تبیان، دستیار زندگی
امیرمؤمنان علیه السلام می فرماید: «من احب الله احب النبی و من احب النبی احبنا و من احبنا احب شیعتنا; (تفسیر فرات کوفی، ص 128) هر کس خداوند را دوست دارد پیامبرش را دوست خواهد داشت، و هر کس پیامبر صلی الله علیه و آله را دوست بدارد ما را دوست خواهد داشت و هر
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : هاجر نادعلی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

«اربعین» ما را عالم و عاقل می کند!

امیرمومنان علیه السلام می فرماید: «هر کس خداوند را دوست دارد پیامبرش را دوست خواهد داشت، و هر کس پیامبر صلی الله علیه و آله را دوست بدارد ما را دوست خواهد داشت و هر کس ما را دوست بدارد شیعیان ما را دوست می دارد».

هاجر نادعلی/کارشناس ارشد معارف نهج البلاغه - بخش نهج البلاغه تبیان
اربعین

از دری وارد شویم که خداوند فرموده است

خداوند ما را از عالم خاک و جماد حرکت داده تا به مقام قرب خویش، برساند. در این مسیر، راهنمایی و رهبری کار هر کسی نیست. زیرا گردنه ها، کوه ها، سنگلاخ ها، راهزن ها، و چاه ها بسیار دارد. می بینیم که چه فرقه ها و گروه هایی در این چاه ها و چاله ها افتاده اند و از دره های مخوفی سر درآورده اند. در این راه همه بزرگان، اعم از فیلسوفان و عارفان، متحیر و سرگردانند و احتیاج به راهنمایی مطمئن دارند تا از اول و آخر راه آگاه باشد و مقصد را خوب بشناسد و ایشان همان کسانی هستند که در زیارت جامعه کبیره می خوانیم:

«خلقکم الله أنوارا فجعلکم بعرشه محدقین؛ -هنوز عالمی خلق نشده بود که- خدا شما را نورهایی آفرید و محیط بر عرش خود قرار داد».

تنها امام حسین علیه السلام بود که هم مبارزه فرهنگی، سیاسی و اجتهادی داشت و هم نبرد جهادی. چنانکه در زیارت اربعین می خوانیم: «آن حضرت با اتمام حجت بر خلق، هر عذری را از امت رفع کرد و اندرز و نصیحت آنان را با مهربانی انجام داد.»

رسول خدا صلی الله علیه و آله به حضرت علی علیه السلام، فرمودند: «مَثَلُكَ فی اُمَّتی مَثَلُ بابِ حِطَّةٍ فی بَنی إسرائیلَ ؛ فَمَن دَخَلَ فی وِلایَتِكَ فَقَد دَخَلَ البابَ كَما أمَرَهُ اللّه عَزَّ وجَلَّ؛ مثل تو در امت من مثل باب حطه در بنی اسرائیل است؛ پس هر کس در ولایت تو داخل شود، از آن باب داخل شده که خدا به آن امر فرموده است». (١)

نشانه های شیعیان اهل بیت علیهم السلام

تقوا و استواری

هر محبتی نشانه ای دارد، پس لازم است زندگی دوستان و شیعیان اهل بیت علیهم السلام نیز سرشار از نشانه های ارادات به ایشان باشد. امام علی علیه السلام می فرماید: «من احبنا فلیعمل بعملنا و لیتجلبب الورں هر که ما را دوست دارد باید مثل ما عمل کند و لباس پرهیزگاری را جامه و پوشش خود قرار دهد». (٢)

هم چنین امام متقین در نهج البلاغه به دوستان خود هشدار می دهد که: « أعینونی بورع و اجتهاد و عفة و سداد؛ ای دوستدارانم! مرا کمک کنید با ورع و پرهیز از گناهان و کوشش در بندگی و عفت و پاکدامنی و استواری در صراط مستقیم دین».(٣) یعنی کمکم کنید تا بتوانم مشمول شفاعت قرارتان بدهم. همه اش با آرزو زندگی نکنید. دیندار به معنای واقعی باشید تا در پرتو نور ولای علی علیه السلام به مدارج اعلای سعادت نائل گردید. (٤)

محبت دوستان

کسی که آل پیامبر صلی الله علیه و آله را دوست داشته باشد لزوما دوستان آنان را هم باید دوست بدارد. و این یکی دیگر از نشانه های قبولی درآستان اهل بیت علیهم السلام است. امیرمومنان علیه السلام می فرماید:

«هر که ما را دوست دارد باید مثل ما عمل کند و لباس پرهیزگاری را جامه و پوشش خود قرار دهد.»

«من احب الله احب النبی و من احب النبی احبنا و من احبنا احب شیعتنا; (٥) هر کس خداوند را دوست دارد پیامبرش را دوست خواهد داشت، و هر کس پیامبر صلی الله علیه و آله را دوست بدارد ما را دوست خواهد داشت و هر کس ما را دوست بدارد شیعیان ما را دوست می دارد».

برائت از دشمنان

امیرمومنان علی علیه السلام در سخنی به این نشانه دوستداران اهل بیت علیهم السلام اشاره کرده و می فرماید: «دوستی ما و دوستی دشمنان ما در وجود یک انسان جمع نمی شود، چون خداوند برای انسان دو قلب قرار نداده که با یکی این را دوست بدارد و با دیگری آن را دشمن بدارد. دوستدار ما باید عشق و علاقه خود را برای ما خالص بگرداند همانطوری که طلا در داخل آتش خالص و تمام عیار می گردد. بنابراین هر کسی می خواهد بداند که دوست واقعی ما هست یا نه، قلب خود را مورد آزمایش قرار دهد. اگر در دل او همراه محبت ما، محبت دشمن ما هم باشد او از ما نیست و ما هم از او نیستیم». (٦)

عالم و عاقل شدن در پرتو نهضت حسینی

امام حسین علیه السلام که به حساب ملکوت و اتصال نور وجودی، از پیامبر صلی الله علیه و آله، است و صاحب ولایت (حسین منی و انا من حسین)، باید مردم را عالم و عادل کند، یعنی احکام و دستورها و معارف دین را به آنان بیاموزاند و آنان را اهل عمل کند. تمامی اهلی بیت علیهم السلام، این وظیفه را به عهده داشتند و با تدریس، ارشاد، سخنرانی، و نوشتن نامه، به وظیفه خود عمل می کردند؛

رسول خدا به حضرت علی علیه السلام فرمودند: «مثل تو در امت من مثل باب حطه در بنی اسرائیل است. پس هر کس در ولایت تو داخل شود، از آن باب داخل شده که خدا به آن امر فرموده است.»

ولی حضرت سیدالشهدا، افزون بر کارهای یاد شده، به سبب یأس از تأثیر اساسی این ابزار، در شرایطی قرار گرفت که خون جگر خود را نیز برای نیل به هدف اعطا کرد. تنها آن حضرت بود که هم مبارزه فرهنگی، سیاسی و اجتهادی داشت و هم نبرد جهادی.چنانکه در «زیارت اربعین» آن حضرت می خوانیم: « فأعذر فى الدعا و منح النصح و بذل مهجته فیك لیستنقذ عبادك من الجهالة و حیرة الضلالة» ؛ یعنی آن حضرت (علیه السلام) با اتمام حجت بر خلق، هر عذری را از امت رفع كرد و اندرز و نصیحت آنان را با مهربانی انجام داد و خون پاكش را در راه تو ای خدا نثار كرد تا بندگانت را از جهالت و حیرت و گمراهی نجات دهد.(٧)

کلام آخر؛«فلسفه بزرگداشت زیارت اربعین»

«اربعین» چهل روز پس از شهادت سیدالشهدا علیه السلام، است، زمانی كه حرم محترم امام، به کربلا رسیدند. و جابر بن عبدالله انصاری ، صحابی رسول خدا، از مدینه به كربلا رسید تا به زیارت قبر امام حسین علیه السلام بشتابد.

در زیارت اربعین که در حدیثی از امام حسن عسکری علیه السلام، یکی از نشانه های مومن برشمرده شده است،(٨) هدف قیام امام حسین علیه السلام همان هدف رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله دانسته شده است، برا اساس قرآن و نهج البلاغه، هدف رسالت انبیای الهی، دو چیز است: یکی عالم کردن مردم، و دیگری عاقل نمودن آنها با تهذیب نفس. کسانی که علم ندارند دستور خدا را نمی دانند و توان تربیت خود یا دیگران را ندارند.امیر مومنان علیه السلام در تشریح بعثت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «فهداهم به من الضلالة و انقذهم بمکانه من الجهالة»؛ (٩) یعنی خداوند به دست پیامبرش مردم را عالم و عادل کرد. هدف اساسی سالار شهیدان، تعلیم تزکیه مردم بوده است و در این راه هم از طریق بیان و بنان اقدام کرد و هم از ره بذل خون جگر.(١٠) بنابراین ما در پاسداشت روز اربعین، و خواندن زیارت اربعین، قدم در راه تعالی و تزکیه روح خویش می گذاریم.


پی نوشت:
[١]تفسیر نورالثقلین،ج١،صص ٨٢-٨٣
[٢]بحارالانوار،ج١،ص٩٢
[٣]نهج البلاغه،نامه ٤٥
[٤]ضیاءآبادی،سیدمحمد،امام علی فضیلت ایمان حقیقت پنهان،ص٨٣
[٥]تفسیر فرات کوفی، ص١٢٨
[٦]تفسیر قمی،ج٢،ص ١٧١ و ١٧٢
[٧] و [١٠]آیت الله جوادی آملی، نشریه افق حوزه، شماره ٢٩٧
[٨]شیخ طوسی،تهذیب، ج ٦، ص ٥٢
[٩]نهج البلاغه،خطبه١

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.