تبیان، دستیار زندگی
آزادسازی حلب از جهات مختلفی دارای اهمیت است؛ اهمیتی که با گذشت بیش از یک هفته از آزادی آن همچنان پس لرزه هایی را برای معارضین سوری و مخالفان بشار اسد به همراه دارد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چرایی اهمیت ویژه آزادسازی حلب

"آزادسازی حلب" از جهات مختلفی دارای اهمیت است؛ اهمیتی که با گذشت بیش از یک هفته از آزادی آن همچنان پس لرزه هایی را برای معارضین سوری و مخالفان "بشار اسد" به همراه دارد.

فرآوری: آزاده مرنی -بخش سیاست تبیان

سوریه،حلب،آزادسازی حلب،تروریست،داعش،اخبار داعش،جهاد نکاح،جنایات داعش،اقتصاد سوریه،پایتخت،بشار اسد

حملات تروریستی، تروریسم جهانی، گروه های تروریستی، جنایات تروریست ها و ... ؛ اینها واژه هایی هستند که طی چند سال اخیر جزء لاینفک زندگی مردم سراسر جهان شده اند و امنیت و آرامش را از چشم ها ربوده اند. نه آنکه این امر موضوعی جدید باشد اما در یک دهه ی اخیر تعداد عملیات های تروریستی و همچنین قربانیان آنها روندی صعودی را طیکرده و سرعت این افزایش آمار به اندازه ای بالا است کهیک جوِبحرانی را در جهانیایجاد کرده.
امروزه گروه های تروریستی با جهان بینی های متفاوت؛در نقاط مختلف جهان پراکنده شده و مراکز فرماندهیخود را در چند کشور خاص و استراتژیک اسکان داده اند. کشورهایی همچون: سوریه، عراق و افغانستان و ... . اما حضور این گروه های تروریستیدر سوریه و تصرف چند شهر مهم آن،از اهمیت ویژه ای در سطح بین المللی برخوردار است.

تروریست ها در سوریه

تروریسم جهانی در سوریه که از حدود یکصد کشور جهان با مدیریت سرویس های اطلاعاتی غربی و عربی و ترکیه ساماندهی شده و آموزش دیدند و مورد حمایت مالی و پزشکی و رسانه ای و حقوقی و سیاسی قرار گرفتند، برای به نتیجه رساندن یک پروژه حیاتی و مورد نیاز غربی، از هیچ تلاش و جنایت و فریبکاری و ارائه تصویر وارونه از حقایق دریغ نکردند.

اگر تعداد رسانه ها و امپراتوری رسانه ای بی شمار نیز در پروژه تروریستی نقش بازی کرده اند ولی روش و مسیرهای اثرگذار در افکار عمومی منطقه ای و جهانی، کارآمدی مبتنی بر حقایق را ثبت کرده اند.

این رویای وحشیانه با ابزار تروریسم تکفیری همه خطوط قرمزها را زیرپا گذاشت و وجاهت باقیمانده سازمان ملل را نیز در آن هزینه کرد تا پیاده نظام پروژه غربی در سوریه، دل گرم باشد. این سراب طی روزهای اخیر در حلب محو شد و همه بازیگران حامی را نگران کرد. آزادسازی حلب و فروپاشی هزاران تروریست در 35 گروه رنگارنگ که حداقل نیمی از آنها کشته و زخمی شده اند، آغاز روندهای جدید سیاسی و امنیتی و نظامی است که ابتکار عمل در دست حامیان تروریسم نمی باشد و فقدان راهبرد، آنها را به عکس العمل های انفعالی و مقطعی کشانده است.
این پیروزی بزرگ در حلب، تولیدکننده مفاهیم مختلفی است که در عرصه های راهبردی پیامدهای خود را به جای می گذارد. در بین این مفاهیم که باید در زمانی مناسب مورد بحث و بررسی قرار گیرد، حداقل پنج مفهوم راهبردی از آزادی حلب و شکست پروژه تروریستی در سوریه تولید می شود که بدان اشاره می کنیم:

1- مفهوم نظامی:

جنگ حلب شرقی که دشوارترین شرایط و پیچیدگی های جغرافیایی و رزمی را در برداشت، توان نظامی،انگیزه های جهادی گری گروه های تکفیری وجنگ افزارهای اهدایی غرب و ترکیه و اسرائیل و قابلیت های پایداری و حفظ تروریست ها را در بالاترین سطح آن به چالش کشیده و در زمانی کوتاه نابود کرده است.
بدیهی است که تجربه جنگ شرق حلب، در سطحی تکامل یافته و موثرتر در نقاط باقیمانده از تروریست ها به کارگیری می شود و دومینوی سقوط و شکست تروریست ها را در زمانی کوتاه تر در دسترس قرار می دهد. اگر در رقه که مشاوران نظامی و اطلاعاتی ترک و در ادلب که مشاوران نظامی و اطلاعاتی و رسانه ای غربی و ترک و ارتجاع عرب در آن حضور دارند، مهم ترین نقاط باقیمانده از تجمع تروریست ها باشد، کابوس حلب، برای آنها و اتاق های جنگ در ترکیه و اردن، آزاردهنده خواهد بود. تجربه روش های رزم و جنگ در حلب که ترکیبی از روش های کلاسیک، جنگ شهری و پارتیزانی و جنگ افزارهای مدرن بود، مبنای دروس نظامی در آکادمی های نظامی جهانی خواهد بود.

2- مفهوم سیاسی:

دیپلماسی و سیاست ورزی را ادامه تلاش های جنگی می دانند و روی دیگر سکه جنگ و تکامل دهنده آن است که باید، ثمره اقدامات جنگی را به نتیجه برساند. به همین دلیل، بین ظرفیت های سیاسی و دیپلماتیک و ظرفیت های نظامی، یک منطق مستقیم برقرار است و آنکه در میدان و جنگ دست برتر دارد، در صحنه سیاسی و دیپلماتیک نیز، قواعد را تعریف می کند و نتایج را ترسیم خواهد کرد.
جنگ نیابتی و تروریستی غرب در سوریه، براندازی نظام های سیاسی از طریق جنگ بدون حضور ارتش های نظامی بود که مبنایی برای نظام سازی منطقه ای توسط آمریکا هدف گذاری شده بود. این رویای مداخله گرانه برای براندازی نظام های مستقل و نظم منطقه ای مطلوب آمریکا به چالش و بن بست رسیده و به همین دلیل که خواستار مذاکرات سیاسی بدون پیش شرء توقف جنگ و اقدامات انساندوستانه هستند.

3- مفهوم امنیتی:

اولین پدیده امنیتی ناشی از شکست در حلب، واگرایی و تضاد درونی و اتهام به خیانت در بین گروه های تروریستی است و یا در بین آنها و حامیان خارجی می باشد. حاصل این مفهوم در بین ترورست ها، پس از منازعه و جنگ و درگیری امنیتی داخلی، ائتلاف های جدید است که صحنه را شفاف تر می کند.
در پهنه سرزمینی سوریه که هزاران گروه کوچک و بزرگ سامان یافته بودند، اکنون پنج طیف اصلی شکل گرفته اند که باید منتظر شکاف طیف تروریست های موجود در ادلب باشیم. داعش در شرق و شمال شرق، گروه های دست آموز ترکیه در شمال حلب که از یکسو برای معامله پذیری کلان و سیاسی نقش آفرینی می کنند و یا در لحظات پایانی بحران سوریه، سرکوب و متواری می شوند و جریان های هم پیمان القاعده با محوریت جبهه النصره و یا جفش که در ادلب و شمال غرب حماه استقرار دارند و اخبار روزانه از دیگری مدام و ترور و اقدامات انتحاری آنها بر علیه یکدیگر حکایت دارد. فضای امنیتی حاکم بر تمامی این طیف ها، دلهره و نگرانی و رویکردهای دفاعی است و حفظ ظرفیت های خود را در اولویت دارند تا هرچه زودتر به دستاورد سیاسی تبدیل کنند. به همین دلیل رویکرد مرحله ای آمریکا، سعودی، غرب و اسرائیل و ترکیه بر حفظ این ظرفیت، توقف حملات به تروریست ها و آغاز دور جدیدی از مذاکرات سیاسی قرار گرفته است و قادر نیستند، ظرفیت های موجود را در میان مدت و بلندمدت حفظ کنند پس با مظلوم نمایی تروریست ها را "شهروند مسلح" می نامند.

4- مفهوم رسانه ای:

از ابتدای بحران تروریستی در سوریه، الجزیره و BBC و سپس العربیه و پس از آن شرکت های عظیم رسانه ای غرب، مسئولیت جنگ نرم، فریب، وارونه سازی حقایق، اولویت سازی و مظلوم سازی تروریست ها و فشار به حامیان سوریه را به عنوان یک پروژه بزرگ رسانه ای عهده دار شدند.

ترامپ که یک تاجر و غیر سیاستمدار است بر ضرورت توقف راهبرد براندازی و مداخله گری تأکید می کند و آل سعود که وارد دوره ریاضت اقتصادی شده و قطر 250 هزار نفری، با کسری بودجه 7.7 درصد در سال جاری روبه رو است و ترکیه با رشوه های اهدایی روزگار می گذارند.

شکست این امپراتوری رسانه ای فقط در حلب و سوریه نیست بلکه حتی بر روی آوارگان سوری حاضر در غرب و دیگر کشورها نیز خاصیت اثرگذاری قدرت آخرین تولید نکرده اند. صدها هزار آواره سوری در لبنان در انتخابات ریاست جمهوری دو سال قبلی به بشار اسد رأی دادند و از آن هنگام با قطع کمک های بشردوستانه! سعد حریری، عربستان و سازمان ملل روبه رو شدند و واکنش های شادی آوارگان که پس از پیروزی در حلب شرقی اتفاق افتاد، در عربستان و کشورهای اروپایی موجب قلع و قم و سرکوب دستگاه های حاکم در این کشورها شد. این امپراتوری های رسانه ای، هیچ یک از شادی های هزاران شهروند سوری در حلب و دیگر مناطق را پوشش ندادند و بالعکس به تجمع چند صد نفری و چند هزار نفری تکفیری اخوانی در استانبول و در مقابل مراکز دیپلماتیک ایران و روسیه پرداختند.
نکته مهم این است که اگر تعداد رسانه ها و امپراتوری رسانه ای بی شمار نیز در پروژه تروریستی نقش بازی کرده اند ولی روش و مسیرهای اثرگذار در افکار عمومی منطقه ای و جهانی، کارآمدی مبتنی بر حقایق را ثبت کرده اند.

5- مفهوم شکست پروژه تروریستی غرب:

ترامپ که یک تاجر و غیر سیاستمدار است بر ضرورت توقف راهبرد براندازی و مداخله گری تأکید می کند و آل سعود که وارد دوره ریاضت اقتصادی شده و قطر 250 هزار نفری، با کسری بودجه 7.7 درصد در سال جاری روبه رو است و ترکیه با رشوه های اهدایی روزگار می گذارند و نظام پلیسی و امنیتی سرکوب را برای عبور از مرحله انتقالی فعلی در دستور کار گذاشته است و شریک روسیه برای توقف جنگ و یا پروسه سیاسی جدید در سوریه شده است، همگی به عنوان شاخص هایی هستند که در کنار قهقرایی تروریست ها در داخل سوریه، بر شکست پروژه غرب دلالت می کنند و پارامترهای راهبردی دوره «پس از حلب» را می سازند.

نتیجه :

حوادث تاریخی مرتبط با هم هستند و نقاط عطفی در تاریخ وجود داردکه بر اساس آنها؛ تاریخ تقسیم بندی می شود. بسیاری از تحلیلگران سیاسی معتقدند که "آزادسازی حلب" ؛ نقطه ی عطف تاریخی استو تقسیم بندی آن به قبل و بعد از آزادی حلب محسوب می شود.

دیگر کشورها نیز باید از این مقاومت و اتحاد درس گرفته و در ایجاد ثبات و امنیت منطقه تلاش خود را به کار بندند تا نقشه های غرب برای تفرقه افکنی و سیطره ی جهانی، خنثی شود.


منابع : خبرگزاری فارس / خبرگزاری مهر