فردی؛نویسنده متعهد و با اخلاق
به یاد امیرحسین فردی، نویسنده ای که همه عمر خود را صرف شکوفایی رمان و ادبیات انقلابی کرد. امروز چهارمین سال درگذشت اوست.
امیرحسین فردی از پیشگامان ادبیات انقلاب اسلامی است؛ او با کتاب های«آشیانه در مه»، «سیاه چمن»، «یك دنیا پروانه»،«كوچك جنگلی» و رمان «اسماعیل» دینش را خیلی زود به انقلاب ادا کرد. حركت های ادبی و هنری آغازین حوزه اندیشه و هنر اسلامی (حوزه هنری) در آغاز دهه شصت نیز پیوند ریشه دار او را با هنر انقلاب اسلامی نشان می دهد.
فردی پیش از انقلاب اسلامی از موسسین كتابخانه مسجد جوادالائمه در سال 1353 بود و شورای نویسندگان آن مسجد را رقم زد. فردی علاوه بر سردبیری و مدیرمسئولی «كیهان بچه ها» موسس و مدیر مسئول كیهان علمی،عضو شورای داستان كانون پرورش فكری كودكان و نوجوانان،عضو شورای داستان بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس،مدیر مرکز آفرینش های ادبی حوزه هنری و دهها مسئولیت و مدیریت اجرایی دیگر بوده است. امیر حسین فردی که در روز پنجم اردیبهشت سال 1392 درگذشت، همه عمر دغدغه انقلاب اسلامی داشت و در این راه تلاش می کرد. در سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ضمن گرامیداشت یاد او ، مجموعه مطالبی به احترام ایشان منتشر می شود. یادش گرامی، روحش شاد.
نویسنده شاخص در حیطه ادبیات انقلاب
فیروز زنوزیجلالی نویسنده، درباره زندهیاد امیرحسین فردی این طور می گوید: بدون شک یکی از نویسندگان شاخص در حیطه ادبیات انقلاب اسلامی بود.
امیر حسین فردی از جمله نویسندگانی بود که همواره مورد احترام اهل قلم بود و در 3 سالی که به عنوان مدیر مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری فعالیت میکرد همواره به پررنگ کردن ادبیات انقلاب اسلامی پایمردی و علاقه نشان میداد و در این مسیر قدمهای تاثیرگذاری برداشت
من صرفنظر از اینکه سالها با او دوست و در حوزه هنری همکار بودم، در دبیرستان «اتابکی» واقع در امامزاده حسن نیز با او هممدرسهای بودم. البته او یکسال از من بزرگتر بود. خاطرم هست در آن سالها معلم ادبیات مدرسه اتابکی زندهیاد اکبر رادی بود. بعد از اینکه هر دو از مدرسه فارغالتحصیل شدیم هریک به مسیر جداگانهای که سرنوشت برایمان در نظر گرفته بود، رفتیم؛ من به نیروی دریایی رفتم و چند سالی را در آنجا خدمت کردم. وقتی به حوزه هنری آمدم و کارم را شروع کردم بازهم دست سرنوشت ما را در کنار یکدیگر قرار داد. امیرحسین فردی دارای ویژگیهای نیکوی فراوانی بود طوری که میتوان او را از معدود نویسندگانی به شمار آورد که از کبر و غرور همواره پرهیز میکرد. دستش را روی قلبش گذاشته بود و خالصانه در مسیر ادبیات فعالیت میکرد و همانطور که میدانید قدمهای موثری در این زمینه برداشت. نکتهای که درباره او حائز اهمیت است اینکه نویسندهای دور از حواشی جامعه بود و وجود تمام این خصایص باعث شد خبر درگذشت او مانند شوکی به پیکره اهالی قلم باشد. ناگفته نماند که زندهیاد امیرحسین فردی از پایهگذاران جشنواره داستان انقلاب بود و تا زمانی که از دنیا رفت سعی بر روشن نگه داشتن چراغ این وادی داشت.
نویسنده و مسئولی دغدغه مند
هدایتالله بهبودی دیگر نویسنده ای است که نظرش را درباره زنده یاد فردی جویا شدیم:امیر حسین فردی از جمله نویسندگانی بود که همواره مورد احترام اهل قلم بود و در 3 سالی که به عنوان مدیر مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری فعالیت میکرد همواره به پررنگ کردن ادبیات انقلاب اسلامی پایمردی و علاقه نشان میداد و در این مسیر قدمهای تاثیرگذاری برداشت. او چه در حوزه رمان و چه درحوزه داستان کوتاه قلمها زد و قدمها برداشت.
الگویی برای جوان ها
نرگس آبیار، نویسنده و فیلمساز هم این طور می گوید: سالها بود که ایشان را میشناختم بویژه دورهای که او داوری جشنواره غنیپور را برعهده داشت به عنوان یکی از اعضای هیات داوری در کنار او فعالیت میکردم و از او چیزهای زیادی فراگرفتم. بیتردید کسانی که از دور و نزدیک او را میشناسند این نکته را به خوبی میدانند که فردی فارغ از اینکه نویسندهای متعهد بود شخصیتی آرام و مهربان داشت. هیچکس از او چه در طول فعالیت در حوزه هنری و چه در سالهایی که سردبیر و مدیرمسؤول کیهان بچهها بود ناراضی نبود و هرگز نشنیدم کسی پشت سر او حرف بزند. امیرحسین فردی به معنی واقعی هنرمندی متعهد به ارزشها بود و آثاری که در زمینه ادبیات انقلاب اسلامی از او به جا مانده میتواند الگوی خوبی برای نویسندگان جوانی باشد که قصد دارند مسیر فعالیت او را ادامه دهند.
نویسندهای اخلاقمدار و فروتن
از ابراهیم حسنبیگی که خود از نویسندگان حوزه ادبیات داستانی است درباره ویژگی های اخلاقی و خصوصیات زنده یاد فردی می پرسیم.
امیر حسین فردی نویسندهای بود که برای رسیدن به مقصد عجله نمیکرد. طمانینه عجیبی در او وجود داشت. دلسوزی که فردی با اهل قلم داشت به کشف استعدادهای زیادی منجر شد
او می گوید: فردی از اولین نویسندگانی بود که ادبیات را به شکل جدی وارد حوزه هنری کرد. در آن زمان او جنگی به نام «بچههای مسجد» را منتشر میکرد و مسؤول این جنگ بود و من که در آن زمان در بندرترکمن زندگی میکردم برای این نشریه شعر و داستان میفرستادم تا اینکه در سال 1368 به تهران آمدم و از نزدیک با او آشنا شدم و او مسؤولیت جنگ «بچههای مسجد» را به من سپرد.
آنهایی که فردی را میشناسند بیتردید متفقالقول بر این باورند که او نویسندهای اخلاقمدار و فروتن بود. من به شخصه هرگز خشم او را ندیدم. از اینها گذشته انسان قانونمداری نیز بود؛ به چراغ راهنمایی توجه زیادی میکرد، شتابزدگی در کار او معنا نداشت و برای عبور از خیابان همیشه از روی خطکشی راه میرفت.
به طور کلی نویسندهای بود که برای رسیدن به مقصد عجله نمیکرد. طمانینه عجیبی در او وجود داشت. دلسوزی که فردی با اهل قلم داشت به کشف استعدادهای زیادی منجر شد. اگر نویسنده جوانی برای نشریههایی که او سرپرستی و مدیرمسؤولی آنها را برعهده داشت مطلب میفرستاد حتما زمینهای را فراهم میکرد تا او را از نزدیک ببیند و با قلم او از نزدیک آشنا شود. خاطرهای هم در این زمینه دارم ؛ یک بار نویسندهای برایمان یکی از آثار خود را فرستاده بود. نام این نویسنده رضا امیرخانی بود و اثرش در نوع خود منسجم و پرمحتوا بود. او با امیرخانی که در آن زمان نویسندهای بسیار جوان بود تماس گرفت و خواست او را از نزدیک ببیند، بعد هم که امیرخانی آمد و با هم آشنا شدند. مقصودم این است که به هر حال نویسندهای بود که به نوقلمان توجه زیادی میکرد.
آثار امیرحسین فردی
سیاهچمن
زمان وقوع حوادث داستان حدود بهار سال 1358 است؛ زمانی که انقلاب اسلامی در جمهوری اسلامی ایران به پیروزی و کم کم دوران ثبات خود را آغاز کرده و این در حالی است که در موقعیت مکانی وقوع حوادث داستان سیاه چمن (مناطق روستایی اطراف شهرستان کهنوج در جنوب شرق کشور) هنوز نشانه هایی از بازماندگان ارباب ها و خان ها و ظلم و ستم آن ها به مردم فقیر روستایی دیده می شود.داستان از آن جا آغاز می شود که در صبح بهاری خیرمحمد (پیرمرد روستایی)، امانداد (فرزندش) را با گوسفندها به سیاهچمن روانه میکند. میردادخان پیغام میآورد که به دستور سیفالله خان، از فردا گله به سیاهچمن نبرد... .
اسماعیل
اتفاقات این داستان در بستر انقلاب اسلامی شکل میگیرد.اسماعیل تهرانی است و بچه جنوب شهر؛ کمی شر و شور و اندکی متفاوت با دیگر همسالانش. پدر رفتگرش را در کودکی از دست میدهد و مادر با داشتن خواستگاران متعدد تن به ازدواج نمیدهد تا با همه بضاعتش، پدرانه به جا آورد آداب مادری را! اسماعیل از درس بیزار میشود و سر از قهوهخانه در میآورد. چند سالی را به بیکاری و بطالت سپری میکند تا اینکه به مدد یک قاچاقچی! به استخدام بانک شاهی درمیآید. وضع خانواده را سامان میبخشد و به دختری از محلههای مصفای جنوب شهر دل میبندد. عشقی که جنبه اثیریاش تا لحظات پایانی همراه مخاطب خواهد ماند... .
کوچک جنگلی
ویژگیهای چند سویه میرزا کوچک خان، عشق او به زادگاه و مردمش، اعتقادات مذهبی، تحصیلات، آموزشها و تجربیاتی که در داخل و خارج ایران کسب کرده بود، ارتباطات وی با افرادی که برخی از آنها از چهرههای شاخص در تاریخ جهاناند و رأفت و شکیبایی او از این شخصیت تاریخی، چهرهای مردمی و خستگیناپذیر پدید آورده است که نامش و آرمانش همیشه در یادها باقی خواهد ماند. در کتاب کوچک جنگلی، نویسنده به کمک قوه تخیل خود ماجراهایی را خلق و به وقایع تاریخی این داستان ضمیمه کرده است تا جنبههای ادبی و هنری متن ارتقاء یابد و حاصلکار به اثری نافذ و پرکشش نزدیکتر شود.
گرگ سالی
رمان «گرگ سالی» ادامه «اسماعیل» است.داستان رمان درباره جوانی مبارز است که پس از فرار از دست نیروهای ساواک به منطقه سبلان پناه میبرد و در آنجا با گرگهای آدمخواری که آمریکاییها برای اصلاح نژاد گرگهای ایرانی به آن منطقه فرستادهاند، درگیر میشود. فردی در این داستان به کشمکش میان اسماعیل و گرگهایی میپردازد که آمریکاییها برای اصلاح نژاد گرگهای ایرانی به منطقه سبلان آوردهاند.«گرگ سالی» پیش از انقلاب اسلامی را روایت میکند که آمریکاییها و اسرائیلیها در اطراف مجتمع اقتصادی کشاورزی مغان دست به اصلاح نژاد گرگها میزنند، اما این گرگهای اصلاح نژادی توسط آمریکاییها مبدل به گرگهای آدمخوار میشوند و زندگی را بر مردم منطقه تنگ میکنند.