تبیان، دستیار زندگی
ناصرالدین شاه قاجار ، چهارمین پادشاه از سلسله ی قاجار که پدرش نوه ی فتحعلی شاه بود . پدرش محمدشاه و مادرش جهان خانم معروف به مهد علیا می باشد . وی را برای آموزش و تربیت اولیه، نزد میرزا عیسی، قائم مقام فراهانی و فرزندش ابوال
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اصلاحات نافرجام ناصر الدین شاه

ناصرالدین‌شاه قاجار ، چهارمین پادشاه از سلسله ی قاجار که پدرش نوه ی فتحعلی شاه بود . پدرش محمدشاه و مادرش جهان خانم معروف به مهد علیا می‌باشد . وی را برای آموزش و تربیت اولیه، نزد میرزا عیسی، قائم مقام فراهانی و فرزندش ابوالقاسم فرستادند و بعد از آن نیز تربیت او را به "میرزا تقی خان امیرکبیر" واگذار کردند .هنگامی که به پادشاهی رسید ، سن کمی داشت اما به خاطر اقدامات میرزاتقی خان توانست به آرامی قدرت را در دست بگیرد و در دوران صدارت امیرکبیر تغییرات مفید و قابل توجهی صورت گرفت. وی طولانی‌ترین دوره پادشاهی را در میان دودمان قاجار داراست و در پنجاهمین سالگرد پادشاهی اش به دست میرزارضای کرمانی کشته شد .

فهیمه السادات آقامیری-بخش تاریخ ایران و جهان تبیان

اصلاحات نافرجام ناصر الدین شاه

ناصرالدین شاه ، نامی که در تاریخ معاصر از او بسیار یاد شده است ، برخی دوران آن را دوران تغییرات و اصلاحات می دانند و افراد دیگر از آن به عنوان پادشاهی خوش گذران یاد می کنند ، البته پرواضح است که دوران طولانی سلطان صاحبقران می تواند جریان های زیادی را به دنبال داشته باشد. در این مطلب می خواهیم چهره های رنگ به رنگ این پادشاه قاجار را در دوره ی طولانی سلطنتش بررسی کنیم .

ناصرالدین شاه ، نوجوانی شانزده ساله

هنگامی که محمد شاه قاجار که سال‌ها با بیماری نقرس دست به گریبان بود در ۱۲۲۷ خورشیدی در ۴۲ سالگی از دنیا رفت، کشور گرفتار شورش بود و تنها بخش آرام ایران آذربایجان شمرده می‌شد. در این زمان ناصرالدین میرزای ولیعهد که آن زمان شانزده ساله بود؛ در تبریز به سر می‌برد و مدعیان پادشاهی از هر سو سر برآورده بودند.

از جمله نقاط سفید پرونده ی پادشاهی ناصرالدین شاه ، انتخاب میرزا تقی خان به عنوان اتابک اعظم بوده است .

حاجی میرزا آقاسی وزیر محمد شاه که توانایی آرام نگاه داشتن تهران را نداشت به حرم عبدالعظیم پناهنده شد و بست نشست. در این زمان ناصرالدین میرزا با پشتیبانی میرزا تقی‌خان امیرنظام  راهی تهران شد و پیش از رسیدن به شهر میرزا تقی‌خان را لقب اتابک اعظم داد و او را صدراعظم خود گردانید. با رسیدن به تهران در همان سال ناصرالدین شاه به پادشاهی ایران رسید.

اقدامات امیرکبیر

از پیشامدهای مهم دوران صدارت امیر کبیر ، پایان دادن به شورش های حسن خان سالار پسر الهیارخان آصف‌الدوله بود ، او پدرش صدراعظم زمان فتحعلی شاه بود و شورش های متوالی را به پا می کرد و امیرکبیر این غائله را پایان داد.

از جمله دیگر اقدامات امیر نظم دادن و ساماندهی به ارتش بود و برای آموزش ارتشیان اقدام به استخدام آموزگار از خارج نمود. او به صنعت اسلحه‌سازی رونق داد.

امیرکبیر اقدامات و اصلاحات فرهنگی نیز انجام داد که از جمله ی آنها میتوان به فرمان او برای حذف لقب‌های اضافی در نامه‌نگاری‌ها بود، حتی برای خود او باید از لقب جناب به تنهایی استفاده می شد. وی هم چنین تلاش کرد جلوی رشوه‌خواری را بگیرد و به درآمد کارکنان دولت سامان دهد. یکی از اقدامات فرهنگی و اجتماعی امیرکبیر کبیر تاسیس دارالفنون بود .

امیر کبیر به زیباسازی تهران و پیشرفت پایتخت نیز کوشید، در این راستا دست به ساخت بازار امیر و کاروانسرای امیر و تیمچهای نو زد. همچنین به پاکیزگی گرمابه‌ها رسیدگی کرد و در اندیشهٔ کشاندن بخشی از آب رود کرج برای آشامیدن مردم تهران بود که دورهٔ زمامداری‌اش به پایان رسید .

اما این روزهای سفید تاریخ معاصر رو به پایان بود ، چرا که مثل همه ی دوران ها، این اقدامات به سود اکثریت و به ضرر اقلیت دربار و مسوولان آن زمان کشوری بود .

دارالفنون در روز یکشنبه ششم دی ماه ۱۲۳۰ برابر با پنجم ربیع‌الاول ۱۲۶۸ قمری، سیزده روز پیش از قتل امیرکبیر و با حضور ناصرالدین شاه، آقاخان نوری صدراعظم جدید و گروهی از دانشمندان و معلمین ایرانی و اروپایی با ۳۰ نفر شاگرد رسماً گشایش یافت.

با بهانه تراشی ها و دسیسه ها بالاخره موفق شدند که شاه جوان را راضی کنند که امیر کبیر از چرخه ی روزگار سفید ایرانیان حذف شود و قتل امیرکبیر در ماه ربیع‌الاول سال ۱۲۶۸ (قمری) در حمام فین کاشان اتفاق افتاد.

ناصرالدین شاه به خاطر تعلیمات امیرکبیر به اصلاحات علاقه مند شد

در طول تاریخ ایران شاید کمتر وزیری به اندازه میرزا تقی‌خان امیرکبیر، برای شاه مملکت نامه نوشته باشد. برای او که پرورش‌یافته دستگاه دیوانسالاری بود و زیر دست قائم‌مقام فراهانی با امور دیوانی و کشوری آشنا شده بود، گویا نگاشتن بسیار آسان‌تر از سخن گفتن بود. این بود که کلام خود را بی‌پروا به قلم می‌آورد و تقدیم شاه می‌کرد. نامه‌هایش پر بود از بشیر و نذیرهای هر روزه به شاه و ریز اموری که به زعم وی شاه باید می‌دانست و شاید ترجیح می‌داد نداند؛ چراکه گاهی ندانستن انگار سلب مسئولیت می‌آورد و آسایش بیشتر. به نظر می‌رسد اما امیر با نامه‌هایش گاه از ناصرالدین‌ شاه سلب آسایش می‌کرد و او را مجبور به حکومت: «... گیرم من ناخوش، یا مردم فدای خاک پای همایون، شما باید سلطنت بکنید یا نه؟ اگر شما باید سلطنت بکنید، بسم‌الله، چرا طفره می‌زنید؟... هر روز از حال شهر چرا خبردار نمی‌شوید که چه واقع می‌شود، و بعد از استحضار چه حکم می‌فرمایند؟ از درخانه و مردم و اوضاع ولایات چه خبر می‌شود و چه حکم می‌فرمایند؟... بنده ناخوشم و گیرم هیچ خوب نشدم؛ شما نباید دست از کار خود بردارید یا دائم محتاج به وجود یک بنده‌ای باشید. اگرچه جسارت است اما ناچار عرض کردم.»(١)

پس از قتل امیرکبیر عزمی که او در باب تغییر و تحول دستگاه دولتی قاجار از خود نشان داده بود تکرار نشد، ولی او باعث شد ناصرالدین شاه تا حدودی به اصلاحات علاقه‌مند شود. سیاست‌های خارجی و داخلی ناصرالدین شاه نیز در سالهای بعد تا حدودی متأثر از اقدامات امیرکبیر بود.

اشتیاق ناصرالدین شاه به اروپا و خواستار تغییرات در کشور

آگاهی ناصرالدین شاه از جوامع اروپایی و مطالعه سفرنامه‌ها و کتاب‌های مربوط به آن دیار، اشتیاق او را برای سفر به ممالک غربی برانگیخت. سفرهای پر هزینه و نه چندان سودمند که برای تامین هزینه آنها گاه مجبور به دادن امتیاز از دول بیگانه و گاه گرفتن وام از خود آنان می‌شد.

از ابتدای سلسله قاجار تا حکومت ناصرالدین شاه بیشتر روابط خارجی با دو کشور روس و انگلیس بود اما در دوره ناصری با سفرهای او و علاقه به پیاده کردن تکنولوژی و عوامل پیشرفت آنها در کشور، این ارتباطات گسترش یافت.

سفرهای او از سال 1287 ه.ق، با زیارت عتبات عالیات، کربلا، نجف و کاظمین شروع شد. دومین سفر او در سال 1290 ه.ق در بیست و ششمین سال سلطنت وی روی داد، این سفر به صورت رسمی، به دعوت "امپراطور اتریش" برای بازدید از نمایشگاه «وینه» صورت گرفت. که با کشتی از بندر انزلی به قفقاز، روسیه، آلمان، بلژیک، انگلیس، فرانسه رفته و از آنجا نیز به سوئیس و ایتالیا و عثمانی عزیمت نمود. سفر دوم به طور غیر رسمی و تنها برای سیر سیاحت و دیدار از مظاهر تمدن غرب و پیشرفت صنایع و تکنولوژی در اروپا بود. سفر سوم و آخرین سفر او با همراهی "امین السلطان" به انگلیس بود.(٢)

ناصرالدین شاه خود اقدام به مسافرت‌های متعدد به فرنگ (اروپا)  کرد و آگاه شد از شیوه مملکت داری و حاکم بودن قوانین در کشورهای غربی ، برای همین درصدد در آمد برای اینکه قدرت در دست یک نفر نباشد ، کابینه ای را به تقلید از اروپاییان تشکیل داد که متشکل از 6 نفر بود که کارها بین آنها تقسیم می شد.

تشکیل «مجلس شورای دولتی» با چهار عضو از اقدامات دیگر وی بود که خود «رئیس دولت» یا «کابینه» را که جمعاً 11 نفر عضو داشت را به عهده داشت.

اگر چه این اقدامات چندان نتیجه‌ای نداد و بار دیگر همچون گذشته به انتصاب صدراعظم اقدام کرد ولی علاقه به پیشرفت در ناصرالدین شاه دیده می‌شد، اما روحیه مستبدانه و خودپسندی و بیم از آگاهی مردم از یک سو، و نابسامانی اوضاع کشور و نفوذ روز افزون روس و انگلیس مانع جدی بر سر اصلاحات بود. (٣)

با افزایش ناکارآمدی اقتصادی و سیاسی در دوره ناصری و گسترش نارضایتی‌های عامه مردم، علما بیشتر، در اندیشه اصلاحات و محدود کردن استبداد و استعمار افتادند. و این باعث برخوردهای مستقیم میان علما و حکومت در این دوره شد. تحریم تنباکو توسط میرزای شیرازی در این دوران روی داد که با استقبال چشمگیر مردم رو به رو شد .

با فرا رسیدن ذیقعده 1313 ه.ق ناصرالدین شاه و درباریان خود را برای پنجاهمین سال سلطنت آماده می‌کردند، اما واقعه قتل او در حرم حضرت "عبدالعظیم(ع)" تمام تصورات آنها را در هم ریخت. قاتل شاه "میرزا رضا کرمانی" بود، که در سال 1307 ه.ق با "سید جمال‌الدین اسدآبادی"، آشنا شده بود و سخت تحت تأثیر اندیشه او قرار گرفته بود وی به این طریق وارد فعالیت‌های سیاسی می‌شود و در جریان قیام‌های مردمی مثل قیام تنباکو، چندی به زندان افتاده و شکنجه می‌شود. و سرانجام تصمیم به قتل ناصرالدین شاه می‌گیرد و در روز جشن پنجاه سالگی سلطنت ناصرالدین شاه با یک گلوله او را از پای در آورد.

پی نوشت:

(١) سایت تاریخ ایرانی

(٢) کتاب سفرنامه ناصرالدین شاه قاجار/غزل

(٣) کتاب وقایع دارالخلافه/گوتنبرگ