تبیان، دستیار زندگی
او جوانی روستایی از توابع گرمسار بود که در سال 1325 دیده به جهان گشود و شش ماه پس از پایان خدمت ازدواج کرد. از تظاهرات انقالب اسالمی و استقبال از ورود امام خمینی گرفته تا خدمت در سنگر بانک تجارت و دفاع مقدس، از افتخارات شهید رحمتاله اعتمادفر بوده است. نام
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

یک انقلابی

او جوانی روستایی از توابع گرمسار بود که در سال 1325 دیده به جهان گشود و شش ماه پس از پایان خدمت ازدواج کرد. از تظاهرات انقالب اسالمی و استقبال از ورود امام خمینی گرفته تا خدمت در سنگر بانک تجارت و دفاع مقدس، از افتخارات شهید رحمتاله اعتمادفر بوده است. نام معتبر این شهید بزرگوار بر یکی از پایگاههای بسیج بانک میدرخشد. عملیات کربالی یک در مهران، میعادگاه او با پروردگارش بود تا بال بگشاید و به دیدار حق بشتابد.

بخش فرهنگ پایداری تبیان
شــهید رحمت اله اعتمادفر

شــهید رحمت اله اعتمادفر متولد مهرماه ســال 1325 است. او در یکی از روستاهای توابع گرمســار دیده به جهان گشود و دوران کودکی را در روســتا گذراند. از سن 12 سالگی تا دوران خدمت ســربازی به کار و تــاش پرداخت. در ســال 1345 خدمت ســربازی اش پایان یافت و شــش ماه بعد ازدواج کرد که ثمره آن ســه فرزند دختر و دو فرزند پسر اســت. او ابتدا در شرکت کفش ملی مشــغول به کار شد و ســپس به استخدام بانک بازرگانی، یکی از بانکهای ادغام شــده در بانک تجارت درآمد. در مبارزات انقالب اســامی مشــارکت فعال داشت و پس از پیــروزی انقالب، روزهــا در بانک کار میکرد و شــبها برای حراســت از امنیت محله در کمیته انقالب اسالمی تالش میکرد. شهید اعتمادفر در زمان دفاع مقدس نیز در جبهه های دفاع از میهن اســامی حضــور یافت. در آخریــن اعزامش به جبهه، در عملیــات کربلای یــک در منطقه مهــران در حال امداد رسانی به نیروها بود که بر اثر اصابت ترکش خمپاره از ناحیه سینه و دست مجروح شد و به درجه رفیع شهادت نائل آمد

یاور امام باشید

... بارالها! برای این حرکت و تحولی که در جهت رهایی از قید بندگی و بردگی و بازگشــت به ســوی تو که از طریق رهبری حضرت امام خمینی نصیب ملت ایران شده است، صمیمانه و عاجزانه از تو سپاســگزارم. خدایا، به من توفیق ده که در طول او جوانی روستایی از توابع گرمسار بود که در سال 1325 دیده به جهان گشود و شش ماه پس از پایان خدمت ازدواج کرد. از تظاهرات انقلاب اسلامی و استقبال از ورود امام خمینی گرفته تا خدمت در سنگر بانک تجارت و دفاع مقدس، از افتخارات شهید رحمتاله اعتمادفر بوده است. نام معتبر این شهید بزرگوار بر یکی از پایگاههای بسیج بانک میدرخشد. عملیات کربلای یک در مهران، میعادگاه او با پروردگارش بود تا بال بگشاید و به دیدار حق بشتابد. رحمت‌اله اعتماد‌فر شهید‌ یک انقالبی وصیتنامه شهید 23 شهدا ی بانک تجارت شهدای بانک تجارت خدمتم جز رضای تو عملی انجام ندهم و توفیق بده که سرباز شایستهای برای اسالم و یاوری وفادار برای امام و موالیم باشم. خطاب به فرزندانش: عزیزان من، ســفارش میکنم تا میتوانید درس بخوانید و از طریق تحصیل علم و تعالیم اسالم انسانهای شایستهای برای خود و اجتماع باشید و ازهم متفرق نشوید. وظیفه خودتان را نســبت به یکدیگر به خوبی ادا کنید، بعد از شهادتم از یاری امام دست برندارید و به مادر خود احترام بگذارید. انشاالله مورد رحمت خداوند قرار بگیرید

السابقون

اولین خاطره بنده مربوط میشــود به قبل از انقلاب که درســال 55 سرباز بودم ودرمحله سعیدآباد با شــهید بزرگوار همســایه بودیم. تصمیم گرفته بودیم با همکاری اهالی محل و دوستان از جمله شهید اعتمادفر، مســجدی در محله بنا کنیم اما پول چندانی در بساط نداشتیم. شــهید اعتمادفر زمینی داشــتند و فروختند و از پول آن و دیگر وجوه، مسجد ساخته شد. آن مســجد بعدها به علت قرار گرفتن در طرح اتوبان شهید بروجردی تخریب شد و به جایش روبه روی مسجد قدیم شهرداری تهران، به همان نام مسجد حضرت علی ابن موسی الرضا ) ع( در سال 1388 تأسیس شد که اکنون یکی از زیباترین مسجدهای تهران است. این مسجد از باقیات وصالحات شهید اعتماد فر و دیگر دوستان است. از شرکت درتظاهرات سینما رکس آبادان که ساواکی ها آنرا آتش زدند گرفته تا راهپیمایی باشکوه 16 شهریور در میدان شهدا ) ژاله( ، جمعه سیاه و 12 بهمن 57 روز بازگشت امام خمینی از پاریس، همیشه با هم بودیم. حتی در آخرین اعزام، من پیش از او به جبهه رفتم و از رحمت اله خواستم اعزام نشود تا برگردم. اما او آمد و از من پیشی گرفت، شهید شد و ما بازماندیم از قافله عشق.


منبع: دیدار در بهشت ، روایتی از شهدای بانک تجارت