سلفی یا عارضهای به نام خود ارجاعی
شبکههای اجتماعی بدون هیچ کانونی، پیوسته افراد را مجبور میکنند در همه حال دست به ارجاع به خود بزنند و هویت خویش را باز تعریف نمایند.
بخش ارتباطات تبیان
در چند سال اخیر در هر نقطه ای که اتفاقی میافتد، شاهد تعداد زیادی از افراد گوشی به دست هستیم که به جای کمک در رفع آن رخداد در حال تصویر برداری و یا سلفی گرفتن در کنار آن حادثه هستند. در ابتدا به روشنی میتوان ذکر کرد اکثر قریب به اتفاق این تصاویر برای اشتراک گذاری در شبکههای اجتماعی گرفته میشود. اما به راستی چرا مردم رو به سوی این شبکههای اجتماعی آورده اند؟ چرا در هر شرایطی قصد دارند از خود عکس بگیرند و به اشتراک بگذارند؟ چرا نیاز به این اقدامات، روز به روز همچون موجی پیشرونده در جامعه بیشتر میشود؟ برای پاسخ به این سوالات لازم است به این معضل و آسیب اجتماعی نگاه دقیقتری بیاندازیم و علت آن را از زاویه جامعه شناختی کنکاش و آسیب شناسی کنیم تا شاید علل آن را جویا شویم.
شبکههای اجتماعی
در حال حاضر روند تکاملی کمی و کیفی رسانههای جمعی و شبکههای اجتماعی سبب شده است به عصری گام بگذاریم که از عصر سنتی و حتی جامعه یک دهه قبل به شدت متفاوت است. در اینجا شبکههای اجتماعی به واسطه سیستمهای ارتباطی قوی و شبکهای که ایجاد کردهاند شیوهی ساخته شدن هویت و سبک فرهنگ زندگی را تغییر دادهاند، به نحوی که برای ارتباط با آن، شیوههای جدید گفتار و کردار را میطلبد. این نقطه همان نقطه عطفی است که نیاز به تامل دارد، که شبکههای اجتماعی چگونه هویت و فرهنگ زندگی امروزه افراد را تغییر داده اند؟ این شبکهها به چه صورت کاربران را وادار به کنش و تغییر الگوها و هنجارهای زندگی اجتماعی کردهاند؟ این شیوههای جدید گفتار و کردار در ارتباط با این شبکهها چگونه است؟
هویتهای سیال
تا همین چند دهه قبل هویت اشخاص پایدار و بر مبنای ماهیت واقعی اجتماع شکل میگرفت. یعنی افراد هویت خود را در روابط شخصی و رودرو با دیگران جستجو میکردند و بدین ترتیب متناسب با شناخت هویتی که از خود پیدا میکردند، به خوبی از وظایف و نقش خود در جامعه آگاه میشدند. اما مبنای هویت در دنیای مدرن و عصر رسانههای ارتباطی، به دلیل ارتباطات مجازی و نه رودررو، شکلی سیال و ناپایدار به خود گرفته است و بر مبنای آن هر فرد میتواند هویت خود را خود بسازد و یا انتخاب کند. بدین ترتیب در این زیست جهان افراد به دنبال خلق هویت هستند و بر همین اساس وظایف و تکالیف شهروندی در دنیای واقعی، زیر سایه شکل دهی به هویت دهی به خود میرود و هر شخص سعی میکند در هر شرایطی خود را بر مبنای برساختههای ذهنی خویش نشان دهد، تا اینکه سعی در کمک به هم خویشان و یا لذت بردن از تجربیات دنیای واقعی را داشته باشد. بدین ترتیب در اینجا هویت افراد تا حد زیادی بستگی به این دارد که چگونگی برداشت و تصور مردم از خود را کنترل کنند؛ چرا که در این فضا دیگران با توجه به ظاهر افراد دربارهی آنها قضاوت میکنند و این وضع باعث میشود که هویتهای کلیشهای در وجود افراد القا شود و آنها در هر شرایطی دنبال تعریف و هویت دادن به خود باشند و اصلا مهم نیست این هویت دادن در کنار یک مصدوم تصادف کرده گرفتار در آتش در کنار خیابان باشد و یا در کنار یک جسد در دانشکده پزشکی در سر کلاس درس باشد.
خود ارجاعی self-referentiality
در اینجا بهترین سازنده و کنترل کننده تصور مردم از خود در فضای مجازی، بازنمایی تصاویر است، که افراد جوهرهی خویش را هر طور که شخصاً دوست داشته باشند بروز میدهند. در واقع شبکه های اجتماعی نه تنها با یکدیگر سخن میگویند، بلکه نوعی کولاژ مجازی از تصاویر شناور و آزاد هستند که خود را از قید این که باید چیزی غیر از خود را بازنمایی کنند خلاص کردهاند. در چنین شرایطی موجی پرشتاب شکل میگیرد برای بازنمایی و شبیه سازی از خویش برای هویت یابی به واسطه تصویر برداری از خود در فضاهای واقعی متفاوت، که این تصاویر میتواند هیچ رابطه ای با آن واقعیت در حال رویداد نداشته باشد، یعنی هدف تنها تصویر تمثال خالص خود است که مهم مینمایید و نه آن رویداد در حال وقوع در دنیای واقعی. به عنوان مثال هنگامی که در کنار یک ساختمان در حال آتش، اشخاصی با سد معبر در امداد رسانی در حال فیلمبرداری و یا گرفتن عکس از خود هستند- تا با اشتراک آن در جامعه شبکهای هویت خود را تعریف کند- هیچ ارتباطی بین حضور آن افراد در کنار آن رویداد وجود ندارد و در اینجا واقعیت صرفاً با با بازنمایی تصاویر و سلفیهای پوچ و تو خالی اشتباه گرفته شده است.
اهمیت نداشتن واقعیت
در این راستا شبکههای اجتماعی اساسی ترین و کاملترین مظهر این نوع رفتار و وضعیت هستند که در آنها واقعیت نسبت به بازنمایی، اهمیت کمتری پیدا میکنند و اولویت با بازنمایی و ارجاع به خود است. به همین علت میتوانیم بیان کنیم علت اینکه افراد به سمت یک حادثه معروف هجوم میآورند تا تصاویرشان در تلویزیون نشان داده شود و یا عکسی از خود در کنار آن واقعه میگیرند، این است که بازنمایی از خود برای هویت یابی صورت بگیرد و واقعیت که نیاز به عدم حضور مردم عادی در آن محل برای تسریع در حل آن مشکل است اهمیت کمتری در نزد آن افراد پیدا میکند.
بدین ترتیب به عنوان جمع بندی میتوان اذعان کرد این شبکههای اجتماعی بدون هیچ کانونی، پیوسته افراد را مجبور میکنند در همه حال دست به ارجاع به خود بزنند و هویت خویش را باز تعریف نمایند. بدین ترتیب این فضاهای اجتماعی مجازی بیشتر شبیه یک مدار بسته درگیر بحثهای تعریف از خود عمل میکنند تا محیطی آزاد برای گفتگو و ارتباط با دیگران، و بدین نحو در عمل در را به روی جهان بیرون و واقعیتهای آن بستهاند.
منبع:فارس