تبیان، دستیار زندگی
«اولین خیابان مشجر که خلاف دیگر خیابانها درخت و سایه در آن دیده می شد خیابان باب همایون یا خیابان سردر الماسیه یا خیابان ارک یا خیابان دراندرون یا خیابان دالان بهشت یا خیابان لقانطه یا خیابان نقاره خانه بود که از ابت
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

خیابان باب همایون تفرّجگاه قدیم طهران

«اولین خیابان مشجر که خلاف دیگر خیابانها درخت و سایه در آن دیده می‌شد خیابان باب همایون یا خیابان سردر الماسیه یا خیابان ارک یا خیابان دراندرون یا خیابان دالان بهشت یا خیابان لقانطه یا خیابان نقاره‌خانه بود که از ابتدای دروازه نقاره‌خانه که در دروازه‌ها ذکرش گذشت شروع شده به جلو سردر الماسیه یعنی در شمالی اندرون شاهی، محل نرده‌های شمالی ...

بخش تاریخ ایران و جهان تبیان

خیابان باب همایون تفرّجگاه قدیم طهران

«اولین خیابان مشجر که خلاف دیگر خیابانها درخت و سایه در آن دیده می‌شد خیابان باب همایون یا خیابان سردر الماسیه یا خیابان ارک یا خیابان دراندرون یا خیابان دالان بهشت یا خیابان لقانطه یا خیابان نقاره‌خانه بود که از ابتدای دروازه نقاره‌خانه که در دروازه‌ها ذکرش گذشت شروع شده به جلو سردر الماسیه یعنی در شمالی اندرون شاهی، محل نرده‌های شمالی فعلی وزارت دارایی می‌رسید، با طراوت و نظافت و دار و درخت و نهرهای پر آب دو طرف که اولین خیابان مرغوب شهر محسوب می‌گردید و از آنجا که معبر خاص شاه و درباریان بود از آن رسیدگی فوق‌العاده بعمل می‌آمد.

در دو طرف این خیابان چنارهای بلند سلامت یک قد و اندازه‌ای بود که از دوران صفویه بجا مانده، نگاهداری شده، شاخه‌های آنها در عرض خیابان سر بهم داده در تابستانها با شاخ و برگهای خرم خود آنرا تاریک و روشن کرده فضای دلربا بوجود آورده پاتوق و تفرجگاه زیباپسندان شناخته شده بود.

کافه‌ای بنام «لقانطه»

در ابتدای این خیابان کافه‌ای بود بنام «لقانطه» که آنرا مردی بنام غلامحسین‌خان لقانطه دایر کرده صورتی آبرومند به آن داده و مشابه آن یکی هم در میدان بهارستان برپا ساخته بود.

در جلو این لقانطه حوض کاشی زیبایی وسط پیاده‌رو ساخته بود که از نهر خیابان لوله‌کشی شده، فواره‌ای در وسط آن فوران می‌نمود، علاوه بر جریان قسمتی از آب نهر که از آن عبور می‌کرد و دور آنرا گل و گلدان و قلیانهای بلور بادگیر نقره چیده حاشیۀ کنار نهر خیابان را چمنکاری و گلکاری نموه صفا و جلا و زیبایی جداگانه به آن داده بود. علاوه بر داخل قهوه‌خانه که مشابه همین حوض را ساخته در و دیوار و سقف آنرا با عکس‌ها و تابلوها و دیوارکوب‌ها و چل‌چراغهای متعدد زینت نموده، تابستانها با چیدن میز و صندلی در پیاده‌رو و در زمستانها از مشتریان در داخل پذیرایی می‌نمود.

... اگرچه این کافه مانند تمام قهوه‌خانه‌ها از پیش از آفتاب دایر و بعد از دکاکین تمام کسبه تعطیل می‌گردید اما جوش و جلای آن از دو سه ساعت به غروب مانده تا یکی دو ساعت از شب گذشته بود که اعیان و رجال با اسب و کالسکه، درشکه و اتومبیلهای سواری خود، که این مرکب کم‌کم و تک و توک زیر پای بزرگان پیدا شده بود، در آنجا تفریح و وقت‌گذرانی می‌کردند و کافه‌ای بود تقریباً گرانقیمت که دو برابر قهوه‌خانه‌های دیگر پول می‌گرفت و به اعیان و اشراف و اداری‌های والامقام و فرنگ‌دیده‌ها و روزنامه‌نگاران و نویسندگان اختصاص یافته بود»


منبع: موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران