تبیان، دستیار زندگی
آمریکا باید همزمان با فشار بر اقتصاد و ایجاد دودستگی در جامعه ایران، نفوذ آن را در غرب آسیا تضعیف کند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آمریکا با نقض برجام به دنبال چیست؟

آمریکا باید همزمان با فشار بر اقتصاد و ایجاد دودستگی در جامعه ایران، نفوذ آن را در غرب آسیا تضعیف کند.

بخش سیاست تبیان

برجام،نقض برجام،تحریم،تمدید تحریم،رهبر،صالحی،مذاکرات هسته ای،توافق هسته ای،ترامپ،اوباما

حدود یک سال قبل، پایگاه اینترنتی فارن افرز در 23 آذر ماه 1394 (14 دسامبر2015) گزارشی را به قلم سه پژوهشگر برجسته خود «الیوت ای.کوهن»، «اریک اس. ادلمن» و «رای تکیه» و با عنوان زمان سخت گیری بر ایران، سیاست در قبال ایران پس از معامله (توافق هسته ای) منتشر کرده بود. اهمیت متن، هم از رسانه منتشر کننده به عنوان ارگان شورای روابط خارجی آمریکا و هم از مولفان آن مشخص است. در این مقاله و بویژه در بندهای پایانی به صراحت تأکید شده برای مقابله با «الگو شدن» ایران، نباید گذاشت این نظام به موفقیت برسد و از این جهت خواستار ممانعت از اجرای نقاط قوت برجام با طرح های تکمیلی و تحریم های جدید است.

اینک با تحقق بخش هایی از این مقاله راهبردی، و در میانه اجرا بودن بخش های دیگر، با بازخوانی آن می توان به ریشه برخی رفتارهای دشمن پی برد. اهم فرازهای این متن استراتژیک برای بازخونی این روزها که نقض برجام در آمریکا علنی شده و تحریم های جدیدی علیه جمهوری اسلامی ایران وضع شده است در ادامه آمده؛ هرچند بخش های مربوط به سیاست های منطقه ای در ترکیه (که درباره ضرورت چرخش اولویت های ترکیه می گوید)، سوریه، عراق و ... نیز جای بررسی جدا گانه دارد.

آمریکا باید مسئله حقوق بشر را در صدر دستور کار خود قرار دهد و با توجه به این که سران ایران مردم خود را سرکوب می کنند، به این موضوع بی اعتنا نباشد.

واشنگتن باید علاوه بر اعمال تحریم های اولیه علیه سپاه، تحریم های ثانویه نیز بر این بخش ها اعمال کند. وزارت خارجه آمریکا باید برای تسهیل این اقدام، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را در فهرست سازمان های تروریستی خارجی قرار دهد. همچنین دولت آمریکا باید اسامی شمار زیادی از مقام های سپاه را در فهرست ناقضان حقوق بشر قرار دهد.

آمریکا با سکوت در برابراعتراض های سال 2009 در ایران، مرتکب اشتباه بزرگی شد. با این حال، نظام جمهوری اسلامی ایران هنوز در برابر "قیام های مردمی" آسیب پذیر است. در واقع، حکومت دینی ایران از بدو تأسیس با "جنبش های اعتراض آمیز" کشمکش داشته است که خواستار ازادی و «مسئولیت پذیری نظام» بوده اند.

در سال2009 نیز جنبش سبز ارکان نظام جمهوری اسلامی را تهدید کرد. تنها مسئله قطعی در باره آینده ایران این است که در نهایت یک جنبش اعتراضی دیگر ایجاد خواهد شد. در آن زمان، آمریکا باید آماده حمایت از آن جنبش باشد. آمریکا باید همزمان با فشار بر اقتصاد و ایجاد دودستگی در جامعه ایران، نفوذ این کشور را در منطقه غرب آسیا تضعیف کند.

حیات و رشد ایران، بستگی به بحران و هرج و مرج در منطقه دارد. در حال حاضر به نظر می رسد ایران به اوج قدرت رسیده است. بازیگران تحت حمایت ایران در پایتخت های سه کشور عربی دمشق، بغداد و صنعا قدرت را در دست گرفته اند. ... هیچ یک از این بازیگران نمی خواهند در برابر مقاصد امپریالیستی ایران تسلیم شوند، اما با توجه به این که آمریکا عقب نشینی کرده است، این کشورها رویکرد محتاطانه ای در قبال این دشمن اتخاذ کرده اند، اما این دوران باید پایان یابد.

مقام های آمریکایی باید به صراحت اعلام کنند متحدان عربی باید در ازای قیمومیت آمریکا روابط تجاری خود را با ایران محدود کنند و حضور دیپلماتیک خود را در تهران کاهش دهند.

ایجاد ائتلاف جدید ضد ایران مستلزم چیزی است که دولت اوباما ندارد: یعنی راهبردی که موجب افزایش محدودیت ها علیه ایران و تقویت روابط واشنگتن با متحدان سنتی آن می شود.

آمریکا باید ایران را به خاطر اقدام های تعرض آمیز در منطقه، حمایت از تروریسم و نقض حقوق بشر مجازات کند. بدین منظور آمریکا باید از طریق احیای ساختار تحریم ها تا حد ممکن، ایران را از اقتصاد جهان جدا سازد. این کار باید از طریق برگرداندن دوباره هر چقدر از تحریم های لغو شده که ممکن است انجام شود همچنین باید تلاشی سیاسی برای افزایش ناامیدی مردم ایران از رژیم این کشور و تشدید اختلاف میان هیئت حاکمه آغاز شود.

آمریکا باید برای بی اعتباری و تضعیف حمایت مردم از نظام جمهوری اسلامی ایران ارزش ها و کارآمدی نظام را به شدت به چالش بکشد. آنها باید ایران را به عنوان یکی از ته مانده های نظام های استبدادی قرن بیستم که در نهایت منقرض خواهدشد، مورد انتقاد شدید قرار دهند. هیچ کسی به اندازه رئیس جمهور آمریکا قدرت جلب مخالفت کشورهای دیگر را علیه نظام ایران ندارد.

کشورهای عربی حوزه خلیج فارس باید توانایی ایران را برای ایجاد اختلال در صادرات نفت از طریق بستن تنگه هرمز کاهش دهند. با این که این کشورها خط لوله های انتقال نفت احداث کرده اند که تنگه هرمز را دور می زند، باید تدابیری هم برای افزایش ظرفیت این خط لوله ها اتخاذ کنند. کشورهای عربی حوزه خلیج فارس باید روی منابع و امکاناتی همچون موشک های پیشرفته هوا به هوا و موشک های کروز زمینی سرمایه گذاری کنند. این کشورها با استفاده از موشک های هوا به هوا می توانند هواپیماهای ایران را سرنگون کنند و با موشک های کروز زمینی، موشک های کروز ضدکشتی این کشور را نابود سازند. همچنین کشورهای عربی حوزه خلیج فارس باید تلاش های خود را برای دستیابی به تجهیزات و تسلیحات نظامی مورد استفاده در زیردریا تقویت کنند. استفاده از چنین امکاناتی برای مقابله با تجهیزات دریایی سطحی ایران، همچون قایق های کوچک متعدد این کشور لازم است.

اگر چنین راهبردی درست اجرا شود، حتی ممکن است موجب تغییر مسیر رژیم ایران با افزایش شدید تناقضاتی شود که ارکان رژیم را بیش از پیش سست کند.

مقابله با نظامی مانند نظام ایران که تا این حد برای منافع آمریکا خطرناک است، مستلزم اتخاذ راهبردی جامع است. یعنی باید از همه آسیب های ایران بهره برداری کرد، از جمله: افزایش هزینه ماجراجویی های ایران در کشورهای دیگر، تضعیف اقتصاد ایران و حمایت از ناراضیان داخلی.

پیگیری این راهبرد زمان بر خواهد بود، اما در نهایت آمریکا را در موقعیتی قرار خواهد داد تا بتواند شرایط خود را از جمله در زمینه هسته ای به ایران تحمیل کند. آمریکا باید مسئله حقوق بشر را در صدر دستور کار خود قرار دهد و با توجه به این که سران ایران مردم خود را سرکوب می کنند، به این موضوع بی اعتنا نباشد.


منبع :خبرگزاری تسنیم