تبیان، دستیار زندگی
باشد که وصیت نامه شهید عطایی ما را ترغیب کند تا نسبت به خون شهدا، چه ایرانی و چه غیرایرانی بی تفاوت نباشیم
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شهید عطایی و غربت فاطمیون

باشد که وصیت نامه شهید عطایی ما را ترغیب کند تا نسبت به خون شهدا، چه ایرانی و چه غیرایرانی بی تفاوت نبوده و باعث و بانی غربت شهدا در دوران کنونی خود نباشیم. امید آن دارم که این یادداشت کوتاه، کمی از غربت شهدا را نوشته باشد.

بخش فرهنگ پایداری تبیان
شهید عطایی

سلام علیکم

اینجانب مرتضی عطایی، ثواب زیارت امام حسین (ع) و دو رکعت نماز تحت قبه سیدالشهدا (ع) در تاریخ هفدهم شهریور 1390 مصادف با نهم شوال 1432 را که به جا آوردم به کسانی که در تشییع جنازه ام شرکت کرده اند، غسلم داده و کفنم کرده و به خاک سپرده و در مراسم تعزیه ام شرکت می کنند، هدیه نموده و امیدوارم خداوند متعال، اربابم اباعبدالله الحسین (ع) را شفیع و دستگیرشان در یوم الحسرت قرار دهد ان شاءالله.

ضمناً همه را تحت قبه دعا نمودم، مخصوصاً تمامی همسفرانی که اینجانب را همراهی کردند و احتمالاً از من دلخور و یا رنجیده شده اند. برای شب اول قبرم دعا نموده و در زیارت عاشورایی که از تاریخ دهم محرم الحرام تا اربعین بعد از نماز صبح که ان شاءالله تحت قبه می خوانم دعاگویم. برای فرج امام زمان (عج) بسیار دعا کنید که فرجمان در فرج آقا و مولی مان صاحب الزمان (عج) است. از همه حلالیت می طلبم، مخصوصاً همسرم مریم، دخترم نفیسه و پسرم علی.

***

همین وصیت نامه کوتاه شهید عطایی کافی بود تا با خیل عظیمی از مجاوران و زایران مشهدالرضا (ع) در تشییع این شهید و نیز دو تن دیگر از شهدای مدافع حرم لشکر فاطمیون به نام های «میرزامحمد غلامی» و «سیدخداد موسوی» مواجه شوی. پس از انتشار این وصیت، من نیز همانند سایرین برای آنکه از غافله شفاعت شدگان شهید عقب نمانم، خود را به مهدیه مشهد که وعده گاه تشییع تا حرم مطهر رضوی بود، رساندم. همراهم کاغذ و قلمی آورده بودم تا رویدادهای این روز را برای ماهنامه، مکتوب و ثبت کنم. این تشییع نیز بسان تمام مراسم بدرقه شهدا بانوای مداحان آغاز شد و ژاسان و فیلم برداران رسانه های تصویری هم برای ثبت واقعه دست به کار شدند. باهمه این اوصاف به نظر من یک اتفاق یا رویداد مهم در آن روز از نگاه دوربین رسانه ها در خیابان امام رضا (ع) در شهر مشهد غایب بود و یا اگر نگوییم غایب، کم تر بدان پرداخته شد. به همه افرادی که به اینترنت دسترسی دارند توصیه می کنیم که حتماً به پایگاه های خبری معتبر و مطرح کشور مراجعه کرده و یک بار دیگر تصاویر تشییع این سه شهید را مشاهده کنند. پس از بررسی، ممکن است با ما هم نظر شوید؛ اما آن اتفاق چه بود؟

***

هنگامی که این سه شهید را آوردند، در ابتدا به گمانم آمد که اغلب تشییع کنندگان فقط زیر تابوت شهید عطایی را گرفته اند و تعداد کمی رفته اند به سمت تابوت آن دو شهید از لشکر فاطمیون، اما گفتم شاید این اشتباه من باشد. من به خاطر ازدحام و شلوغی جمعیت نتوانسته بودم زیر تابوت شهید عطایی بروم. قسمتم این بود تا زیر تابوت شهید خداد موسوی باشم. می خواستم همین نکته را مکتوب کنم، اما هرچه لابه لای وسایل و کلاسورم را گشتم، دفترم نبود. مجبور شدم عقب گرد کنم تا دفترم را پیدا کنم، اما بی فایده بود. دفترم در ازدحام جمعیت گم شده بود.

وقتی مجدد در مسیر تشییع قرار گرفتم، یکی از گردانندگان پایگاه خبری اویس را دیدم که چندی قبل در دیدار با یکی از خانواده های شهدای لشکر فاطمیون باهم آشنا شده بودیم. او هم به غربت شهدای لشکر فاطمیون اذعان کرد و به خلوتی اطراف تابوت های شهدای این لشکر منتقد بود. با خیل عظیم جمعیت مشایعت کننده شهدا به جهت اقامه نماز میت و طواف، وارد حرم مطهر رضوی شدیم و به سمت صحن آزادی حرکت کردیم. در آن روز، حجت الاسلام سیدابراهیم رئیسی، تولیت آستان قدس رضوی و آیت الله سیداحمد علم الهدی، امام جمعه مشهد نیز حضور داشتند. نماز این شهدا با امامت آیت الله علم الهدی اقامه شد. پس از نماز، هنگامی که شهدا به جهت طواف به سمت ضریح مطهر امام رضا (ع) برده شدند، مجدد آن حس غربت شهدا برایم تداعی شد. لذا به زیر تابوت یکی از شهدای لشکر فاطمیون رفتم. باز هم قسمت نشد در زیر تابوت شهید عطایی باشم.

مجدداً با تابوت شهید سیدخداد موسوی مواجه شدم و باز همان حس غربت مرا ترغیب کرد تا زیر تابوت این شهید حاضر شوم. در آن لحظه با خودم فکر کردم که شاید اصلاً این خواسته شهید عطایی باشد

هنگامی که تابوت ها به قسمت ورودی محل ضریح امام رضا (ع) رسیدند، مداح پس از قرائت زیارت امین الله، روضه ای خواند و در حین روضه گفت تا چند روز دیگر فرزند یکی از همین شهدا متولد خواهد شد، در حالی که پدرش به شهادت رسیده است. بعدها از افراد مطلع که پرس وجو کردم گفتند این موضوع برای شهید عطایی صدق نمی کند و مربوط به یکی از دو شهید لشکر فاطمیون است. در حین برگشت، مجدداً با تابوت شهید سیدخداد موسوی مواجه شدم و باز همان حس غربت مرا ترغیب کرد تا زیر تابوت این شهید حاضر شوم. در آن لحظه با خودم فکر کردم که شاید اصلاً این خواسته شهید عطایی باشد!

پس از طواف شهدا توانستم برای دقایق کوتاهی خودم را به تابوت شهید عطایی برسانم و فاتحه ای برایش قرائت کنم. در انتها پس از تشییع، شهدا را به جهت خاک سپاری به بهشت رضا (ع) بردند ولی من نتوانستم در آنجا حاضر شوم. مدتی بعد، از یکی از حاضران در مراسم شنیدم که پس از خاک سپاری شهید عطایی، برای خاک سپاری آن دو شهید لشکر فاطمیون به غیر از خانواده هایشان کسی نمانده و تشییع کنندگان رفته اند.

بار دیگر در وصیت شهید مرتضی عطایی دقت کنید. گویا شهید عطایی این وصیت نامه را نوشته تا توجه همه به غربت شهدای لشکر فاطمیون جلب شود و قطع به یقین، او غربت شهدای این لشکر را بیش تر از هرکسی دیده است. به یاد این بیت از شعر همشهری شاعرم جواد شیخ الاسلامی افتادم: از سرخی خون مان فراوان گفتید/ از غربت راهمان کمی بنویسید.


منبع: ماهنامه شماره ١٦٣ فکه