نگاه لرد كرزن به خلیج فارس
از جمله شرقشناسان و سفرنامهنویسانی كه در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم دو بار به ایران سفر كرده، جرج ناتانیل كرزن بوده است. وی در سال 1889م برای اولین بار با عنوان خبرنگار به ایران سفر نمود. كرزن درباره علت این سفر چنین مینویسد: ...
بخش تاریخ ایران و جهان تبیان
از جمله شرقشناسان و سفرنامهنویسانی كه در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم دو بار به ایران سفر كرده، جرج ناتانیل كرزن بوده است. وی در سال 1889م برای اولین بار با عنوان خبرنگار به ایران سفر نمود.
كرزن درباره علت این سفر چنین مینویسد: «هنگامی كه راجع به موضوع موردنظر خود [ایران] بررسی بیشتری نمودم به این حقیقت پی بردم كه منابع اطلاعاتی ما در باب ایران بسیار ناقص است».
غایت سفر وی به ایران تألیف سیاسی محسوب میشود. از جمله عوامل این توجه در قرن هجدهم، اتصال مصر و هندوستان از سوی انگلستان بود كه شناخت شرق به خصوص ایران اهمیت زیادی پیدا نمود.
«ایران و مسئله ایران»
بازتاب اندیشههای دورة اول سفر وی به ایران در كتاب «ایران و مسئله ایران» كه مشتمل بر پژوهش اجمالی در مسایل تاریخی، جغرافیایی، اجتماعی و اقتصادی ایران میباشد، نمود یافته است. كرزن در مقام شرقشناس ایران را یكی از مهرههای شطرنج فرمانروایی انگلستان بر جهان میداند. خلیج فارس در نگاه كرزن از نظر حفظ منافع بازرگانی هندوستان و استحكام سلطة انگلستان بر آن و جلوگیری از نفوذ دولت روسیه در این منطقه اهمیت زیادی داشت.
وی كه به عنوان آخرین سیاستمدار انگلیسی كه متعلق به روح و افكار سیاستمداری قرن هجدهم میلادی بود، شناخته میشود در حالی كه بیش از چهل سال نداشت در سال 1898 میلادی به عنوان نایبالسلطنة هندوستان برگزیده شد. وی پس از به دست گرفتن قدرت در هندوستان در تثبیت نفوذ سیاسی و پیشرفت امور اقتصادی حكومت هندوستان در خلیج فارس بسیار كوشید.
وی برای امنیت ایران به خصوص مناطق جنوبی آن از نظر پاس منافع بازرگانی و اقتصادی انگلیس در هندوستان اهمیت ویژه قائل بود. در واقع امنیت ایران و خلیج فارس برای انگلستان به عنوان كلید بازرگانی هندوستان و شاهراه ارتباطی این فرمانروایی به شمار میآمد. از این رو كرزن در سال 1282ش/1903م برای بار دوم به بنادر خلیج فارس سفر كرد و در بازدیدی كه در این سال به عنوان فرمانفرمای هندوستان از بنادر ایران به عمل آورد با اشاره به بندرعباس، به اهمیت این بندر جهت بازرگانی هند اشاره نمود و چنین گفت: شما در دهانة دریایی هستید كه برای هدفهای بازرگانی انگلیس و هند در آسیا، نقطه مهم و حساس میباشد.
تاریخچه و سنت شرقشناسی:
زمانی كه اروپاییان به عنوان تاجر و مأمور سیاسی به شرق گام گذاشتند در پی شناخت شرق برآمدند. به تدریج این سنت شناخت شرق كه در خود مایههایی از برتریجویی اروپاییان را داشت به عنوان ابزاری جهت تسلط بر شرق مورد استفاده قرار گرفت. به نوشته ادوارد سعید شرقشناسی عبارت از نوعی سبك غربی در رابطه با ایجاد سلطه، تجدید ساختار، داشتن آمریت و اقتدار بر شرق است.
چیزی كه بیشترین تأثیر را بر شرقشناسی بر جای گذاشته است عبارت از نوعی احساس نسبتاً دائمی رودررویی بود كه در غربیانی كه با شرق سر و كار داشتند، وجود داشت. مفهوم مرزها و حدود و ثغور جغرافیایی شرق و غرب، مراتب مختلف احساس حقارت [از ناحیه شرق] و احساس قدرتمندی [برای غرب]، دامنه كارهای انجام شده و نوع خصایص و سجایایی كه به شرق نسبت داده میشود، همة این امور شاهدی بر یك تقسیمبندی جغرافیایی ارادی و خیالی بین شرق و غرب هستند كه قرنها حیات داشته است.
شرقشناسی در قرن نوزدهم میلادی احساس جدیدی از یك وظیفه و مأموریت دنیایی در خدمت اهداف استعماری بوده است. در این شرقشناسی، ایدههایی از قبیل نفس پرستی، تمایل به استبداد، عادت به عدم دقت و عقبماندگی توسط مغرب زمین مورد بررسی قرار میگیرید.
از اواسط قرن نوزدهم میلادی هر كس در مورد شرق مطلبی نوشته است و مشرق زمین را به صورت جایی كه نیازمند توجه، تجدید ساختار و حتی اصلاح از سوی غرب میباشد، دیده است. شرق جایی بود كه از جریان اصلی پیشرفتهای غرب در زمینههای علوم، هنر و تجارت ایزوله شده بود. وضعیت شرقشناسی از حدود سالهای 1870م به بعد تا اوایل قرن بیستم كه نویسنده موردنظر در آن قرار دارد بدین منوال بود. در این دوره تا پایان جنگ دوم جهانی رابطه قدرت، سلطه، درجات مختلفی از یك برتری و تفوق پیچیده است. در این عصر شرقشناسی را میتوان همچون روش نوشتن، دیدن، مطالعهای انتظام یافته به حساب آورد كه تحت سلطة فرامین، چشماندازها و تمایلاتی ایدئولوژیك كه علیالظاهر مناسب با شرق میباشند، قرار داد.
در این عصر تغییری در امر شرقشناسی به وجود آمد. بدین معنا كه در خصوص شرق و مراوده و تماس با آن از یك وجه آكادمیك و دانشگاهی به صورت یك ابزار در دست قدرتهای اروپایی تبدیل شده است. در این تغییر شرقشناس به فردی كه نمایندة فرهنگ خویش است، تبدیل گردید.
شرقشناس در این تغییر به دنبال كسب اتحاد شرق و غرب است اما این اتحاد از طریق تأیید مجدد تفوق تكنیكی، سیاسی و فرهنگی غرب حاصل میشود.
بنا به شواهد تاریخی، پارهای روایات مشهود علاقة اروپاییها و سپس آمریكاییها به شرق دلایل سیاسی داشته است، اما این فرهنگ بود كه آن علاقه را ایجاد كرد. و در كنار یك سلسله دلایل به ظاهر منطقی سیاسی – اقتصادی و نظامی با نیروی فراوانی عمل كرد و شرق را به صورت مكان متنوع و پیچیدهای آورد.
اتصال مصر و هندوستان در قرن هجدهم از دیدگاه انگلستان اهمیت زیادی یافت. سنت شرقشناسی انگلیسی از قرن هجدهم میلادی به بعد با مسافرت سیاحان و محققان و مأموران سیاسی پایهگذاری شد. شرقشناسی معاصر از حدود سال 1870م آغاز میشود. این دوره شامل نفوذ و توسعة عظیم و دامنهدار استعمار غرب در شرق است كه اوج آن در جنگ دوم جهانی است.
جرج ناتانیل كرزن كه بعدها در سمتهای بالاتر لقب لرد كرزن از ملكه ویكتوریا دریافت كرد، از جمله سیاستمداران و رجال معروف انگلستان در قرن نوزدهم و بیستم میلادی میباشد. وی پس از پایان دورة تحصیلات، چندی معاون وزارت هند و پس از آن به سمت نمایندة پارلمان هند انتخاب گردید.
در پی جنگ 1856م میان روسیه و انگلستان و تسخیر هرات توسط ایران كه منجر به لشكركشی بریتانیا به جنوب ایران شد، مقامات نظامی انگلستان پی بردند كه شناخت ایشان در مورد كرانهها و پسكرانههای جنوبی ایران پراكنده و بسیار اندك است. لذا كرزن اولین بار در سمت نماینده پارلمان انگلستان در سال 1889 میلادی تصمیم به سیاحت در بخشی از منطقه خاورمیانه گرفت. از این رو وی در همان سال با عنوان خبرنگار روزنامه تایمز به ایران سفر نمود.
لرد كرزن و شرق
كرزن از جمله سیاحان و مأموران عالیرتبه سیاسی است كه در طول زندگی خود دو بار به ایران و خلیج فارس مسافرت كرد. وی برای اولین بار در سال 1898 میلادی زمانی كه نماینده پارلمان انگلستان بود، به تمامی نواحی ایران و در كنار آن به بنادر خلیج فارس سفر كرد. این سفر كه شش ماه به طول انجامید در شناخت كرزن از ایران و خلیج فارس مؤثر واقع شد.
كرزن در دومین مسافرت خود به شرق در سال 1903 میلادی علاوه بر بازدید از بنادر جنوبی خلیج فارس به سه بندر مهم ایران، بندرعباس، بندرلنگه و بوشهر مسافرت نمود. این مسافرت كرزن به خلیج فارس را میتوان یك مأموریت سیاسی از جانب دولت انگلستان به شمار آورد زیرا در این زمان روسها و سپس آلمانیها نفوذ خود را به تدریج در خلیج فارس افزایش دادند و در صدد كسب امتیازات تجاری و سیاسی برآمدند. لذا لرد كرزن به عنوان مأمور انگلستان جهت استحكام و تقویت قدرت انگلیس به خلیج فارس مسافرت كرد.
الف: مسافرت به ایران
از اواسط قرن نوزدهم میلادی رقابت دول اروپایی انگلستان، فرانسه و روسیه در ایران افزایش یافت. در این زمان یك دولت اروپایی دیگر به نام آلمان در صدد افزایش نفوذ خود در شرق و ایران برآمد و به عنوان رقیبی جدید به آبهای خلیج فارس راه یافت. از سوی دیگر توجه روسیه نیز كه پس از شكست در جنگ كریمه عملاً دستش از بالكان و قاره اروپا كوتاه شده بود، به شرق و ایران معطوف شد. این امر انگلستان را در موقعیت خطیری قرار داد. این كشور كه پس از تصرف كامل هندوستان در پی تسلط بر راههای دریایی منتهی به هندوستان بود، درصدد اعمال سلطه بر ایران و خلیج فارس برآمد. لذا كرزن با عنوان خبرنگار به ایران سفر نمود. اینكه چرا وی به عنوان خبرنگار و نه مأمور سیاسی به ایران آمد به رقابت دول اروپایی در ایران مربوط میشود كه وی را ناچار ساخت در پوشش خبرنگار به ایران سفر نموده و شرح دقیقی از اوضاع داخلی ایران فراهم نماید.
كرزن كه پس از جنگ كریمه در سال 1868 میلادی میان روسیه و انگلستان و تسخیر جنوب ایران توسط انگلیسیها به بهانه حمله ناصرالدینشاه به هرات به ایران مسافرت كرد. وی در این باره چنین مینویسد: «وقتی كه در پاییز 1889 به عنوان خبرنگار روزنامه تایمز به ایران رفتم منظور عاجلم این بوده است كه طی نامههایی كه لزوماً از لحاظ تعدد و تفصیل محدود باشد شرح خلاصهای درباره وضع سیاسی قلمرو شاه برای روزنامة مزبور فراهم سازم.
و در ادامه مطلب چنین مینویسد:
«هنگامی كه راجع به موضوع موردنظر خود [ایران] بررسی بیشتری نمودم به این حقیقت پی بردم كه منبع اطلاعاتی ما در باب ایران بسیار ناقص است.»؛ لذا وی جهت به دست آوردن اطلاعاتی درباره ایران اقدام به این سفر نمود.
مسافرت اول كرزن به ایران از لندن آغاز شد و پس از عبور از عشقآباد و منطقه ماوراء دریای خزر به سوی قوچان ادامه یافت و سپس وی از شمال شرق ایران به سوی خراسان و تهران حركت نمود. از آنجا به ولایات شمالی ایران رفت و پس از بازگشت به تهران به سوی اصفهان و شیراز رهسپار شد. در مرحلهای دیگر به سوی یزد، كرمان، سیستان و لرستان و از آنجا به جنوب غرب ایران سفر كرد. در نهایت وی به سراسر خلیج فارس و بنادر شمالی و جنوبی آن رفت.
سفر وی در خلیج فارس از بندر معشور (ماهشهر) در منتهیالیه شمال غربی خلیج آغاز شد و از آنجا به بنادر دیلم، ریگ و بوشهر ادامه یافت. سپس به جزیره خارك سفر نمود و از آنجا به دشتستان و كنگان و جزیره لنگه و قشم حركت كرد. بنادر هرمز، عباس، میناب و جاسك از دیگر مقاصد وی در این سفر بود. از آنجا به كرانه مكران، گوادر، مسقط، جزایر بحرین، كویت و در نهایت به فاو در مرز ایران و عثمانی رفت.
كرزن پس از بازگشت از سفر شش ماهه، گزارش خود را درباره ایران و خلیج فارس در كتاب «ایران و قضیه ایران» منتشر كرد. منابع این كتاب علاوه بر نتایج بررسی شخصی و تحقیقاتی كرزن، تألیفات نویسندگان دیگر و اسناد دولتی و گزارشهای رسمی میباشد.
ب: مأموریت لرد كرزن در خلیج فارس
اولین انگلیسیهایی كه به خلیج فارس وارد شدند در قرن شانزدهم در رقابت با پرتغالیان بود. این رقابت و در ادامة آن گسترش روابط با دربار صفوی در قرن شانزدهم صورت گرفت. و از این رو كمپانی هند خاوری توانست امتیازاتی از دربار صفوی به دست آورند.
موقعیت فراهم شده برای انگلیسیها در دوره زندیه و پس از آن در نبود رقبای قوی اروپایی، آزاد شدن انگلیسیها از درگیریهای منطقهای، تشكیل قدرت دریایی پادشاهی و بهانههای مربوط به سركوبی دزدان در تنگه هرمز و خلیج فارس و مبارزه با تجارت برده و قاچاق اسلحه جملگی زمینههای حضور انگلیسیها را در خلیج فارس فراهم نمود.
حضور قدرتمند انگلیسیها در خلیج فارس به نیمه اول قرن نوزدهم میلادی بازمیگردد. آنها كه در اجرای نقشههای خود با دزدان دریایی خلیج فارس روبرو بودند در طول نیمه اول سدة نوزدهم به پیكار علیه راهزنان دریایی پرداختند. تا این كه پس از سالها آنها توانستند این دزدان را سركوب و خلیج فارس را به منطقهای بیخطر مبدل سازند. امیران ناحیة جنوبی خلیج فارس پس از انعقاد قراردادهایی با دولت انگلستان ضمن شناختن نمایندة انگلستان در خلیج فارس به عنوان قاضی تعهد نمودند به هیچوجه به دزدی دریایی، قاچاق اسلحه و حمل بردگان سیاه نپردازند.
نفوذ انگلستان در ایران و منطقة خلیج فارس در قرن نوزدهم افزایش یافت و آنها توانستند امتیازات زیادی به دست آورند. در سال 1872 میلادی نظارت خلیج فارس از حكومت بمبئی به حكومت هندوستان تفویض گردید.
در سدة نوزدهم روسها در خلیج فارس فعالیت خود را آغاز نمودند. خلیج فارس برای آنها دریای گرمی بود كه سالیان دراز به دنبال آن بودند تا بدین وسیله به اقیانوس هند دست یابند. این اقدام و حركت روسها بنا به وصیتنامه پطركبیر بود كه در آن توصیه شده بود تلاش كنند تا از طریق ایران به دریای آزاد دست یابند. علیرغم شروع فعالیت روسها و صرف هزینه و ایجاد خطوط كشتیرانی این رویا با موافقتنامهای كه در سال 1907 میلادی بر سر تقسیم ایران به سه منطقه در شمال، جنوب، مركز میان انگلستان و روسیه منعقد شد، بیاثر ماند، زیرا كه انگلیسیها منافع كلیدی در جنوب ایران و به خصوص خلیج فارس داشتند. از این رو در این تقسیم جنوب ایران را در قلمرو خود قرار دادند.
انگلیسیها به تدریج قدرت خود را به تمام كسانی كه در خلیج فارس سكنی دارند تحمیل كردند به نوشته وادالا: «در تمام بنادر بزرگ خلیج فارس، یك كنسول انگلیسی اقامت دارد كه رابط تشكیلات سیاسی هندوستان است. این كنسولان هیچ كسر ندارند: پول، اعضا، سربازان، پزشكان، كشتیهای سریعالسیر و غیره. در بنادر كوچك نیز از بومیان به عنوان نمایندگان خود انتخاب میكنند كه تابع نمایندة انگلیس مقیم بوشهر، و اكنون نمایندة انگلیس مقیم بصره است.
تا اواخر قرن نوزدهم قدرت انگلیسیها در خلیج فارس به حدی رسید كه خلیج فارس به صورت دریاچه بریتانیایی درآمد. رفتار انگلیسیها در منطقه خلیج فارس بیش از آن كه تجاری و اقتصادی باشد، ماهیتی سیاسی داشت و هدف عمدة آن كنترل خلیج فارس و تنگه هرمز از حیث نقش و تأثیری بود كه بر امنیت هندوستان داشت و نیز گسترش نفوذ سیاسی انگلیس در كشورهای منطقه و كنترل راهها و معابر دریایی و خشكی مابین متصرفات و مستعمرات انگلستان در جنوب آسیا و خاورمیانه از اهداف دیگر به شمار میرفت. لذا انگلستان با سیاستها و اقدامات نظامی و سیاسی خود مانع از نزدیك شدن قدرتهای رقیب اروپایی به این منطقه شد و با دریافت امتیاز گمركات جنوب ایران از ناصرالدینشاه و نیز اعلامیة تجاری مشترك با ایران در سال 1903 میلادی به تحكیم موقعیت خود در این منطقه پرداخت.
قضیه احداث خط راهآهن آلمان به خلیج فارس كه دولت انگلستان به علت نگرانی از حضور یك كشور دیگر در این منطقه و كاهش نفوذ انگلیس در خلیج فارس و تهدید امنیت هندوستان با آن به مخالفت پرداخت، یكی دیگر از تلاشهای این كشور در جهت جلوگیری از نفوذ دول اروپایی در این منطقه است. كرزن اولین شخصی بود كه با پیشرفت آلمان در خلیج فارس مخالفت نمود و در نامهای، دولت انگلستان را متوجه این خطر نمود. در بخشی از این نامه چنین آمده است:
«در پشت پرده این خط مقاصدی پنهان است كه منجر به این خواهد شد كه دولت عثمانی به صورت یك دولت تحتالحمایه درآید. و در ادامه دلایل خودش را درباره نزدیكی آلمان به ایران و نفوذ آن كشور در این منطقه برای دولت بریتانیا اعلام نمود. دولت انگلستان نیز به دلیل این كه این خط هندوستان و مصر را تهدید میكند و از سوی دیگر موجودیت و مطامع آن كشور را در خلیج فارس به خطر میاندازد، به مخالفت با اجرای طرح راهآهن بغداد پرداخت. چنان كه در سال 1899م كلنل مید، وزیر مقیم انگلیس در خلیج فارس به دستور كرزن به كویت رفت و پس از مذاكرات مبسوط با شیخ كویت او را قانع به قبول حمایت انگلیس كرد و از او قول گرفت كه هیچ نوع قرارداد بینالمللی با هیچ دولتی قبل از مشورت با وزیر مقیم انگلیس در خلیج فارس منعقد نكند.
در سال 1903 میلادی كرزن لقب لرد دریافت كرد و به عنوان نایبالسلطنه و فرمانفرمای هندوستان انتخاب شد. در این زمان روابط روسیه با ایران گسترش یافت. نفوذ روسیه در ایران پس از قرضههای مظفرالدینشاه گسترش زیادی پیدا كرد و به دنبال آن چند ناو جنگی و بازرگانی روس در بندرعباس استقرار یافت و فعالیت كنسولگری روس در بوشهر آغاز شد. همچنین اخذ امتیاز راهآهن جلفا تا تبریز و تبریز تا قزوین به بانك استقراضی روس و شایعة احتمال واگذاریِ ساختن راهآهن سراسری ایران تا خلیج فارس به روسها باعث نگرانی محافل سیاسی انگلستان از كاهش نفوذ آن كشور در خلیج فارس شده بود. از این رو پارلمان انگلستان بیانیهای مبنی بر اهمیت منافع سیاسی و بازرگانی انگلستان و هندوستان در خلیج فارس منتشر كرد و از خلیج فارس با عنوان كلید بازرگانی هندوستان نام برد. در این بیانیه كه در روزنامه تایمز مورخ 22 سپتامبر 1903 میلادی درج شد، از پیشینة خدمات یك صد ساله دولت انگلستان و حكومت هندوستان در سركوبی دزدان دریایی و استقرار امنیت خلیج فارس و حضور دائمی كشتیهای بازرگانی انگلیس یاد گردید.
روزنامه تایمز لندن در روز شانزدهم نوامبر 1903 میلادی درباره اهمیت خلیج فارس و مسافرت لرد كرزن به این منطقه چنین نوشته است:
خلیج فارس برای تجارت ما اهمیتی مخصوص دارد. خلیج فارس بر اثر اقدامات انگلیس بر روی تمام دنیا گشوده شد. ما دزدان دریایی را از آنجا بیرون كردیم، خرید و فروش غلام و كنیز را منع كردیم، رؤسای بومی بیشتر نقاط خلیج فارس بر اثر همراهی ما به حقوق خود رسیدهاند، بسیار اقدامات دیگر برای پاس نفوذ و منافع ما لازم است.
دولت انگلستان نیز اعلام داشت ما خلیج فارس را برای بازرگانی تمام جهان امن و آماده كردهایم؛ سراسر جنوب خلیج فارس و جزیرههای واقع در آن قسمت، جایگاه اعرابی است كه شیوخ آنها پیاپی به مقام برقراری پیمانهایی بسیار دوستانه با دولت انگلیس برآمده و رؤسای بزرگ سواحل خلیج فارس كه از دیرباز با ما رابطة دوستانه دارند، اتحادشان برای ما كمتر از استانهای هندوستان نیست و ما باید همانگونه كه به حمایت و حفاظت راجههای هندوستان متعهدیم، در حمایت و حفاظت رؤسای بزرگ شیوخ خلیج فارس نیز كوشا باشیم.
در پی انتشار این بیانیه از سوی دولت بریتانیا و موافقت پادشاه انگلستان، لرد كرزن برای نمایش قدرت حكومت انگلستان و هندوستان و بازدید از شیخنشینهای تحت حمایت و سركشی نمایندگیهای سیاسی انگلیس در خلیج فارس، مأمور به مسافرت به این منطقه حساس گردید. از این رو در نوامبر 1903 میلادی كرزن به همراه ناوهای جنگی نیروی دریایی انگلیس در هندوستان به فرماندهی دریادار ویلز به سوی خلیج فارس حركت نمود.
كرزن ضمن بازدید از همسایگان جنوب ایران، تصمیم به حركت و بازدید از بنادر ایران، شامل بندرعباس، بندرلنگه و بندربوشهر گرفت؛ چرا كه انگلستان در این نواحی به خصوص بندر بوشهر، منافع و تأسیساتی داشت. بدین وسیله این خبر از سوی سر آرتور هاردینگ، وزیرمختار انگلیس در تهران به اطلاع دربار ایران رسید تا مقدمات استقبال و پذیرایی از وی فراهم گردد. در بخشی از نامه هاردینگ چنین آمده است:
«محض احترام دولت اعلیحضرت پادشاه ایران، [لرد كرزن] نمیخواهند كه در ضمن این مسافرت به خلیج فارس، بنادر عمدة ایران واقعه در شمال این دریا را كه در آنجا دولت هندوستان مصالح سیاسی و تجارتی عمده دارد، مستثنی بدارند «در ادامه این نامه از دولت ایران خواسته شده است كه» به وسیله بروز احترامات مخصوصه و حسننیات خود نسبت به جناب مستطاب اجل فرمانفرما كه نمایندة بزرگ اعلیحضرت پادشاه انگلستان در آسیا میباشند، در بوشهر و سایر بنادر ایران كه دسته كشتیهای جنگی وارد میشود، روابط دوستی خود را با اعلیحضرت پادشاه انگلستان مشهود سازند.»
در این مسافرت كرزن پس از بازدید بخشهایی از خلیج فارس به سوی ایران رهسپار و از سه بندر عباس و لنگه و بوشهر بازدید به عمل آورد.
با ورود ناوهای جنگی انگلیس به بندرعباس فرماندار بنادر جنوب ایران از وی استقبال نمود و سخنانی مبنی بر تبریك ورود فرمانفرما از سوی مظفرالدینشاه و خرسندی خاطر شاه از مسافرت او و افتخاری كه از این مسافرت نصیب ایران شده است و حسن روابط دوستانة دو كشور و اهمیت خلیج فارس از لحاظ بازرگانی هند و ایران، ایراد نمود.
كرزن پس از بازدید از بندرعباس به قصد نواحی جنوبی خلیج فارس حركت و در شارجه در سخنانی چنین گفت:
«یكی از مقاصد من در این سفر این است كه رؤسا و شیوخ اعراب خلیج فارس بدانند كه دولت هند همچنان در حمایت و حفظ آنان مصمم است.» وی در ادامه از اقداماتی كه از یك قرن پیش دولت هند و دولت انگلیس برای امنیت خلیج فارس و مبارزه با دزدان دریایی و جلوگیری از بردهفروشی و خرید و فروش غلام و كنیز در این خلیج نموده، سخن گفت.
كرزن در تاریخ 25 نوامبر 1903 میلادی وارد بندر لنگه گردید. وی در این بندر پس از برگزاری مراسم دیدار در نطقی از روابط دوستانه ایران و انگلیس و لزوم گسترش هر چه بیشتر بازرگانی خلیج فارس سخن گفت.
وی سپس به مقصد بازدید از بوشهر روانه آنجا گردید ولی به علت اختلافنظر در چگونگی ورود و پیشواز از لرد كرزن پس از دوشبانهروز كه در كشتی خود در آبهای ساحلی بوشهر به سر برد، از پیاده شدن در بوشهر خودداری كرد و با ناراحتی بندر را ترك و رهسپار هندوستان گردید.
اندیشههای كرزن درباره خاورمیانه:
چنان كه ذكر شد هدف لرد كرزن از شناخت از شرق، تسلط سیاسی و اقتصادی بیشتر بریتانیا بر شرق و به خصوص منطقه خاورمیانه بوده است. وی از همان ابتدا در سفر با ایران به اهمیت استراتژیكی این منطقه از جهان پی برد و تمام تلاش خود را جهت بهتر شناختن اوضاع سیاسی و اقتصادی آن به كار برد. از نظر لرد كرزن شرق و به خصوص خاورمیانه و نقطه مركزی آن خلیج فارس برای تثبیت قدرت بریتانیا و دروازة هندوستان اهمیت فراوانی داشت و لذا حفظ این شریان حیاتی را برای امپراتوری بریتانیا در شرق لازم میدانست. اندیشههای لرد كرزن در مورد خاورمیانه، خلیج فارس و ایران در كتاب دو جلدی وی و مجموعه اسناد چاپ شده در مورد سفر وی به خلیج فارس به تفصیل آمده است.
ایران و قضیه ایران
كرزن در سن 31 سالگی پس از بازگشت از ایران شرح اولین مسافرت خود را در كتاب «ایران و قضیه ایران» به نگارش درآورد. این كتاب مشتمل بر پژوهشهای اجمالی وی در خصوص مسائل تاریخی، جغرافیایی، اجتماعی و اقتصادی ایران است كه خاطرات وی را نیز دربر میگیرد كه با طرحی دقیق تكمیل گردیده و در سال 1892م به چاپ رسیده است. اثر كرزن كه مجموعه اطلاعات و آگاهیهای شفاهی، شنیداری و دیداری نسبتاً كمنظیری در خود دارد یك فرهنگ جغرافیایی نیز محسوب میشود. گفتنی است كه بعد سیاسی سفرنامة وی از دیگر ابعاد آن بااهمیتتر است. چنانكه در اثر خود به اوضاع سیاسی ایران و بنادر خلیج فارس میپردازد و به نوشتة وی هیچ قضیهای در شرق مهمتر از ایران نیست و ایران یكی از مهرههای شطرنج فرمانروایی انگلستان بر جهان است و جنوب ایران – خلیج فارس – شاهران ارتباطی این فرمانروایی به شمار میرود.
خلیج فارس و تنگه هرمز به عنوان بخشی از سرزمین ایران دروازة مستعمرة انگلستان یعنی هند محسوب میشد و همچنین به دلیل واقع شدن در مسیر خط لوله ارتباطی بازرگانی و استراتژیكی و همچنین داشتن ذخایر عظیم نفت سخت مورد توجه دولتمردان انگلیسی قرار داشت. كرزن به عنوان یك انگلیسی با حضور دیگر قدرتهای اروپایی در خلیج فارس مخالف بود. وی در كتاب ایران در سال 1892 میلادی در این باره چنین مینویسد:
«من با واگذاری یك بندر در خلیج فارس به روسیه، یا به وسیله هر قدرتی كه باشد [مخالفم و آن را] به مثل دشنام به انگلستان، و به منزلة گرایش به نابود كردن وضع موجود، به مثل تحریك عمد به جنگ دانسته، وزیر بریتانیا را مقصر میدانم و اگر چنین بخششی را پذیرد، او را به خیانت به كشورش متهم میكنم.» اظهار چنین بیانیهای از سوی كرزن در اواخر قرن نوزدهم میلادی نشاندهنده اهمیت روزافزون این منطقه در سیاستهای بینالمللی بریتانیا است.
اهمیت مناطق جنوبی ایران و خلیج فارس در نظر كرزن به حدی است كه وی در مسافرت اول خود به ایران دو بخش از كتابش را به آن اختصاص داده است. اولین بخش مربوط به مسافرت خوزستان، شطالعرب و رودخانة كارون و ادامه بوشهر است.
دومین بخش از مسافرت به سواحل خلیج فارس است كه در این بخش وی خوانندة انگلیسی را متوجه اهمیت این دریا و ناشناخته بودن آن برای انگلیسیها میكند. خلیج فارس در نگاه كرزن از نظر حفظ منافع بازرگانی هندوستان و جلوگیری از نفوذ دولت روسیه در این منطقه اهمیت داشت.
كرزن در جلد دوم اثر و در فصل 27 آن به خلیج فارس میپردازد. وی به وضع تاریخی خلیج فارس از ابتدا تا قرن حاضر و روابط دو كشور ایران و انگلستان اشاره و چنین مینویسد:
«هر شرحی در باب وضع سیاسی ایران و راجع به روابط بین این كشور و انگلستان نوشته شود اگر داستان خلیج فارس و سهمی كه نمایندگان این دولت در سرپرستی آن داشتهاند از قلم افتاده باشد به هیچوجه كامل و تمام نخواهد بود.»
كرزن به عظمت امپراتوری بریتانیا و برتری جامعة انگلستان نیز اعتقاد داشت و دلایل تأییدكننده نقش سازندة انگلیس در مشرق زمین و مخصوصاً خلیج فارس را بیان كرده و درباره نقش انگلستان در تأمین امنیت خلیج فارس چنین مینویسد:
«تأمین صلح و آرامش خلیج فارس در گذشته و حفظ ثبات وضع فعلی آن (قرن نوزدهم) وظیفة انحصاری كشور ماست، و مأمور بریتانیا در بوشهر هنوز تنها داوری است كه مورد مراجعه و استمداد همة دستههاست و مطابق مقررات عهدنامهها، مأموریت حفظ صلح در آبهای خلیج بر عهده اوست.»
از نكات قابل توجه این اثر ترسیم نخوت و غرور انگلیسیهاست كه این اثر همواره رفتار دوگانهای با ملل آسیا و شرق داشته است. در نگاه شرقشناسانه كرزن، ایران كشوری آسیایی و عقبمانده است كه تاریخ ایران از گذشته به حال قرین انحطاط و غمانگیز است:
«ابا نخواهم داشت كه هنگام بازگشت از دوران قدیم با همة وقایع آن به زمان حال كه این همه قرین انحطاط و غمانگیز است، باعث آزردگی خواننده شوم. در سرزمینی كه خط آهن نیست در واقع لطف و بیكرانی فراهم است. در اینجاست كه هنوز در بسیاری از نواحی اهالی عادت بومی راه و رسم زندگی آسیایی خود را نگاه داشتهاند و با وجود دقالبابی كه بر سرای ایشان شده هنوز بیدار نشدهاند. پنجاه سال دیگر طرز شهرسازی در ایران شاید مقداری از جذبه و جلال پایتخت را نابود كند و وضع اختصاصی آمیخته با وقار و عقبماندگی آن از میان برود اما در حال حاضر ایران شرقیترین كشور مشرق زمین است و با آن كه شاید طبقة اشراف ایران سوار درشكه روسی شوند و تاجر ایرانی از ساعت ساخت فرانسه استفاده كند و دهاتی ایرانی از پارچه منچستر بدوزد، ولی قلب ملت هنوز همان است كه بود و با رفتار تعصبآمیز (كه همیشه مایة تأسف نیست) به سبك و نظم دیرین وابسته است.
كرزن در كتابش علاقهمند است نشان دهد كه این اثری است سیاسی كه فراخور سلیقة طبقة مطلع میباشد و نه سفرنامهای كه در نزد عموم مورد پسند واقع شود كه در این صورت نتیجة كارش را پایدار خواهد دانست وگرنه وضع و صورتی گذران خواهد داشت. دیدگاه ظاهری كرزن دربارة خلیج فارس آن است كه وی آن را مأمن دزدان دریایی و بردهفروشی دانسته و وظیفه كشورش را ایجاد صلح و آرامش در آن دانسته است و مأمور بریتانیا در بوشهر هنوز تنها داوری است كه مورد مراجعه و استمداد همه دستههاست و مطابق مقررات و عهدنامهها مأموریت حفظ صلح در آبهای خلیج فارس بر عهده ماست.
همچنین وی در نظر داشت نواقصی را كه در درباره ایرانشناسی جدید وجود داشت و در مطالعات قبلی خود بدان برخورده بود برطرف سازد. وی در توصیف شهرها و اماكن به حدی بسط و دقت به كار برده كه هیچ كشور شناخته شده دیگر به آسانی امكان ادعای آن را ندارد و كمتر محل عمده و معتبر در ایران است كه در طی این دو مجلد وصف كافی و یا اشارهای راجع به آن نشده باشد.
لرد كرزن در خلیج فارس
لرد كرزن با این اعتقاد كه حفظ منطقه دریایی خلیج فارس از نظر حفظ منافع بازرگانی هندوستان و جلوگیری از نفوذ روسیه در این منطقه اهمیت دارد، پس از به دست گرفتن قدرت در هندوستان در تثبیت نفوذ سیاسی و پیشرفت امور اقتصادی حكومت هندوستان در خلیج فارس در سال 1903 به خلیج فارس سفر كرد. مقصود اصلی كرزن از این مسافرت این بود كه اولاً اقتدار دولت خود را به رؤسای خلیج فارس نشان بدهد و ثانیاً نفوذ انگلستان را در تمام خلیج فارس به رقبای خود بنمایاند.
وی در ملاقاتی كه در حضور هیأتی از بازرگانان هندی در بندرعباس انجام شد، چنین گفت:
«نام بندرعباس با تاریخ بازرگانی انگلیس در ایران و در خلیج فارس پیوند دارد و این بندر برای بازرگانی هند، بندر مهمی است.»
كرزن پس از بازدید از بندرعباس به قصد نواحی جنوبی خلیج فارس حركت و در شارجه در سخنانی چنین گفت:
«یكی از مقاصد من در این سفر این است كه رؤسا و شیوخ اعراب خلیج فارس بدانند كه دولت هند همچنان در حمایت و حفظ آنان مصمم است. وی در ادامه از اقداماتی كه از یك قرن پیش دولت هند و دولت انگلیس برای امنیت خلیج فارس و مبارزه با دزدان دریایی و جلوگیری از بردهفروشی و خرید و فروش غلام و كنیز در این خلیج نموده، سخن گفت.»
به طوری خلاصه تئوری انگلیسیها در خلیج فارس كه توسط سیاستمداران این كشور از جمله لرد كرزن بنیان گذاشته شد، این بود كه آنها هیچگونه نفوذ سیاسی و تملك را در منطقه خلیج فارس برای احدی نمیپذیرند، چرا كه معتقدند این منطقه فقط بر اثر تلاش و فعالیت انگلیسیان به دست آمده است. با توجه به یادداشتهای كرزن در این دوره، وی برای امنیت ایران، به خصوص مناطق جنوبی آن از نظر حفظ منافع بازرگانی و اقتصادی انگلیس در هندوستان اهمیت ویژه قائل بود. در واقع امنیت ایران و خلیج فارس برای انگلستان به عنوان كلید بازرگانی هندوستان به شمار میآمد. بازتاب این اندیشهها را میتوان از اسناد بر جای مانده و سخنان لرد در مسافرت دومش استنباط نمود.
كرزن پس از آنكه به عنوان وزیر خارجه انگلستان منصوب گردید، تلاش زیادی برای وابسته نمودن ایران و در اختیار گرفتن مناطق مختلف از جمله خلیج فارس انجام داد و توانست با انعقاد پیمانهایی به این هدف جامه عمل بپوشاند. از جمله قرارداد 1919م میان ایران و انگلیس كه میان نصرالدوله و سر پرسی كاكس منعقد شد با ابتكار لرد كرزن مطرح گردید و در واقع سند تحتالحمایگی ایران بود.
نتیجه
مسافرت لرد كرزن به شرق را میتوان به دو دورة متمایز از هم تقسیم نمود. در دوره اول كه وی به عنوان جوانی كه به تازگی وارد عرصة سیاست شده بود و با استفاده از عنوان خبرنگار روزنامه تایمز به ایران آمد و در مسافرتی شش ماهه به بسیاری از نقاط ایران سفر نمود و با استفاده از مطالعات قبلی سفرنامهنویسان به نگاه تازهای از ایران دست یافت. كرزن با استفاده از آموزشها و سنت شرقشناسانة انگلستان، شرق را از زاویة یك سفرنامهنویس و مهمتر از آن از نگاه یك سیاستمدار جوان مورد بررسی قرار داد. یافتههای وی در این دوره در كتاب ایران و قضیه ایران تبلور یافت. در این كتاب كرزن، خود را در جایگاه نمایندة یك ملت غالب و برتر و شرق و ایران را به عنوان كشوری كه سابقة تمدنی داشته است، میبیند. از این رو پس از ذكر نقاط منفی این كشور لازم میبیند كه باید به این كشور كمك شود. نگاه كرزن به خلیج فارس نیز به مثابة منطقهای است كه حافظ منافع دولت علّیه انگلستان و تأمینكننده منافع آنها در هندوستان است، گویی كه این منطقه تحت حاكمیت كشوری دیگر قرار ندارد. كرزن در این اثر تلاش دارد كه پدیدآورنده اثری سیاسی باشد تا سفرنامهنویسی كه نوشتههایش عامهپسند باشد. در واقع این اثر كه بیانكنندة اندیشههای كرزن قبل از به دست گرفتن قدرت در هندوستان است، نظریه وی در رابطه با شرق به شمار میرود. آن چه كه وی در این اثر به آن پرداخته در دوره دوم زندگی و مسافرت وی به شرق و خلیج فارس به عنوان ابزار فكری وی در اعمال سلطه در این منطقه از جهان به آن جامة عمل پوشانده شد. لرد كرزن با آموزههای دوره اول زندگی خود سالها در هندوستان به عنوان كارفرما و در منطقه خلیج فارس به عنوان قدرت بلامنازع در جهت حفظ منافع انگلستان حكومت نمود.
منبع: موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی