تبیان، دستیار زندگی
الاغی توی باغی سبزو زیبا ...برای پیرمردی کار می کرد
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

الاغی به نام بِبِل

الاغی به نام بِبِل

الاغی توی باغی سبزو زیبا

برای پیرمردی کار می کرد

همیشه صبح زود آقا خروسه

الاغ خانه رابیدار می کرد

الاغی به نام بِبِل

غذایش گرم،جایش نرم وراحت

اتاق کوچکش یک لامپ صد داشت

لباس ویال اوصاف ومرتب

ولی با صاحبش رفتار بد داشت

الاغی به نام بِبِل

قلی جان پیرمردی مهربان بود

الاغش را همیشه ناز می کرد

الاغ قصه که نامش "ببل" بود

دهانش را به عر عر باز می کرد

الاغی به نام بِبِل

دلش می خواست توی باغ، تنها

بخواند هی بگردد گل بچیند

کنارش یونجه باشد، کاه باشد

ترانه بشنود کارتون ببیند

الاغی به نام بِبِل

ببل آن روز بی حال و گرفته

قلی را که سوارش بود، می برد

به آرامی به سوی باغ می رفت

جلویش هرچه سبزی بود می خورد

الاغی به نام بِبِل

نگاهش که به آب افتاد، فکری

به مغز کوچک او ناخنک زد

کسی انگار او را قلقلک داد

الاغ قصه ی ما را کلک زد

الاغی به نام بِبِل

ببل خندید و دست و پای خود را

به سمت رود خانه، زود خم کرد

قلی افتاد توی رود خانه

ببلبار خودش را زود کم کرد

*الاغی به نام بِبِل

دوید و رفت پیش قوی نقاش:

"سلام ای خانم قوی گریمور!

مرا یک شکل دیگر کن عوض کن

بفرما نوش جان، یک خوشه انگور

الاغی به نام بِبِل

نمی خواهم الاغ باغ باشم

برای مش قلی حمال باشم

دلم می خواهد الان توی جنگل

خودم باشم ،خودم خوشحال باشم"

الاغی به نام بِبِل

قوی نقاش رنگ مشکی آورد

الاغ قصه ی ما گور خر شد

تن یک دست برفی خط خطی شد

و قو با خوشه ای انگور، خر شد

الاغی به نام بِبِل

ببل عر عر کنان چون باد می رفت

به یک جای جدید آباد می رفت

بدون مش قلی و بار و پالان

رها در جاده ها آزاد می رفت

الاغی به نام بِبِل

میان راه یک ماشین نیسان

که تویش بود پر از بره و بز

به سوی خانه اش در شهر می رفت

ببل را دید و فوری کرد ترمز

الاغی به نام بِبِل

فریدون صاحب نیسان به او گفت:

"بپر بالا بیا نیسان سواری"

ببل خوش حال شد، با عرعری گفت:

"شدم آسوده من از کار و گاری"

الاغی به نام بِبِل

فریدون با طنابی بست او را:

"تو را بایدببندم تا نیفتی"

سپس خندید و با خود گفت:" به به!

چه حیوانی گرفتم مفت مفتی!"

الاغی به نام بِبِل

طناب انداخت دور گردن او 

نشاندش پشت نیسان، راه افتاد

ببل اما نمی دانست این را

که او از چاله توی چاه افتاد

الاغی به نام بِبِل

کانال کودک و نوجوان تبیان

koodak@tebyan.com

 تهیه: مینو خرازی- شاعر:علی بابا جانی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.