تبیان، دستیار زندگی
ملاك التفات داشتن و احتمال بطلان و شكِ در صحت و عدمِ صحت عمل است به این معنى كه اگر كسى احتمالِ بطلانِ عمل خاصى را بدهد و در صحتِ آن شك داشته باشد و در عین حال سؤال نكند، جاهلِ مقصّر محسوب مى شود و معذور نیست امّا اگر التفات و توجه به جهل خود نداشته باشد
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

فرق جاهل قاصر و جاهل مقصر  در احکام چیست؟

ملاك التفات داشتن و احتمال بطلان و شكِ در صحت و عدمِ صحت عمل است به این معنى كه اگر كسى احتمالِ بطلانِ عمل خاصى را بدهد و در صحتِ آن شك داشته باشد و در عین حال سؤال نكند، جاهلِ مقصّر محسوب مى شود و معذور نیست امّا اگر التفات و توجه به جهل خود نداشته باشد و احتمال بطلان ندهد و عمل را صحیح بداند، جاهل قاصر محسوب مى شود و معذور است.در هر عصر و زمانى تفسیر و تبیین مصادیق جاهل قاصر ، به عرف همان عصر مربوط مى شود.(بهجت، استفتائات، ج1، س52)

فرآوری: حجت الاسلام تیموری - بخش احکام اسلامی تبیان

جهل، جاهل، جاهل قاصر

مطابق نظر آیت الله خامنه ای:

ج: جاهل مقصر به کسى گفته مى‏ شود که متوجه جهل خود بوده و راه هاى رفع جهالت خود را هم مى ‏داند، ولى در آموختن احکام کوتاهى مى ‏کند.

س 47: جاهل قاصر کیست؟

ج: جاهل قاصر کسى است که اصلاً متوجه جهل خود نیست و یا راهى براى برطرف کردن جهل خود ندارد. اجوبه الاستفتائات.

پرسش : فرقى بین جاهلی که دسترسی به کسی یا چیزی ندارد تا علم پیدا کند و کسی که دسترسی دارد ولی پیگیری نکرده در کدام موارد از احکام می باشد.

پاسخ : در شروطى که شرط واقعى هستند فرقى بین جاهلی که دسترسی به جاهل قاصر(کسی یا چیزی ندارد تا علم پیدا کند) و جاهل مقصر (کسی که دسترسی دارد ولی پیگیری نکرده ) نیست و فقدان این شروط در هر صورت عمل را باطل مى‏کند، مانند طهارت از حدث یا استقبال قبله به معناى اینکه پشت به قبله نباشد همچنین وقت نماز و یا ارکان نماز امّا بعضى شروط، شرط علمى هستند و در آنها ملاک علم مکلّف است. در هنگام فقدان اینگونه شروط بین جاهل قاصر و مقصر فرق است و فقط جاهل قاصر معذور مى‏باشد مثل طهارت از خبث یا شرایط لباس مصلى یا افعالى در نماز که رکن نیستند.

تعریف قاصر و مقصر چیست؟ چرا برخی از علما معتقدند بیشتر پیروان ادیان غیر از اسلام در زمان کنونی مقصرند و برخی دیگر معتقدند قاصرند؟ نظر شما چیست؟

ابتدا بیان مقدمه‌ای لازم است و سپس این دو اصطلاح را تعریف می‌کنیم:

موضوع جاهل قاصر و مقصّر در فقه و اصول فقه و از طرف دیگر در علم کلام کاربرد دارد. در علم کلام معمولاً این موضوع در اصل موضوع پذیرش دین اسلام و یا مذهب به‌کار برده می‌شود و درباره کسانی استعمال شده که در پذیرش اسلام یا مذهب کوتاهی کرده‌اند که در این کوتاهی؛ یا عذر دارند و یا معذور نیستند.

موضوع جاهل قاصر و مقصّر در فقه و اصول فقه و از طرف دیگر در علم کلام کاربرد دارد. در علم کلام معمولاً این موضوع در اصل موضوع پذیرش دین اسلام و یا مذهب به‌کار برده می‌شود و درباره کسانی استعمال شده که در پذیرش اسلام یا مذهب کوتاهی کرده‌اند که در این کوتاهی؛ یا عذر دارند و یا معذور نیستند.

سؤالی که در علم کلام مطرح می‌شود این است که؛ آیا همه کسانی که پیرو دین اسلام و مذهب شیعه نیستند، اهل نجات هم نخواهند بود؟

متکلّمان چنین پاسخ می‌دهند: کسانی که جاهل قاصرند؛ یعنى حق بر ایشان روشن نشده و راه حق برایشان مشخص نگشته، پس این گروه معذور دانسته شده‌اند،[1] بر خلاف کسانی که جاهل مقصراند؛ یعنی در نشناختن راه حق کوتاهی کرده‌اند.‏

در اصطلاح فقهی؛ موضوع جاهل قاصر و مقصر اگرچه از قدمت زیادی برخوردار نیست، اما ریشه‌های آن در روایات قابل بازبینی است. به عنوان مثال؛ حدیث رفع که یکی از احادیث پر کاربرد فقهی است، در آن به جاهل(مَالَا یَعْلَمُون‏) اشاره شده است.[2]

همچنین در جایی استعمال می‌شود که مکلف نسبت به موضوع یا حکمی اطلاع نداشته باشد و این عدم اطلاع یا به جهت داشتن عذر است یا عذر موجه‌ای ندارد. در این‌جا نیز بحث جاهل قاصر و مقصر پیش می‌آید.

در این اصطلاح؛ حتی امکان دارد مجتهد نیز جاهل قاصر باشد؛ یعنی هنگامی که فتوا داده است تمام ادله موجود را بررسی کرده ولی بر خلاف واقع حکم کرده است که در این صورت جاهل قاصر است.[3]

بنابراین، جاهل قاصر چنین تعریف می‌شود: کسى که دسترسى به هیچ طریق معتبر عقلى و شرعى ندارد.[4]

درباره جاهل قاصر از چند نظر بحث می‌شود:

أ. از نظر عقاب و عدم عقاب؛ علما اتفاق نظر دارند که جاهل قاصر عقاب نمی‌گردد؛ زیرا بر فرض قصور و بی‌تقصیرى، عقاب برخلاف عدل است.

ب. از لحاظ صحت و فساد عمل؛ هر عملى که با واقع موافق باشد، یا با فتواى مجتهدى که باید از او تقلید می‌کرد مطابق باشد، صحیح است و هر آنچه با آن مخالف باشد، فاسد است.[5]

جاهل مقصّر به کسی گفته می‌شود که دسترسى به علم یا اماره(دلیل) معتبر داشته ولی کوتاهى نمود و فحص و جست‌وجو نکرد تا این‌که در مخالفت واقع گرفتار شد، چنین انسانى در حکم عالِم بوده و به عالِم ملحق می‌شود.[6]

البته در مورد استحقاق یا عدم استحقاق عقاب جاهل مقصر چند دیدگاه وجود دارد:[7]

1. مشهور معتقدند او به جهت ترک تکلیف واقعى عقاب می‌شود، نه به جهت ترک تعلّم آن.

2. برخى جاهل مقصر را به دلیل ترک تعلّم مطلقاً مستحق عقاب می‌دانند.

3. گروهى نیز جاهل مقصر را به جهت ترک تحصیل آن علمى که موجب رسیدن وى به واقع می‌شود، مستحق عقاب می‌شمارند.

4. گروهى دیگر، بین تکالیف مطلقه(بدون قید و شرط) و تکالیف مشروطه (تکالیف مشروط) و موقّته(تکالیفی که موقت است و وقت و زمان خاصی برای انجام آن در نظر گرفته شده است) تفصیل داده و گفته‌اند: در قسم اوّل، عقاب بر ترک واقع، و در قسم دوم بر ترک تعلّم می‌باشد.[8]

پی نوشت ها

[1]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 4، ص 127، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.

[2]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ‏2، ص 463، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.

[3]. عاملی، یاسین عیسی، الاصطلاحات الفقهیة فی الرسائل العملیة، ص 164‌، بیروت، دار البلاغة للطباعة و النشر و التوزیع‌، 1413ق.

[4]. قلی زاده، احمد، واژه شناسى اصطلاحات اصول فقه‏، ص 87، تهران، بنیاد پژوهشهای علمی فرهنگی نور الاصفیاء، 1379ش.

[5]. مرکز اطلاعات و مدارک اسلامى‏، فرهنگ نامه اصول فقه‏، ص 373، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی‏، 1389ش.

[6]. همان، ص 88.

[7]. فرهنگ نامه اصول فقه‏، ص 374.

[8]. ر.ک: «عدل الهی و عدم آشنایی انسان ها با تشیع»، سؤال 3574. (اسلام كوئست)


منبع:

هدانا
زلال احکام

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.