حزبی که در هفته ی اول انقلاب تاسیس شد
بلافاصله پس از پیروزی انقلاب، جریان اسلامی كه به خلاء وجود تشكیلات حزبی در پیكره خود پی برده بود، در تاریخ 29/11/1357، توسط 5 نفر از روحانیون مبارز پر سابقه به نامهای، سید محمدحسین بهشتی، محمدجواد باهنر، سیدعلی خامنهای، علیاكبر هاشمی رفسنجانی، و عبدالكریم موسوی اردبیلی دست به تشكیل حزبی زدند كه از همان تاریخ تاكنون تأثیر گذارترین حزب در تاریخ سیاسی معاصر كشورمان بوده است.
فرآوری: فهیمه السادات آقامیری-بخش تاریخ ایران و جهان تبیان
«حزب جمهوریخواه اسلامی ایران تشکیل شد»
روز یکشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۵۷ حزب جمهوری اسلامی توسط گروهی از روحانیون انقلابی تهران تاسیس شد. روزنامه اطلاعات در شماره روز ۳۰ بهمن ۵۷، در گزارشی ذیل تیتر «حزب جمهوریخواه اسلامی ایران تشکیل شد»،
در اینباره نوشت: «گروهی از روحانیون سرشناس تهران که به هنگام تشکیل جامعه روحانیت مترقی تهران اساس و بنیاد این جامعه را پیریزی کردند و در ایجاد کمیته استقبال از امام خمینی و ستاد موقت انقلاب نقش ویژه داشتند، دیروز تشکیل حزب جمهوریخواه اسلامی را اعلام کردند.»
روزنامه اطلاعات سپس متن کامل بیانیه اعلام موجودیت حزب تازه تاسیس را که به امضای محمدجواد باهنر، سیدمحمد بهشتی، سیدعلی خامنهای، سیدعبدالکریم موسوی و اکبر هاشمی رفسنجانی رسیده بود، به چاپ رساند. متن کامل این بیانیه بدین شرح است:
«اکنون انقلاب بزرگ اسلامی ایران که شرق و غرب، ناباورانه بدان مینگریست، در میان آتش و خون به نخستین پیروزی خود رسیده است. جمهوری اسلامی- این رویای شوقانگیز و دلنشین ملت که در عین حال برای دشمنان وی خوابی آشفته و دلهرهانگیز بود- در آستانه تحقق است. زنجیرهای گران استبداد که در طول روزگاران دراز بر دست و پای این ملت پیچیده شده بود یکی پس از دیگری میگسلد و جهاد انقلابی خلق مسلمان که هیچگاه از سوی دشمنانش جدی گرفته نمیشد در برابر دیدگان حیرتزده همه ناظران، لحظه به لحظه بارورتر میشود. سختکوشیها و فداکاریها، همبستگیها و فرمانپذیریها، رهبری پیامبرگونه و رهروی مؤمنانه، معجزه خود را که همان خاصیت «انسان مسلمان بودن» است، نشان میدهد. ما اکنون در برابر دستاوردی وصفناپذیر قرار داریم. مهمترین و فوریترین مساله آن است که آن را چگونه پاسداری کنیم؟...
گامهای نخستین را برداشتهایم، حصار بزرگ را شکستهایم، اکنون نوبت آن فرا رسیده است که دومین و دشوارترین بخش مبارزه خود را آغاز کنیم: مبارزه با ضدانقلاب، مبارزه با توطئهها، حراست از پایگاههای گشوده شده و گشودن پایگاههای فتحنشده، زنده نگاه داشتن امید و اطمینان در مردمی که پس از دورانی طولانی، طعم پیروزی را میچشند، تداوم بخشیدن به حرکت، حرکت به سوی جامعه توحیدی، جامعهای آباد و آزاد که در آن، خودکامگی و ستم، تبعیض و استضعاف و استعبداد نیست، و انسان به درستی و فقط «بنده خدا» است.
در صد سال اخیر، ملت مسلمان ایران قهرمانیهایی داشته است و پیروزیهایی، همه در پرتو روح انقلابی اسلام.. و نیز شکستها و ناکامیهایی، و همه بر اثر غفلتها و آسانگیریها. این تجربهای است که ما باید از آن درس بیاموزیم. رهآورد انقلاب کنونی ما، این پیروزی بزرگ، در معرض تهدید همان خطرهایی است که در گذشته محصول کوششها، فداکاریها، خونها و خشمهای ما را به غارت برده است.
جنبش و پیروزی کنونی ایران پدیدهای کمنظیر و کمسابقه است، آن را با هیچ یک از مبارزات گذشته این ملت نمیتوان مقایسه کرد، واقعه عظیمی است که در قالب تحلیلهای فلسفی و سیاسی رایج پیش ساخته نمیگنجد. در این همه جای تردید نیست. لیکن به همین نسبت، به هدر رفتن دستاوردهای آن نیز خسارتآمیزتر و کمرشکنتر خواهد بود. این دغدغه باید ما را به کار و تلاشی پیگیر و سکونناپذیر دعوت کند و از هر آسایش غفلتآمیزی مانع گردد. سرنوشت ما، سرنوشت همه ملتهای مستضعف این منطقه از جهان را رقم خواهد زد. ما اکنون در برابر همه این ملتها ملتزم و مکلفیم. اگر ضد انقلاب بتواند دستاوردی را که با تلاش و جهادی توانفرسا بدست آوردهایم ضایع کند و اگر توطئهها بتوانند پایگاههای گشوده شده را از دست ملت بازستانند، تنها ما نیستیم که در آتش غفلت و شکست خود خواهیم سوخت.
تجربه جنبشهای صد سال اخیر ایران باید همه را قانع کرده باشد که ما همواره ضربه بزرگ را از سوی فقدان یک تشکیلات نیرومند و همهگیر خوردهایم. در نهضت مشروطیت - که میتوانست لحظه مناسبی باشد برای ولادت جدید ملت ایران- و نیز در جنبش مسلحانه جنگل که یکی از اصیلترین حرکتهای انقلابی-نظامی تاریخی اخیر ماست، همین نقیصه بزرگ بود که به نیروهای ضدانقلاب و توطئهگر، و جریانهای وابسته و غیر اصیل، امکان رخنه کردن و منهدم ساختن انقلاب را داد و دستاوردهای ارزشمند آن را به نابودی کشانید. نیروهای استبدادی و استعماری و نیز همه عناصری که به هر تقدیر همچون سرانگشت پلیدی در خدمت آن نیروها قرار گرفتهاند، همواره از همین نقطه ضعف بهره برده و ضربات خود را فرود آوردهاند.
ایجاد تشکیلاتی نیرومند و سامان دادن به نیروهای فعال و ایجاد انسجام و انضباطی آهنین است که میتواند حرکت انقلابی ملت را به درستی تداوم بخشد و جنبش را از خطر انهدام و دستاوردهای آن را از خطر غارت دشمن مصون بدارد. روزی که گردونه همیشه پوینده مبارزه ملت در خط یک تشکیلات و سازماندهی درست و استوار بیفتد، دیگر اطمینان باید داشت که جرثومههای ضد انقلاب نمیتوانند به آن نزدیک شوند و آن را تهدید کنند.
ما این واقعیت انکارناپذیر را مدتهاست با همه وجود لمس میکنیم. سامان دادن به نیروهای پراکنده جنبش را فریضهای بزرگ و اسلامی میدانیم. اگر در طول چند سال گذشته، رخدادهای لحظه به لحظه و مسوولیتهای فوری و فوتی، امکان یک اقدام گسترده را در این زمینه به ما نداده است، امروز ما هیچ مسوولیت و تکلیفی را برای خود از این فوریتر و فوتیتر نمیدانیم. مانند همه ناظران منصف، معتقدیم که مردم مسلمان در این انقلاب نیز مانند انقلابهای گذشته، نیروی اصلی و عمده انقلاب ایرانند، و باور اسلامی و احساس تکلیف الهی، عمدهترین و اصلیترین انگیزه آن... با این تشخیص و این تحلیل، تاسیس «حزب جمهوری اسلامی» را در جهت هدفهای اعلام شده از سوی رهبر جنبش، امام خمینی، اعلام میکنیم و همه کسانی را که در این باور و این انگیزه و این هدفها با ما شریکاند، به همکاری فرا میخوانیم.»
"استقلال آزادی جمهوری اسلامی"
دكتر بهشتی، دبیركل این حزب، زمینه تشكیل این حزب را به انگیزهای این گروه از روحانیون، از مدتها قبل مربوط میداند و معتقد است: "از آنجا كه تشكلهای دیگر مانند نهضت آزادی، سازمان مجاهدین خلق و... نتوانستند آرمانهای روحانیون انقلاب را رهبری كنند و اسلام را به عنوان مكتب تمام عیار مطرح كنند و همچنین ضرورتهای اجتماعی، تاریخی برای اداره جمهوری نوپای اسلامی، این گروه خود اقدام به تشكیل حزبی مستقل كردند."
نخستین نام انتخابی برای حزب، "حزبالله" بود كه از قرآن گرفته شده بود اما بلافاصله پس از انقلاب، مؤسسان آن نام "حزب جمهوری اسلامی" را برای تشكل خود انتخاب كردند.
دكتر بهشتی درباره علت نامگذاری حزب به "جمهوری اسلامی" میگوید: "ما از همان اول به ایجاد جمهوری اسلامی میاندیشیدیم. تغییر نام "حكومت اسلامی" به "جمهوری اسلامی" از ابتكارات حزب است. حتی شعار، "استقلال آزادی حكومت اسلامی"، كه بعداً تبدیل شد به "استقلال آزادی جمهوری اسلامی"، از ابتكارات بنیانگذاران حزب بود كه درست هماهنگ بود با افكار امام."
از نظر خواستگاه اجتماعی اعضاء میتوان گفت كه حزب جمهوری اسلامی در برگیرنده نیروهای سیاسی – اجتماعی مختلفی همچون، جمعی از روحانیون انقلابی، نیروهای دانشگاهی طرفدار امام خمینی، جمعیتهای موتلفه اسلامی، بازاریان مرتبط با نهضت امام در دوران مبارزه، بقایای حزب ملل اسلامی و گروهها و هیأتهای پراكنده مذهبی كه علیه نظام پهلوی مبارزه میكردند، بود.
حزب جمهوری در بیانیه خود، "كانون توحید" و برخی از مساجد را به عنوان محل ثبت نام افرادی كه تمایل به عضویت در حزب را داشتند معرفی نمود. به طوری كه در فرصت كوتاهی 7 میلیون نفر عضو حزب جمهوری اسلامی شدند. حزب به سرعت "انجمنهای اسلامی" را برای گسترش نفوذش در سراسر كشور متحد كرد و آنها توانستند در سراسر كشور گسترده شوند؛ به طوری كه شاخههایی از آنها تقریباً در تمام كارخانهها، كارگاهها، نهادهای آموزشی و ادارات ایجاد شده بود. همچنین قرار گرفتن مساجد در اختیار حزب و اعتماد امام خمینی به مجموعه رهبران حزب و واگذاری مسؤلیتهای مختلف به آنها، همگی باعث شد، تا حزب به سرعت تا دورترین نقاط بتواند مخاطب بیابد.
هدف حزب جمهوری اسلامی
هدف حزب، تداوم بخشیدن به انقلاب ملت مسلمان ایران در راه استقرار نظام عدل اسلامی در زمینههای معنوی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و نظامی اعلام شده بود؛ كه براساس این اهداف، حزب برنامههای ذیل را در دستور کار خود داشت:
1. بالا بردن آگاهی اسلامی و سیاسی مردم و سرعت بخشیدن به خودسازی آنها در همه ابعاد.
2. پاكسازی كشور از آثار استبداد و استعمار.
3. برقراری آزادیهای اساسی از قبیل، آزادی بیان، قلم و اجتماعات.
4. تبدیل نظام فاسد اداری موجود به سازمان اداری جدید براساس ایمان، صداقت و لیاقت.
5. ریشه كن كردن فقر از طریق تأكید بر ارزش كار و نفی هر نوع استثمار و ایجاد سیستم اقتصادی جدید.
6. تبدیل نظام آموزشی وارداتی استعماری به نظامی اصیل و اسلامی.
7. ایجاد ارتش با ایمان و مستقل.
8. تنظیم سیاست خارجی براساس دو اصل تولی و تبری با: الف) رعایت كامل استقلال سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی كشور. ب) احترام به استقلال و آزادی ملتهای دیگر. ج) توسعه و تحكیم روابط برادرانه با همه مسلمانان جهان. د) كمك به محرومان و مستضعفان جهان.
اصول و خط مشی حزب جمهوری اسلامی
1) تأكید بر تداوم انقلاب و جلوگیری از هر نوع تحجر و توقف.
2) التزام به همبستگی روزافزون همه نیروهای مبارز مسلمان در راه استقرار نظام حق و عدل اسلامی.
3) خودداری از هر نوع وابستگی به گروهها و نیروهای مخالف با اسلام.
4) استفاده از همه شیوههای مبارزه و سازندگی كه با معیارهای اسلامی سازگار باشد.منابع: سایت تاریخ ایرانی، موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، روزنامه اطلاعات