مرز انسانیت تا دخالت را بشناسیم
احساس و به دنبال آن، رفتاری که ممکن است از بسیاری از ما بروز کند، کمک به اطرافیان در هنگام بروز مشکلات است که می تواند از روی حس انسان دوستی و مهرورزی باشد. اما نکته بسیار مهم، به کیفیت این رفتار باز می گردد که رنگ و بوی دخالت را به خود نگیرد.
فراوری: فاطمه ناظم زاده-بخش اجتماعی تبیان
همه ما بارها و بارها با این اتفاق مواجه شده ایم که شاهد انواع درگیریها یا مشکلات زندگی دیگران باشیم یا اینکه حتی ناخودآگاه از وجود مشکلاتی در زندگی دیگران، مطلع شویم. در چنین وضعیتی احتمالا از روی خیرخواهی، قصد کمک کردن می کنیم و در این راستا، اظهارنظرها و پیشنهاداتی ارائه می دهیم ، اما واقعا در این مواقع چه عکسالعملی مناسب خواهد بود تا سوءتفاهم بحث دخالت و بخصوص دخالت نابجا و مشکلآفرین برای دیگران پیش نیاید؟
فرق میان نصیحت و دخالت
برای تمایز و تشخیص بین پند و نصیحتهای احتمالی و دخالت، باید گفت که رابطه محترمانهای که در آن، مرزها رعایت شود، تعیینکننده است. به طور مثال، اگر در ابتدا روابط بین زوجها و خانوادهها(بعد از یک ازدواج) محترمانه باشد، آن وقت دختر و پسر، تلاش والدین برای حل مسئله را بهعنوان نصیحت و ارائه راهکار میپذیرند، اما اگر این ارتباط محترمانه نباشد، مسلما آن را دخالت میبینند.
یکی از نیازهایی زوجین این است که در سالهای اولیه تشکیل زندگی، میخواهند با والدین طرف مقابلشان صمیمی شوند و بیش از اندازه به معاشرت کردن روی میآورند یا در هر کاری از آنها مشورت میگیرند و گه گاه، در واقع خود زوجها هستند که این اجازه را میدهند که رابطه از حالت احترام خارج شود و باب دخالت های مختلف در زندگی باز شود.(1)
ذکر مثال درباره زندگی مشترک یک دختر خانم و آقا پسر، از این جهت بود که این مثال برای عده زیادی ملموس و قابل درک است و زوج های زیادی هستند که از دخالت والدین در زندگی شان، گله و شکایت دارند در صورتیکه این امکان وجود دارد که والدین محترم، به نحوی به راهنمایی فرزندان شان بپردازند، که عمل و سخن آنها، شبیه به دخالت نباشد.
در نظر داشته باشیم که نکات ریزی هست که میتواند نقشآفرینی ما را از دخالت به انسانیت تغییر دهد.
مثلا میتوانیم در دعواهای زن و شوهری بهجای دخالت مستقیم و ورود به جزئیات، آنها را به یک مشاور خانوادگی راهنمایی کنیم. همینطور در موقع درگیریهای خیابانی به جای عکس سلفی گرفتن و میانجیگری به نفع یک طرف دعوا که ممکن است هم آتش را تندتر کند و هم به خود ما آسیب برساند، بلافاصله جهت برقراری آرامش، به نیروی انتظامی اطلاع دهیم یا هنگام مجادله کودکان بر سر اسباب بازی نهتنها دفاع نابجا از کودک خود نکنیم بلکه کودکان را ترغیب به صلح و دوستی کنیم.
بهخاطر داشته باشیم اگر در مواقع اضطراری کمکی از ما خواسته میشود، فقط در صورت داشتن دانش و کارایی و اطلاعات موثق در آن زمینه، جواب مثبت دهیم و از سخنرانیهای طولانی فلسفی(!) ونصیحتوار و وقتگیر و بیان مکررات، بپرهیزیم و بدانیم که گاه یک نه گفتن ساده، راهگشاتر از سردرگم کردن افراد و هدر دادن وقت و انرژی آنان است، اما متاسفانه بعضی افراد دوست دارند در هر کاری خودشان را دخالت دهند و در نتیجه در بعضی مواقع نهتنها کمکی از دستشان برنمیآید، بلکه موقعیت را بحرانیتر هم میکنند.
حال آنکه حس انسانیت این نیست که در هر شرایطی خود را مجبور به نقش آفرینی بکنیم بلکه کمک و اطلاع رسانی به موقع، شفافیت و استفاده از لغت نه یا نمیتوانم، موضوع موثرتری است. (2)
همه ما آدمها و موجودات زنده به نوعی به همدیگر احتیاج داریم، اما باید بدانیم در مناسبات انسانی هیچوقت حس انسانیت را با دخالت در امور زندگی همدیگر اشتباه نگیریم. یعنی بعضی مواقع باید بدانیم همه چیز به ما ربطی ندارد و حریم خصوصی افراد، حفظ وجهه، چهره، غرور و آبروی افراد، از کمک کردن مهمتر است. پس بیایید هریک در درون تفکرمان مرزی بین کمککردن انسانی و دخالتکردن پیدا کرده و به این وسیله، وظیفه کمک و انسانیتمان را عاقلانه و معقولانه انجام دهیم.
اگر با اتفاقات مختلفی در این رابطه روبرو شدیم، ابتدا قدری بیندیشیم که در این موقعیت چه عکس العملی می تواند مناسب باشد و سپس تصمیم بگیریم که بهتر است تنها شنونده باشیم یا اینکه می توانیم نکته ای کارگشا و مفید را به طرف مقابل، منتقل کنیم. گاهی برای همه ما لازم است که تجدید نظری داشته باشیم بر همه رفتارهای اجتماعی که در زندگی روزمره داریم.
پی نوشت:
1-"مانع دخالت خانواده ها شویم"، بیتوته، 1395
2-" از دخالت تا انسانیت"، جام جم، 1395
منابع: بیتوته، جام جم