تبیان، دستیار زندگی
به بهانه توزیع فیلم «سیانور» ساخته بهروز شعیبی در شبکه نمایش خانگی.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سیانور؛ تقابل عشق و سیاست

به بهانه توزیع فیلم «سیانور»، ساخته بهروز شعیبی در شبکه نمایش خانگی.

زهرا فرآورده- بخش سینما تلویزیون تبیان
سیانور

بهروز شعیبی بعد از تجربه های متفاوتی که در سینما تلویزیون به دست آورد، اولین قدم در ساخت فیلم بلند سینمایی را با «دهلیز» تجربه کرد که فیلم موفقی بود و در جشنواره سی و چهارم فیلم فجر با استقبال مردم و منتقدان روبرو شد. او در ادامه سراغ موضوعی حساس رفت تا نشان دهد جسارت پرداختن به سوژه هایی غیر از موضوعات دم دستی و روزمره را دارد.
«سیانور» دومین فیلم بلند بهروز شیعبی است که با اجرای استانداردهای لازم بازنمایی موفقی را از دوره ای تاریخی به نمایش می گذارد. باوجود اینکه در بخشهایی ریتم داستان کند می شود اما او با قرار دادن اصل داستان بر پایه اتفاقات سیاسی و همراه کردن داستانی عاشقانه در دل ماجرا، جذابیت لازم را برای کشش داستان و نگه داشتن مخاطب تا پایان ایجاد می کند.

در فیلم های تاریخی و سیاسی نگاه منصفانه و منطقی بر سیر اتفاقات، برگ برنده ای است که به باورپذیری مخاطب کمک می کند و «سیانور» از عهده این کار برآمده

قصه سیانور در دهه ۵۰ می‌گذرد و محور اصلی آن زندگی عاشقانه یک زوج است؛ این فیلم به بخش‌هایی از زندگی مجید شریف واقفی از رهبران سازمان مجاهدین خلق می‌پردازد که بخاطر اختلافاتی که با سازمان پیدا می کند کشته می شود.

ساخت فیلم های تاریخی سیاسی حساسیت بیشتری دارد به ویژه اینکه زمان انتخاب شده با تاریخ معاصر پیوند خورده باشد. با درنظرگرفتن سختی ها و حساسیت های فیلم های تاریخی، «سیانور» یک روایت صادقانه از دوره ای تاریخی است که بدون قضاوت و پیش داوری بخشی از تاریخ معاصر را مرور می کند.
در بستر اتفاقات تاریخی موضوعات زیادی است که قابلیت به تصویر کشیدن دارد و سازمان مجاهدین خلق با توجه به پیچیدگی ها و جریاناتی که در اوایل انقلاب به این گروه گِره خورده سوژه های زیادی دارد که می شود سراغش رفت.

پشتوانه ای برای اعتبار داستان

مسعود احمدیان برای نگارش فیلمنامه «سیانور» هشت سال تحقیق می کند. او ابتدا کار را با مطالعه سه کتاب «از نهضت آزادی تا مجاهدین: خاطرات لطف الله میثمی»، «خاطرات عزت شاهی» و «خاطرات احمد احمد» که درباره سازمان مجاهدین خلق ایران منتشر شده شروع می کند، اما در سیر تحقیقات اش ابهام هایی وجود دارد که درنهایت انتشار کتاب های مهمی در این موضوع توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی به او کمک می کند تا فیلمنامه را کامل کند. از طرفی بهروز شعیبی برای کارگردانی، بیش از یک سال مطالعه و پژوهش می کند تا آشنایی کامل و موثقی با فضای آن دوره تاریخی داشته باشد. شعیبی عکس ها و کتاب های موجود از آن دوران را منابع خوبی می داند اما مهمترین منبع را سینما معرفی می کند و  اینکه به این نتیجه می رسد که تهران قبل از انقلاب را می‌تواند در فیلم «کندو»ی فریدون گله جستجو کند. برای مثال کافه ای که در فیلم می بینیم از روی فیلم «کندو» الگوبرداری شده و به گفته شعیبی اسم کافه در فیلم، «کندو» گذاشته شده تا ادای دینی به فریدون گله باشد

پژوهش و مطالعه ای که مسعود احمدیان نویسنده فیلمنامه «سیانور» برای نوشتن داستان انجام داده و تلاش های بهروز شعیبی در به دست آوردن اطلاعات لازم از آن دوران، پشتوانه محکمی است که به اعتبار و قوت داستان کمک می کند.

سیانور

به دنبال واقعیت

آنچه سازمان مجاهدین خلق را ویژه می کند، تغییر ایدئولوژیکی است که در بین اعضای آن اتفاق می افتد؛ شخصیت های «سیانور» گیرافتادن افراد در حلقه های سازمانی را به تصویر می کشند که در مسیر اهداف سازمان و زندگی شخصی راه نجات برایشان سخت می شود.
«سیانور» قصه ای عاشقانه را در بستر یک رویداد سیاسی روایت می کند که بازنمایی جریان فکری سازمان مجاهدین، فضاسازی دهه 50 در طراحی صحنه و دور شدن از تصویر کلیشه ای که از ساواکی ها در ذهن داریم از نقاط قوت آن محسوب می شود.

بعد از ساخت «سیانور» مریم سنجابی، یکی از اعضای سابق سازمان منافقین گفته بود: «در این فیلم به خوبی نشان داده شد که ایدئولوژی غلط چگونه باعث شد اعضای خود سازمان قربانی شوند؛ در واقع انحراف در سازمان بسیار خوب به تصویر کشیده شد. فیلم سیانور به یک مخاطب عام اطلاعات کلی اما مفیدی در رابطه با سازمان منافقین و انحرافات موجود در آن ارائه می‌دهد.»

تَب فیلم های سیاسی

در سینمای ایران فیلم های بسیار کمی درباره تاریخ معاصر به ویژه درباره شخصیت های تاریخی تولید شده اما فارغ از کیفیت، ساخت فیلم در ژانر سیاسی چندسالی است در بین فیلمسازان ایرانی مورد توجه قرار گرفته؛ اگر کمی به عقب برگردیم در چند سال گذشته سابقه تولید فیلم هایی با موضوعات سیاسی را می توان در «به رنگ ارغوان» ، «قلاده های طلا»، «پایان نامه» و .... جستجو کرد. همچنین سال گذشته دو فیلم در ژانر سیاسی تولید شد که در جشنواره سی وچهارم حضور داشت. «امکان مینا» و «سیانور» که هر دو فیلم با محوریت سازمان مجاهدین بود و به بازنمایی اتفاقات این گروهک سیاسی می پرداخت و در هر دو فیلم رابطه ای عاشقانه کشش داستان را  تضمین می کرد.
در فیلم های تاریخی و سیاسی نگاه منصفانه و منطقی بر سیر اتفاقات، برگ برنده ای است که به باورپذیری مخاطب کمک می کند و «سیانور» از عهده این کار برآمده. موفقیتی که در فیلم هایی مانند «پایان نامه» و «قلاده های طلا» چندان احساس نمی شد.
امسال هم دو فیلم با موضوع سیاسی در جشنواره سی و پنجم حضور داشت؛ «ماه گرفتگی» به کارگردانی مسعود اطیابی و «ماجرای نیمروز» به کارگردانی محمد حسین مهدویان. «ماه گرفتگی» از آنجا که گرفتار شعارها سیاسی و دم دستی می شود چندان مورد توجه قرار نگرفت؛ اما «ماجرای نیمروز» در ادامه مسیر «سیانور» رضایت و توجه گروه های مختلف فکری را به دنبال داشت و به خوبی از پس بازنمایی یک اتفاق تاریخی مهم برآمد.

رفتن به سمت موضوعات تاریخی و سیاسی باوجود همه سختی ها و حساسیت هایی که دارد اگر به درستی روایتی منصفانه و بی غرض داشته باشد در ماندگاری اتفاقات مهم تاریخی و ثبت تصویرهای بازسازی شده که بازنمایی واقعیت ها است کمک می کند و مرجع خوبی است برای نسل جوان و فراموش نکردن تاریخ.