تبیان، دستیار زندگی
در سال 1343 زمانی که رجبعلی به عنوان سفیر و نیز برای معالجه همسرش در ژنو بود، فرزندش حسنعلی در تهران ترور شد ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

رجبعلی منصور را بیشتر بشناسیم

در سال 1343 زمانی که رجبعلی به عنوان سفیر و نیز برای معالجه همسرش در ژنو بود، فرزندش حسنعلی در تهران ترور شد ...

فرآوری: فهیمه السادات آقامیری-بخش تاریخ ایران و جهان تبیان
رجبعلی منصور را بیشتر بشناسیم

تولد و خانواده

رجبعلی منصور، فرزند میرزا علی اکبر آشتیانی، کارمند وزارت امور خارجه در 1305ق متولد شد. وی پس از تحصیلات ابتدایی و متوسطه در مدارس مظفری و دارالفنون در 1321ق به مدرسه علوم سیاسی رفت و 3 سال بعد فارغ التحصیل شد. وی دانش نامه خود را یک سال بعد دریافت کرد و در وزارت خارجه، به عنوان کارمند دفتر آنجا مشغول کار شد.

پس از یک  سال خدمت در دبیرخانه به ریاست دایره کارگری منصوب و بعد از آن، معاون اداره تحریرات انگلیس شد که ریاست آن با ظهیرالملک بود. او با دختر ظهیرالملک (فرنگیس) ازدواج کرد و پس از ارتقای شغلی ظهیرالملک، به ریاست اداره تحریرات انگلیس منصوب شد و در همین سمت، «منصورالملک» لقب گرفت. همکاری صمیمانه وی با دولت انگلیس باعث جلب توجه و اعتماد سفارت انگلیس به وی شد.

روز هفدهم آذر 1353 رجبعلی منصور در 92 سالگی درگذشت. وی 7 مرتبه وزیر، 6 مرتبه سفیر، 4 بار استاندار و دو نوبت نخست وزیر بود.

وی چهره ای مرموز و وابسته به سیاست انگلستان بود. او را می توان یکی از عوامل موثر در قرارداد 1919 دانست که در تمام جلسات مخفیانه آن شرکت داشت.

انگلیس در عقد قرارداد، به حضور شخصی چون وثوق الدوله، نخست وزیر وقت، احتیاج داشت. از سویی نیز احمد شاه قصد برکناری وثوق الدوله را داشت. رجبعلی منصور تلاش بسیاری کرد تا مانع این اقدام شاه شود. او در کابینه قوام السلطنه معاونت وزارت داخله را عهده دار بود. سپس استاندار آذربایجان شد و بعد از آن به عنوان وزیر داخله در کابینه حاج مخبرالسلطنه هدایت، مشغول به کار شد.

منصورالملک و قرارداد 1919

دکتر شیخ الاسلامی درباره قرارداد 1919 چنین می نویسد:

«در سرتاسر تابستان 1298شمسی (برابر با ماه های ژوئن  جولای  اوت 1919) مذاکرات مربوط به عقد قرارداد، بر اساس همان مواد تنظیم شده در لندن، در ییلاق «پس قلعه» تهران، در یک محیط استتار کامل و دور از چشم اکثریت اعضای کابینه، با وزیر مختار دولت بریتانیا و مشاوران سیاسی وی در جریان بود. محارم ایرانی این جلسات علاوه بر شخص احمدشاه قاجار - که پیشرفت مذاکرات پس قلعه، مرتباً به حضورش گزارش می شد - عبارت بودند از: میرزا حسن خان وثوق الدوله، صارم الدوله اکبر میرزا قاجار، نصرت الدوله فیروز میرزا قاجار و میرزا علی خان منصورالملک.»

قرارداد 1919 را انگلستانی ها به ایران تحمیل کردند. بهانه آنها دفاع از تمامیت ارضی کشور در برابر روسیه بود؛ ولی با بستن این قرارداد، استقلال کشور زیر سوال می رفت. قرارداد در زمان احمدشاه قاجار و نخست وزیری وثوق الدوله بسته شد، و انگلیس که به وثوق الدوله چشم امید داشت، زمانی که از استعفای وثوق الدوله با خبر شد، نورمن را برای مذاکره با منصورالملک - که در آن زمان، وزیر امورخارجه و از دوستان نزدیک وثوق الدوله بود - فرستاد تا او را از این کار، منصرف کند.

وثوق الدوله در اواخر مارس 1920 کابینه خود را ترمیم و علی منصور را به کفالت وزارت خارجه منصوب کرد.

منصور و مناصب اجرایی اش

علی منصور در وزارت داخله ابتدا به معاونت و سپس به كفالت وزارت كشور رسید و در 1306 به استانداری آذربایجان منصوب شد و در 1308 هنگام نخست وزیری مخبرالسلطنه هدایت به وزارت كشور دعوت و در ترمیم كابینه به وزارت راه منصوب شد و تا 1314 در دولتهای ذكاءالملك فروغی و محمود جم در همین سمت باقی ماند.

منصور را در دی 1314 برکنار و محاکمه کردند؛ ولی وی تبرئه شد. بعد از او «جم» به نخست وزیری رسید. منصور در سال 1317 با درخواست جم از رضاشاه، به وزارت پیشه و هنر(صنایع و معادن) رسید؛ اما در این زمان، جنگ جهانی دوم - که با حمله نیروهای آلمان هیتلری به لهستان در روز اول سپتامبر 1939 (10 شهریور 1318) آغاز شد - تحول عظیم سیاسی را در سراسر جهان به وجود آورد که در این میان، ایران هم نمی توانست از آن کنار بماند.

در بهمن 1314 در مقام وزیر راه به جرم ارتشاء و اخذ پانزده هزار تومان رشوه بركنار شد و تحت تعقیب قرار گرفت ولی از اتهامات وارده تبرئه و تا سه سال پس از آن منصبی به او داده نشد و از 1317 تا 1319 در دولتهای جم و متین دفتری به وزارت صناعت (پیشه و هنر) رسید و در تیر ماه 1319 به نخست وزیری منصوب شد. دوران نخست وزیری منصور مصادف با جنگ بین الملل دوم و بحران و كشمكشهای مابین ایران و متفقین بود، در شهریور 1320 با ورود متفقین به ایران از نخست وزیری كناره گرفت.

ایران در این جنگ، اعلام بی طرفی کرد؛ ولی رضاشاه که از پیشرفت های برق آسای آلمان در اوایل این جنگ، شگفت زده شده بود، روابط خود را با آلمان توسعه داد، و در آبان سال 1318 دکتر احمد متین دفتری را به نخست وزیری برگزید. جم به وزارت دربار منصوب شد(منصور در این دولت همان سمت پیشین خود را داشت).

دوران نخست وزیری متین دفتری بیش از هشت ماه به طول نینجامید و رضاشاه در چهارم تیرماه سال 1319 علی منصور را به جانشینی وی برگزید. منصور به طرفداری از سیاست انگلیس شهرت داشت و شاید انتخاب او به نخست وزیری، تدبیری برای رفع سوء  ظن و نگرانی انگلیسی ها بود.

حمله آلمان به روسیه (شوروی) از یک سو و اتحاد روسیه و انگلیس علیه دشمن مشترک از سوی دیگر، تهدیدی جدی برای ایران محسوب می شد؛ از این رو "سر ریدر بولارد" و "اسمیرنوف" با رضاشاه دیدار کردند و خواستار اخراج اتباع آلمانی و ورود نیروهای خود شدند.

شرح واقعه را "سر ریدر بولارد" در کتاب خاطراتش چنین نوشته است:

«در ماه اوت 1941 (مرداد 1320) دو دولت انگلیس و شوروی تصمیم گرفتند، نیروهای خود را وارد ایران کنند [ایران را به اشغال خود در آورند] و در اواخر شب بیست و چهارم اوت (سوم شهریور 1320) بود که من و سفیر شوروی به صحبت نشستیم تا ضمن اتخاذ روشی مطلوب و هماهنگ، درباره پیامدهای ماجرا، بررسی های لازم را به عمل آوردیم.

رأس ساعت چهار و ربع بامداد ما هر دو به ملاقات نخست وزیر ایران [منصورالملک] رفتیم و یادداشت های دولتین متبوع خود را به او تسلیم کردیم. نخست وزیر که از ماجرای عبور قوای دو کشور از مرزهای ایران اطلاع داشت، معتقد بود که اگر قوای ما خاک ایران را ترک کنند، هر مسئله ای که منجر به چنین اقدامی شود به آسانی قابل رفع و رجوع خواهد بود، و رضا شاه نیز که بعداً در همان روز به دیدارش رفتیم، با وجود اینکه تقریباً چنین عقیده ای داشت؛ ولی ظاهراً مشخص بود که در این باره تصمیم جدی ندارد. رضا شاه بلافاصله پس از این واقعه، نخست وزیر را عزل و به جای او "محمد علی فروغی" را که شخص درستکار و قابل اطمینانی بود به نخست وزیری گماشت... .»

به این ترتیب، فروغی در 5 شهریور 1320 مأمور تشکیل کابینه شد. منصور تا استعفای رضا شاه ( 25 شهریور 1320) و آغاز سلطنت محمدرضا شاه بی کار بود تا اینکه به سمت استانداری خراسان و نائب التولیه آستان قدس رضوی منصوب شد و 4 سال بعد به دنبال سقوط حکومت پیشه وری به مقام استانداری آذربایجان منصوب شد.

در 18 اردیبهشت 1328 عبدالرضا پهلوی برادر شاه از طرف او سرپرست برنامه هفت ساله شد که علی منصور یکی از اعضای شورای عالی آن بود.

رجبعلی منصور در اوایل فروردین، بار دیگر به مقام نخست وزیری منصوب شد. در آن زمان، انتخابات دوره شانزدهم در تهران جریان داشت که دکتر مصدق و یارانش در جبهه ملی به مجلس راه یافتند، و انگلیسی ها برای تصویب کردن قرارداد الحاقی نفت، شاه را برای تعیین سپهبد رزم آرا به مقام نخست وزیری تحت فشار گذاشتند.

دوره دوم نخست وزیری منصور، بیش از سه ماه طول نکشید. منصور بعد از نخست وزیری به ترتیب، سفیر ایران در ایتالیا، ترکیه و واتیکان بود و آخرین سمتش، هنگامی که پسرش حسنعلی به نخست وزیری رسید، سفیر سیار ایران در اروپا بود.

بازگشت به ایران و پایان زندگی

در سال 1343 زمانی که رجبعلی به عنوان سفیر و نیز برای معالجه همسرش در ژنو بود، فرزندش حسنعلی در اول بهمن ترور شد و در سوم بهمن در گذشت. وی نتوانست در تشییع جنازه شرکت کند؛ اما پس از بهبود کامل همسرش در اردیبهشت 1344 به ایران بازگشت. شش سال بعد دخترش را از دست داد و یک سال پس از آن در سال 1351 خودش بیمار شد، و در همان سال نیز همسرش درگذشت. سرانجام رجبعلی منصور در تیرماه 1353 در تهران از دنیا رفت.


منبع: سایت پژوهه، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی