تبیان، دستیار زندگی
جنگ، نه تنها میراث مادی یمن را در گذشته و حال و از مراکز باستانی گرفته تا موسسات فرهنگی با عملیات نظامی ویران کرده بلکه آثار باستانی و ریشه های فرهنگی این کشور را نیز تخریب کرده است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

فیل ها می تازند

لوور پاریس یا سرزمین عجایب آلیس

جنگ، نه تنها میراث مادی یمن را در گذشته و حال و از مراکز باستانی گرفته تا موسسات فرهنگی با عملیات نظامی ویران کرده بلکه آثار باستانی و ریشه های فرهنگی این کشور را نیز تخریب کرده است.

بخش هنری تبیان
تخریب آثار هنری در جنگ یمن

«احمد الاغبری» از روزنامه القدس العربی چاپ لندن؛ درشماره  24 دی ماه 1395 این روزنامه؛ گزارشی از آثار باستانی یمن ارائه می‌دهد.

«جنگ، نه‌تنها میراث مادی یمن را در گذشته و حال و از مراکز باستانی گرفته تا مؤسسات فرهنگی با عملیات نظامی ویران کرده؛ بلکه باعث تخریب آثار باستانی و ریشه‌های فرهنگی این کشور شده‌است و البته تاثیر غیر‌مستقیم جنگ در‌این کشور مانند تاثیر مستقیم و ویرانی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار‌است. غارتگران به بریدن قفل گنجینه‌ها مشغول‌اند و بی‌شک این مساله به عنوان تهدیدی برای تاریخ یمن محسوب می‌شود».

«رئیس هیأت آثار باستانی و موزه‌های یمن؛ ادامه جنگ را علتی برای تخریب گنجینه‌های موزه‌ای دانست و عنوان کرد؛ شمارش معکوس برای اتفاقات پیش‌بینی شده شروع شده‌است»

«بر‌پایه گزارش واصله از برخی موزه ها و بررسی گنجینه‌ی موزه هایی که شماره‌شان به 22 موزه می‌رسد جوندگان و حشرات، برخی از آثار را از میان برده و عواملی دیگر از جمله رطوبت و خاک نیز در این فرسایش نقش کلیدی ایفا می‌کنند. چنانچه این وضع پایان نپذیرد محدوده این تخریب نیز گسترش یافته و با توجه به فقدان مواد شیمیایی مناسب و ویترین‌های ویژه آثار باستانی، به زودی با حادثه‌ای عظیم روبه‌رو خواهیم شد»

«آنچه‌که دندان تاسف بر انگشت حیرت می‌گزد این است که؛‌مقامات حکومتی‌ و‌ به‌ ویژه مقامات مربوط به بخش تاریخی و آثار باستانی کشور، از آگاهی لازم برای درک مسؤلیت و موقعیت خود در دو حوزه گنجینه و موزه برخوردار نیستند. این امر تا جایی پیش می‌رود که علی‌رغم دیرپا بودن اولین موزه؛ اما هنوز زیرساخت مناسبی برای موزه ها وجود ندارد و همه در مقابل میراث این کشور کور مادر زاد هستند»

«مساله جالب توجه این است که تعدادی از موزه‌های این کشور پیش از جنگ؛ درگیر سرقت و غارت برنامه‌ریزی شده‌بوده‌اند.از آن جمله می‌توان به "موزه ملی"در مرکز شهر "صنعاء" که بزرگترین موزه یمن است و بیش از 60 هزار اثر تاریخی را در خود جای داده؛ اشاره کرد. هم چنین "موزه ملی عدن" در جنوب و "موزه حضرموت" در شرق نیز از دیگر موزه های در گیر سرقت بوده‌اند.

در خلال جنگ سال 2011 با گروهک "القاعده" موزه‌‌هایی  چون "موزه و گنجینه لحج"،در جنوب، "موزه زنگبار" در ابین جنوبی درگیر سرقت مسلحانه شدند.

در حال حاضر و در میانه این جنگ شوم نیز موزه‌ها همچنان در‌گیر تخریب و بمب‌گذاری هستند. موزه "ذمار"  در مرکز "تم" که با هواپیمایی اتحاد بمباران شد وبا وجود گنجینه کبیر خود، به‌طور کامل از میان رفت از این دست موزه‌ها است. البته دو موزه "صاله" و "ملی" واقع در "تعز" جنوبی که هواپیمایی اتحاد آن‌ها را نیز از تیر‌رس خود دور نداشت از دیگر موزه‌های مخروبه هستند. سهم آتش‌افروزی‌ها و عوامل غیر‌مستقیم، در این تخریب همه جانبه نیز روشن و مبرهن است»

فیل در تحلیل

باید صورت از نقاب توحش غربی گشود و بر تاریخ پر فراز باستان در این کهن دیار کجاوه نشین شرق میانه سلامی از جنس معرفت داد که آنچنان؛لبریز از استقامت، پرده های تباهی را می‌گسلد.

یمن،کشور یُمن و خوبی،کشور باغ های معلق،کشور حضرموت و عدن، را مرگ نشاید. که مردم با خرد و تاریخ هرگز مرگ ندارند.

بی شک کشور دیرپا و برجای یمن از‌جمله زیباترین کشورهای دنیا است که رشک بی‌ریشه‌گان تاریخ را همواره به‌جوش آورده و قومی زبون را از برای زدودن چهره دل‌ربایش به خروش. با دقت در زوایای این سیر ناکوک که در کشورهای خاورمیانه چون افغانستان و یمن اتفاق می‌افتد دو مطلب اساسی روشن می‌شود. اول آن‌که؛ میراث‌کشی نقطه مشترک دشمنان دیرپای ما است.

نابودی آثار تاریخی افغانستان به‌خوبی یاد‌آور این میراث‌کشی تاریخی است. دوم آن‌که؛بی‌ریشه‌گی و بی‌تاریخی عوامل آن پدیدار می‌شود.اگر دشمنان یمن، دشمنان افغانستان و دشمنان ایران خود از تاریخ مدون و عمیقی برخوردار بودند؛ به جای حسادت به تاریخ دیگران و سرقت آثار ملی که سابقه آن را در موزه لوور پاریس به وضوح می‌توان دید به تلاش برای حفظ و فهرست نگاری آن می‌پرداختند.

لوور پاریس یا سرزمین عجایب آلیس

موزه لوور که خود هم‌چون رنگین‌کمان هفت‌رنگ اما میان‌تهی، سرشار از آثار کشور‌های با تاریخ پنج‌هزارساله و هفت‌هزار ساله است پرده از این راز بر می‌دارد و اگر این آثار به صاحبان اصلی خود باز‌‌گردد این موزه به کویر لوت شبیه‌تر است.

ویل دورانت،که کتاب معروف خود  "تاریخ تمدن" را به‌نگارش در‌آورد نام جلد اول از تاریخ را "مشرق‌زمین گهواره تمدن" نهاد تا کنایه‌زنان، غرب را بی‌تمدن و تابع تمدن شرقی معرفی کند. برای جستجوی عاملان اصلی این جنایت در یمن، نیازی به استمداد از پلیس بین الملل نداریم؛ بلکه کافی است این سیر را به دقت بررسی کنیم.

تلاش برای زدودن سنت‌ها در این کشورها مساله جدی دیگری است. تلاش برای حذف غذاهای ایرانی سنتی که اکثرا به دلیل مزاج گرمشان انرژی‌بخش و خون‌ساز بودند با غذاهای فست‌فود سرد‌مزاج که بیماری‌هایی چون افسردگی و جنون را به ارمغان می‌آورند و یا تعویض مطبخ ایرانی‌اسلامی که زنان با‌حیا را از تیر‌رس نگاه مهمانان دور می‌کرد با آشپزخانه های اپن، ورود غذاهای تراریخته، قمار خانمان برانداز به‌جای الک‌دولک که بسیار شادی‌آفرین بود، باربی‌ به‌جای بازی با قابلمه‌مسی و عروسک‌بافتنی برای دختران تا روش خانه‌داری بیاموزند و بسیاری موارد دیگر. آیا جز ترس از این ملت‌ها و حسادت غربی به مشرق‌زمین علت دیگری برای این رفتار‌ها می‌توان یافت؟!

با توجه به موارد زیر که هر‌کدام به وضوح بیانگر عمق فاجعه اند مسیر بررسی علل این کشتار میراث مبرهن می‌شود.

"تاریخ‌تمدن ویل دورانت"،"سرقت های جنون‌آمیز موزه های غربی به‌ویژه لوور"، " فقدان تاریخ روشن اروپایی و البته؛ امریکایی"،"حسادت به تاریخ ملت‌ها" با وجود این روحیه در میان دول غرب تنها عامل اصلی این‌قبیل جنایات تنها دولت های بی‌مقدار غربی هستند و بس و عربستان و داعش چون سگان دست‌آموز، بی‌آن‌که بدانند، تیشه حتی به ریشه خود می‌زنند. چرا میراث کشی می‌کنند؟ حال باید دید چرا حسادت غربی خود را در انهدام موزه ها و آثار تاریخی نشان می‌دهد؟ برای پاسخ به این پرسش باید تاثیر تمدن و غنای تاریخی را واکاوید.

ویکی پدیا در مورد بی‌تمدنی برخی‌ ملل می‌گوید؛ به‌هر‌صورت بعضی از قبیله‌ها یا مردم حتی امروزه و در سال(2008)غیر‌متمدن؛ مانده‌اند. این فرهنگ‌ها، ابتدایی نامیده می‌شوند.(ویکی پدیا در واژه تمدن) و باز در جای دیگر می‌گوید؛ فرهنگ پیچیده‌ای که با تمدن همراه است، گرایش به گسترش و نفوذ در فرهنگ‌های دیگر دارد و در بعضی مواقع آن‌ها را در خود هضم و محو می‌کند.(همان) هاتینگتون تمدن‌شناس امریکایی: تمدن چین و روسیه را باید در تمدن غرب حل کرد. اما تمدن اسلامی را نمی‌توان در تمدن غرب حل کرد، در نتیجه باید آن را نابود کرد.

فوکویاما در باره تشیع معتقد است: این نبرد [نبرد تمدن ها] حتمی است، ولی برنده آن غرب نخواهد بود. او با اسناد و مدارک ثابت می‌کند که برنده نبردِ آخرالزّمان، شیعیان هستند. با اضافه کردن این‌موارد به‌یکدیگر و موارد ابتدایی بحث در می‌یابیم که؛ برای اضمحلال تشیع و اسلام باید تمدن آنان را از میان برد. در حقیقت؛ غرب از هضم تمدن خود در تمدن اسلامی بیم داشته و بر آن است تا با طرح نظریه‌های التقاطی و تخریبی تمدن‌های شرقی که بسیار قوی‌تر از تمدن بی‌اصالت غربی‌اند را به نابودی کشاند. کشور یمن با‌وجود تاریخ مدون تشیع زیدی، به عنوان خطری مهم، برای اضمحلال تمدن غربی محسوب می‌شود.

موزه‌ها و گنجینه‌ها تابلوی تمدن ملی

تجلی بخش این تمدن دیرپا و اصیل کدام نهاد است؟!بی‌شک موزه‌ها و گنجینه‌ها هستند که شب و روز و با دبدبه و کبکبه هرچه تمام‌تر و در اوج شکوه و اقتدار، تمدن شرقی و دیرپای صاحبان خود را بر سر نا‌تمدن غربی می‌کوبند و دائما صدای برتری خود را در گوش او زمزمه می‌کنند با این وصف و برای خاموش کردن کینه بر آشفته از حسد فوکویاما و هانتیگتون و اربابان زیر لحاف وحشت از تمدن اسلامی خزیده؛ باید ابتدا در کشورهای با زمینه انقلاب تمدنی چون؛ یمن و ایران به حذف رد پای تمدن پرداخت. در انتها؛ باید یاد‌آور شد که، سخن "القدس العربی" مبنی بر نا‌توانی کشور یمن برای حفظ آثار ملی خود، دسیسه‌ای است از جانب کشور انگلستان که با متهم‌نمودن دولت اسلامی یمن، زمینه را برای انتقال این آثار به موزه های غربی فراهم‌آورد.


منبع: تسنیم