تبیان، دستیار زندگی
تاریخ، آزمایشگاه بزرگ زندگى انسان ها است و در این آزمایشگاه سربلندى و شکست اقوام، کامیابى و ناکامى ها، خوشبختى ها و بدبختى ها همه، و همه به آزمایش گذارده شده است و نتایج عینى آن در برابر چشم ما قرار دارد
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مطمئن ترین آزمایشگاه، برای زندگی بهتر!

تاریخ، آزمایشگاه بزرگ زندگى انسان ها است و در این آزمایشگاه سربلندى و شکست اقوام، کامیابى و ناکامى ها، خوشبختى ها و بدبختى ها همه، و همه به آزمایش گذارده شده است و نتایج عینى آن در برابر چشم ما قرار دارد.

فرآوری: حامد رفیعی - بخش نهج البلاغه تبیان
عبرت تاریخ

تاریخ، آزمایشگاه بزرگ زندگى انسان ها است و در این آزمایشگاه سربلندى و شکست اقوام، کامیابى و ناکامى ها، خوشبختى ها و بدبختى ها همه، و همه به آزمایش گذارده شده است و نتایج عینى آن در برابر چشم ما قرار دارد. و ما مى توانیم بخشى از مطمئن ترین دانش هاى خود را در زمینه مسایل زندگى از آن بیاموزیم.به تعبیر دیگر، حاصل زندگى انسان، از یک نظر، چیزى جز تجربه نیست و تاریخ در صورتى که خالى از هر گونه تحریف باشد، محصول زندگى هزاران سال عمر بشر است که یک جا در دسترس مطالعه کنندگان قرار داده مى شود. حضرت على علیه السلام در نامه 31 نهج البلاغه، مى  فرماید:

فراموشی تاریخ خود موجب بی ریشه گی و سرگردانی خواهد گردید. چنین زندگانی دائما متاثر از هواهای نفسانی و بادهای اجتماعی است ، یعنی پی در پی دچار تغییرات شده و در نتیجه صاحب خود را به سقوط می کشاند.

«پسرم! اگر چه من به اندازه همه كسانى كه پیش از من بوده اند نزیسته ام اما در كردار آنان بدقت نگریستم و در اخبارشان تفكّر نمودم و در آثار آنها به سیر و سیاحت پرداختم تا همچون یكى از آنان شدم؛ بلكه گویا در اثر آنچه از تاریخ آنها به من رسیده با همه آنان از اول تا آخر بوده ام من قسمت زلال زندگى آنان را از قسمت تاریك و آلوده باز شناختم و سود و زیانش را دانستم.» همچنین امام علیه السلام، تاریخ را که محصول حیات گذشتگان برای آیندگان است ، از سرمایه های الهی دانسته است : «اوصیکم عباد الله بتقوی الله الذی ضرب لکم الامثال...و خلف لکم عبرا من آثار الماضین قبلکم؛ شما را سفارش به تقوی خداوند می نمایم که برایتان مثالها آورده است... خداوند از آثار گذشتگان برای شما عبرتها و درسها باقی گذاشت».

چه کسانی محکوم به تکرار تاریخند؟

امام علی علیه السلام بدبختی قشر وسیعی از گذشتگان را بدین خاطر می دانند که از تاریخ درسی نیندوخته و عبرت نگرفتند، فلذا از هدایت و رستگاری غافل و محروم ماندند.امام علیه السلام، می فرماید: بی شك اگر برای كسی فاجعه های تاریخ، كه فراروی اوست، عریان شود حاصلش تقوایی خواهد بود كه او را ناسنجیده درون كاری رفتن و در امواج فتنه ها فروافتادن بازخواهد داشت.

و کسانی را که عبرت نگرفتند اینگونه معرفی می نماید: آنها هنگام تندرستی توشه ای تهیه نکردند و در اول جوانی عبرت نگرفتند... بنابراین دلها سخت است برای بدست آوردن نصیب و بهره ی خود و غافل از هدایت و رستگاری است.

«شما را سفارش به تقوی خداوند می نمایم که برایتان مثالها آورده است... خداوند از آثار گذشتگان برای شما عبرتها و درسها باقی گذاشت».

فراموشی تاریخ خود موجب بی ریشه گی و سرگردانی خواهد گردید. چنین زندگانی دائما متاثر از هواهای نفسانی و بادهای اجتماعی است، یعنی پی در پی دچار تغییرات شده و در نتیجه صاحب خود را به سقوط می کشاند. بنابراین یکی از علل مهم گمراهی افراد و سقوط تمدنها در بی توجهی آنها نسبت به گذشته بوده است . چنانچه مذلت گذشتگان ، بدنبال درس نیندوختن آنها از تاریخ و رها ساختن مسایل پیشینیان خود بوده است.

امور جهان همانند یک دیگرند

مولای متقیان درباره عبرت پذیری، هشدار می دهد و نتایج مطلوب آن را در آیینه وجود انسان می تاباند: «هر کس از وقایع گذشتگان عبرت بگیرد بینا مى شود، کسى که بصیرت و بینائى پیدا کرد مى فهمد، و آن کس که فهمید عالم مى شود».و در نامه ای به فرزندش حضرت مجتبى علیه السلام، فرموده است: «براى امور واقع نشده به آنچه واقع شده است استدلال نما و با مطالعه قضایاى تحقّق یافته، حوادث یافت نشده را پیش بینى کن؛ زیرا امور جهان، همانند یک دیگرند، از آن اشخاص نباش که موعظه سودش ندهد، مگر توأم با آزار و رنج باشد؛ زیرا انسان عاقل باید از راه آموزش و فکر، پند بپذیرد، این بهائم هستند که جز با کتک، فرمان نمى برند».

سخن پایانی

از دیدگاه نهج البلاغه تاریخ پدیده ارزشمند، منبع شناخت، وسیله اى براى كسب تجربه و احیاگر افراد و جامعه ها معرفى شده است و از آن به عنوان، آینه صاف و پندآموز با اخلاص، یاد شده  است درحدى كه حضرت على علیه السلام، بخشى از وصیت مهم و جامع خود را به تاریخ و عبرت آموزى از آن اختصاص مى دهد. باید توجه داشت، فرد یا جامعه ای که در صدد سنجش گذشته خویش نیست، در مدار تکرار عمل گذشتگان و ارتکاب گناه که پایانی جز هلاکت ندارد قرار می گیرد. آیا چنین حیاتی حقیقتا رشد یابنده و رو به سوی کمال است؟


منابع:
- نهج البلاغه، خطبه 82 و 16؛ نامه 31
- تمیمی آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص 473
مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 13، ص 323

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.