به حساب میآمد. بنابراین شما با انتخاب یک رسانه یا روزنامه از صحت مطالبی که در آن کار میشد و از جهتگیری آن رسانه، مطلع بودید.
اما اکنون در بسیاری از شبکههای اجتماعی (مانند فیسبوک، اینستاگرام و توییتر) این الگوریتمهای ماشینی هستند که حرف اول را میزنند. یعنی هوش مصنوعی مانند یک دست پنهان اخبار را طوری برای شما میچیند که وقت بیشتری را در آن شبکه بگذرانید، به پستها علاقه بیشتری نشان دهید و آنها را بیشتر به اشتراک بگذارید.
این حقیقتی انکارناپذیر است که اخبار ترامپ بسیار جذابتر از اخبار مربوط به کلینتون بودند، اساساً شخصیت ترامپ هم برای اکثر افراد معمایی حلنشده بود. حالا فرض کنید این جذابیت را با چاشنی دروغ درآمیزیم تا به خبرهایی برسیم که هر بینندهای را کنجکاو کند و به شک وا دارد. خبرهایی مانند آنچه در ابتدا آورده شد از این دست بودند. البته بیاعتمادی مردم به جریان اصلی (مانند CNN و fox news) نیز به این روند دامن زد.
حال کافی بود از همان شروع تبلیغات کاندیداها به یکی از اخبار مربوط به ترامپ واکنش نشان میدادید (روی خبر کلیک میکردید یا آن را لایک کرده یا به اشتراک میگذاشتید) تا اولین قدم را برای ورود به دایره ترامپ بردارید. شبکههای اجتماعی از این پس به شما به چشم کسی نگاه میکردند که به اخبار مربوط به ترامپ واکنش بیشتری نشان میدهد. هر روز در این حلقه گرفتارتر میشدید و هر روز اخبار بیشتری از ترامپ مشاهده میکردید تا اینکه پس از مدتی حتی اخبار کمبازدید دروغ و شایعات نیز، نخست پیش روی چشمان شما قرار میگرفت. مهم نبود خبر چقدر قابل باور باشد، شما اولین قربانی آن میشدید.
نگرانی سیاسیون
تحقیقات جدید نشان میدهد آمریکاییهایی که اخبار را از رسانههای اجتماعی میگیرند هر روز بیشتر میشوند. بنابراین بیراه نیست اگر بگوییم شمار کسانی که در معرض اطلاعات نادقیق (نه فقط نادقیق، که گاه کاملاً جعلی) قرار دارند، هر روز بیشتر میشود. در اهمیت خبر جعلی و تاثیر و نفوذ آن همین بس که همچنان حدود ۱۵ درصد از مردم آمریکا فکر میکنند باراک اوباما مسلمان است و در کشوری غیر از آمریکا متولد شده است.
رواج اخبار دروغ آنقدر به انتخابات آمریکا جهت داده بود که آنگلا مرکل، صدر اعظم آلمان، نیز از تاثیر انتشار اخبار کذب بر انتخابات ملی سال آینده آلمان ابراز نگرانی کرد. او گفت اخبار کذب و باتها، رسانههای آنلاین را «فلج» کردهاند و قانونگذاران باید «با این پدیده مقابله کنند و در صورت نیاز، آن را مهار کنند». او گفت امروزه سایتهای تقلبی، بات ها، ترولها و در مجموع هر چیز دیگری که به صورت خودکار تولید شده و با الگوریتمهای خاصی عمل میکنند، افزایش یافتهاند و زمان مقابله با آنها فرا رسیده است.
پارلمان فرانسه اخیراً طرح مسدود کردن وبسایتهایی را که خبر جعلی درباره مسائل سیاسی اجتماعی منتشر میکنند، بررسی کرده است. این طرح از آن جهت نیاز به تصویب پارلمان دارد که مغایر با اصل آزادی بیان و رسانه در قوانین فرانسه است.
این مساله حتی گریبان گوگل را هم گرفت. شرکت گوگل به صورت آشکاری از کلینتون حمایت میکرد و حتی نتایج جستوجوهایش را نیز به نفع این نامزد دموکرات تغییر داده بود اما شبکه تبلیغاتش عملاً به نفع ترامپ و اخبار دروغ ضدکلینتون فعالیت کرد. اخبار دروغ توسط شبکه گوگل تبلیغ میشدند و سایتهای خبری دروغ هم از شبکه تبلیغات گوگل پول خوبی به جیب زدند.
پیش از این نیز در پروژهای با هشتگ #pizzagate به یک پیتزافروشی در واشینگتن حملهای صورت گرفت و صاحب آنجا متهم به استفاده جنسی از کودکان و حمایت از کلینتون شد. این خبر دروغ در کمتر از یک هفته به شبکههای اجتماعی رسید و کاربران زیادی آن را باور کردند و خواستار شفافسازی در این زمینه شدند تا جایی که در هر دقیقه، پنج پست درباره این موضوع در شبکههای اجتماعی نشر میشد. این خبر چنان باور شد که یک شهروند آمریکایی از کارولینای شمالی تفنگ برداشت و به واشینگتن رفت و به این پیتزافروشی حمله کرد.
هیلاری کلینتون نیز در پی این ماجرا از کنگره این کشور و فعالان سیلیکونولی خواست تا با «اپیدمی» اخبار کذب آنلاین مقابله کنند.
کلینتون درباره این اتفاق گفت:«اخبار کذب و تقلبی طی سال اخیر شبکههای اجتماعی را فرا گرفتهاند و حالا مشخص شده این اخبار میتوانند پیامدهایی را در دنیای واقعی به همراه داشته باشند.» به گفته کلینتون، زمان آن فرا رسیده تا سیلیکونولی به مقابله با چالش و خطرات اخبار کذب بپردازد. او میگوید لازم است رهبران حوزههای بخشهای خصوصی و عمومی وارد عمل شوند و از جان انسانهای معصوم دفاع کنند.
باراک اوباما نیز در اینباره گفت:«در عصری زندگی میکنیم که مقدار زیادی اطلاعات نادرست وجود دارد که به خوبی هم بستهبندی شدهاند.»
واکنش سیلیکونولی
مارک زاکربرگ در واکنش به این اظهارنظرها تمامقد در مقام دفاع برخاست و خود را تا حدودی تبرئه کرد. او گفت ۹۹ درصد اخباری که در فیسبوک منتشر میشود، صحیح و معتبر است و فقط بخش بسیار کوچکی از محتویات این اخبار دروغ یا جعلیاند. او البته انتشار این اخبار را از سمت یک جریان سیاسی رد کرد.
با این حال بعضی از دادههای جمعآوریشده از فیسبوک نشان میدهد اخبار جعلیای که از طریق این شبکه اجتماعی منتشر میشوند بسیار بیشتر از اخباری که بعداً جعلی بودن آنها برملا میشود، همرسان میشوند.
مارک زاکربرگ، موسس فیسبوک، میگوید این شبکه اجتماعی برای مقابله با انتشار اخبار دروغ و جعلی تدابیر بیشتری میاندیشد. او دوباره تاکید کرده که به نظر او فیسبوک نقشی در پیروزی دونالد ترامپ نداشته است.
برای بیش از یک و نیم میلیارد کاربر فیسبوک، این شبکه اجتماعی بیش از قبل محلی برای همرسانی اخبار شده است. بیش از ۴۰ درصد آمریکاییها میگویند خبرهایشان را از فیسبوک میخوانند.
مدتی بعد از آنکه اتهامات شبکههای اجتماعی بیشتر شد، گوگل و فیسبوک اعلام کردند سایتهای تقلبی را از شبکه تبلیغات خود حذف میکنند.
در همین راستا احتمال میرود فیسبوک قابلیت flag as false را نیز به پرچمهای قبلیاش بیفزاید تا کاربران بتوانند اخبار دروغ را به راحتی گزارش دهند. مارک زاکربرگ این اقدام دیرهنگام را به این خاطر میداند که مقابله با این اخبار نیازمند نوعی واکنش فلسفی و فنی است. او میگوید:«ما به مردم صدا دادیم، پس از سمت اطلاعاتی که مردم به اشتراک میگذارند هر خطایی ممکن است رخ دهد.» فیسبوک قرار است سیاستهایش را در این زمینه بهروزرسانی کند.
مقدونیه مقر کنترل
کمی پس از انتخابات آمریکا، تعدادی از رسانهها اعلام کردند شهر کوچکی در مقدونیه منشاء انتشار بسیاری از خبرهای دروغ بوده است و نوجوانان و جوانان این شهر با این کار و نمایش تبلیغات پول خوبی به جیب زدهاند.
یکی از این جوانان در گفتوگویی اعلام کرد:«آمریکاییها با خبرهایی که ما مینویسیم کیف میکنند. ما هم با پولی که درمیآوریم کیف میکنیم. چه اهمیتی دارد چیزی که مینویسیم راست است یا دروغ؟»
روش کار این نوجوانها بسیار ساده بوده است، آنها خبرهای مختلف را از سایتهای دست راستی آمریکایی برمیداشتند، با خبرهای دیگر ترکیب میکردند و با یک تیتر جذاب روی فیسبوک میگذاشتند. بعد به فیسبوک پول میدادند تا پستهایشان را به مخاطب آمریکایی مشتاق اخبار ترامپ نشان بدهد. هر کلیک، هر «لایک» و همرسانی با دیگران، پولی است که از تبلیغ به جیب آنها میریخت. یکی از دروغپردازان این کشور مدعی شد در یک ماه ۱۸۰۰ یورو درآورده و دوستانی داشته که یکروزه چندهزار یورو درآمده داشتهاند.
ایران و اخبار کذب
در ایران نیز طی دو سال اخیر با افزایش فراگیری شبکههای اجتماعی و رواج این شبکهها در میان عامه مردم، همان قدر که انتشار عقاید و حقایق راحتتر شده، انتشار شایعات نیز افزایش یافته است. برخی معتقدند جناحهای سیاسی حتی دست به ساخت رسانههای بیهویتی با ریشههای انگلیسی و عربی زدهاند تا از آن طریق بتوانند دروغهای خود را باورپذیرتر کنند و به این طریق با انجام فرایند اعتبارسازی در نتایج جستوجو و شبکههای اجتماعی هم بالاتر بیایند.
به نظر میرسد با وجود اینکه در رسانه اجتماعی نخست ایران، یعنی تلگرام، الگوریتم و هوش مصنوعی وجود ندارد اما رفتارهای انسانی تقریباً همان کار را انجام میدهند و به خاطر عدم توجه به آموزش رسانهای مردم به راحتی نمیتوانند اخبار راست را از دروغ تشخیص دهند.
با این حال به نظر میرسد راهحل مقابله با انتشار اخبار دروغ تقویت رسانههای آنلاین باشد و مشکل پیشآمده در شبکههای اجتماعی به دست فعالیت خود کاربران شبکههای اجتماعی حل شود. نگاهی به رسانههای سنتی ما را به این نتیجه میرساند که همانطور که دروغ و راست رسانههای سنتی به مرور مشخص شدند، در شبکههای اجتماعی نیز برچسب راستگو یا دروغگو، به سرعت کاربران را دستهبندی خواهد کرد.
منبع : پیوست شماره 42/ امیرحسین حسینی پژوه