تبیان، دستیار زندگی
«داوود عامری» هنرمند جانبازی است که تاکنون عکس های او از طبیعت و نیز جانبازان در بسیاری از نمایشگاه ها و مسابقات داخلی و خارجی حضورداشته و امسال هم زمان با سالگرد پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی نمایشگاه عکس خود را در باغ موزه دفاع مقدس برگزار کرده است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نمایشگاه عکس در باغ‌موزه‌دفاع‌مقدس

«داوود عامری» هنرمند جانبازی است که تاکنون عکس‌های او از طبیعت و نیز جانبازان در بسیاری از نمایشگاه‌ها و مسابقات داخلی و خارجی حضورداشته و امسال هم‌زمان با سالگرد پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی نمایشگاه عکس خود را در باغ‌موزه‌دفاع‌مقدس برگزار کرده است.

فرآوری-بخش فرهنگ پایداری تبیان
نمایشگاه عکس در باغ‌موزه‌دفاع‌مقدس

حاج داوود عامری، عکاس و کوهنوردی است که خبرهای مربوط به کسب جوایز بین‌المللی وی، بارها رسانه‌ای شده است؛ اما این بار از این جانباز ۷۰ درصدی دعوت می‌کنیم که تنها از روزهای جنگ بگوید.

در این نمایشگاه تعداد ۵۲ قطعه عکس رنگی با موضوع آزاد در اندازه ۱۰۰ * ۷۰ در گالری فکه باغ‌موزه‌دفاع‌مقدس و ترویج فرهنگ مقاومت واقع در «بزرگراه شهید حقانی، خیابان سرو ضلع جنوبی ایستگاه مترو شهید حقانی» در معرض دید علاقه‌مندان قرار می‌گیرد

هم‌زمان با سالگرد پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی؛ عکس‌های منتخبی از آثار این هنرمند جانباز از هفدهم تا سی‌ام بهمن‌ماه از ساعت ۹ صبح الی ۲۱ در گالری فکه باغ‌موزه‌دفاع‌مقدس و ترویج فرهنگ مقاومت در معرض دید علاقه‌مندان قرار می‌گیرد.

داوود عامری عکاس و جانباز ۷۰ درصدی است و تاکنون عکس‌های او از طبیعت و نیز جانبازان در بسیاری از نمایشگاه‌ها و مسابقات داخلی و خارجی حضورداشته و علاوه بر کسب بیش از ۳۰ عنوان و رتبه داخلی در مسابقات جهانی مختلفی چون آساهی شیمون ژاپن (سه دوره)، لیتوانی، بلژیک، هندوستان، ترکیه، هلند، کره جنوبی، آمریکا و... عنوان‌های متعددی را کسب کرده است.

عضویت در فدراسیون جهانی عکاسی FIAP در فرانسه، عضویت در انجمن عکاسان انقلاب و دفاع‌مقدس، آژانس عکس ایران و ... بخشی از حضور فعال این کوهنورد و هنرمند جانباز در عرصه عکاسی است.

در این نمایشگاه تعداد ۵۲ قطعه عکس رنگی با موضوع آزاد در اندازه ۱۰۰ * ۷۰ در گالری فکه باغ‌موزه‌دفاع‌مقدس و ترویج فرهنگ مقاومت واقع در «بزرگراه شهید حقانی، خیابان سرو ضلع جنوبی ایستگاه مترو شهید حقانی» در معرض دید علاقه‌مندان قرار می‌گیرد.

آشنایی با حکایت زندگی هنرمند جانباز

شناسنامه او روایت می‌کند که سی‌ام خرداد سال ۴۲ به دنیا آمده است؛ اما خود، ششم بهمن سال ۶۵ را تولد حقیقی داوود عامری می‌داند.

روزی که یک‌پای را داد تا جدیت خود را در عهدی که بسته بود، به خدا ثابت کند. می‌خواست تا آخرین روز جنگ، در جبهه بماند و چنین کرد.

قطع شدن پا مانع جبهه رفتنم نشد. ساعت 10 و نیم صبح ششم بهمن سال ۶۵ و در ادامه عملیات کربلای ۵ بود که ۱۴ ترکش به من اصابت کرد.

یکی از آن‌ها در همان لحظه اول، پایم را از تن جدا کرد. بی‌هوش شده بودم. در همان حالت بی‌هوشی یک‌بار به حالت نیمه هوشیار درآمدم و به حالت تار دیدم که دو نفر ناشناس مرا با خود می‌برند.

۲ ماه در بیمارستان استراحت مطلق بودم و به‌مرور حالم بهتر می‌شد. بعدازآن خانواده اصرار کردند که شغلی پیدا و بعد ازدواج کنم؛ اما من دلم رضا نبود.

پدر، برادرها، عمو و پسرعموهایم همگی به جبهه رفته و شهید و مفقود و مجروح شده بودند؛ بنابراین من هم با جبهه مأنوس بودم.

عصای دستم آتش گرفت

قبل از عملیات مرصاد، دشمن به ما حمله کرد. دیر به عقب‌نشینی اقدام کردیم. من و رانندگان دو خودروی تجهیزات نظامی، آخرین نفراتی بودیم که می‌خواستیم ازآنجا برویم.

دشمن تیراندازی می‌کرد. من درحالی‌که پای مصنوعی داشتم، سوار بر موتور شدم و راه افتادم. آن‌قدر سرعتم زیاد بود که به تپه‌ای برخورد کردم. موتور به هوا پرتاب شد و من روی زمین افتادم.

پای مصنوعی‌ام کنده شد. نگاه کردم دیدم شکسته است و پایم نیز دچار خون‌ریزی شده بود. چاره‌ای نبود. دوباره آن را جا انداختم.

فردای همان روز، بازهم موردحمله عراقی‌ها قرار گرفتیم. موتور من که درواقع همان عصای دستم بود، در این واقعه آتش گرفت.

از سه طرف در محاصره عراقی‌ها درآمدیم. دیگر نمی‌دانستم چطور باید راه بروم. عصای دستی‌ای هم داشتم که موقع عقب‌نشینی دست عراقی‌ها افتاده بود.

همه فرار کرده بودند و من تنها مانده بودم. تنها امید، خودروهای تجهیزات بودند. این خودروها هم پر بود و جایی برای سوار کردن نفرات نداشتند.

چاره‌ای نبود! خودم را به شیب تند جاده‌ای رساندم. منتظر شدم. یکی از خودروها با سرعت داشت ازآنجا می‌گذشت. وقتی به شیب رسید، پریدم و خودرو را گرفتم. سربازی که آنجا بود، کمک کرد که سوار شوم و به‌این‌ترتیب آنجا را ترک کردم.

صعود تا ارتفاعات

من با گروه‌های مختلف به ارتفاعات صعود کرده‌ام. تاکنون درمجموع ۲۱ بار به قله دماوند، ۱۸ بار قله سبلان، ۱۵ بار قله تفتان، ۲۱ بار قله سهند و قله‌های اشترانکوه، دنا، علم‌کوه و ... را در کشور و همچنین آرارات در ترکیه و کلیمانجارو در تانزانیا صعود کرده‌ام. صعود به ارتفاعات با کمک خداوند و پای مصنوعی و عصایی که داشتم انجام‌شده است.

عکاسی و جوایز بین‌المللی

اکنون بیشتر از اینکه برای کوهنوردی وقت بگذارم به فعالیت عکاسی می‌پردازم. تاکنون در جشنواره‌های گوناگون داخلی و خارجی شرکت کرده‌ام که آخرین بار ۲ هفته قبل بود که یکی از عکس‌هایم مدال طلای جشنواره چین را به دست آورد.

عکس‌های خیلی زیادی از شب‌های کوهستان دارم زیرا بسیار زیبا و آرامش‌بخش هستند. زمانی که به ارتفاعات صعود می‌کنم کوچکی انسان‌ها در برابر عالم را به یاد می‌آورم و عکس‌برداری از صحنه‌هایی که این موضوع را به من یادآوری می‌کند برایم لذت‌بخش است.

عکس‌های زیادی ازگل‌هایی که در دل‌سنگ رشد می‌کنند ثبت کرده‌ام. زندگی خودم را مانند همان گل‌ها که در صخره‌های کوهستان با کمترین مقدار خاک و آب و با سرما و گرمای تندوتیز کوهستان می‌رویند و گل می‌دهند تصور می‌کنم و از این تشابه در حیات لذت می‌برم.


منابع: روابط عمومی باغ‌موزه‌دفاع‌مقدس، بسیج پرس، مهر