تبیان، دستیار زندگی
نرگس آبیار می گوید: همیشه دوست داشتم خالق داستان های کودکی باشم.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آرزویم نویسندگی بود

نرگس آبیار می گوید: همیشه دوست داشتم خالق داستان های کودکی باشم.

بخش ادبیات تبیان
آرزویم نویسندگی بود


 
نخستین نشست «یک فنجان فرهنگ» با حضور نرگس آبیار، نویسنده و كارگردان، در شهر كتاب مركزی برگزار شد. آبیار در این نشست با بیان این كه همواره از كودكی آرزو داشت نویسنده شود، گفت: در دوره دبستان هم وقتی داستان می خواندم، همیشه دوست داشتم خالق آن داستان ها باشم تا جایی كه در 13-14 سالگی برای مجلات و روزنامه های مختلف داستان می نوشتم و بعد از مدتی، هر هفته در یكی از نشریات، یک داستان از من منتشر شده بود. هیچوقت اولین باری را كه نوشته من چاپ شده بود، از یاد نمی برم؛ به همه نشان دادم و خیلی خوشحال بودم ولی بعد از مدتی برایم عادی شد.
 
وی ادامه داد: به طور جدی از سال 75 در دنیای سخن مشغول به كار شدم و از سال 83 نیز شروع به فیلمسازی كردم چون فكر كردم با فیلمسازی، زبانم جهانی تر و مخاطبم بیشتر می شود. تنها نكته این بود كه آن زمان در قامت نویسنده، 20 عنوان كتاب منتشر كرده بودم و عزت و احترام داشتم اما وقتی پا به دنیای سینما گذاشتم، همه چیز را از صفر و شاگردوار شروع كردم و برخوردها برایم سخت بود.
 
آبیار همچنین گفت: همان زمان شروع كردم به مطالعه تئوری درباره فیلم و سینما و فیلمسازی. البته فیلمساز نبودم اما خیلی فیلم می دیدم و سینمای دنیا را به طور جدی دنبال می كردم.
 
وی در بخش دیگری از سخنانش اظهار کرد: آموخته های من خیلی غریزی بوده و هستند، حتی رانندگی را هم به همین شكل یاد گرفتم و بعدها از نظر تئوری مطالعه كردم؛ حتی یادم هست مدتی به شكل غریزی شعر نوشتم و بعدها درباره اش مطالعه كردم، بنابراین شاید كارهای بعدی ام هم به همین شكل باشد.

این كارگردان افزود: می خواستم بعد از اتمام «شیار 143» یک سه گانه درباره زن و جنگ بنویسم، اما به نظرم رسید نباید روی موج موفقیت «شیار 143» سوار شوم و كار بعدی ام، باید متفاوت باشد بنابراین تصمیم گرفتم از كار پیشین فاصله بگیرم و با شخصیت متفاوت دیگری، فیلم بسازم.
 
وی درباره رمان «نفس» نیز گفت: درباره این رمان، طرح اولیه نداشتم و فقط یک ایده در ذهنم بود؛ در واقع داستان، آرام آرام شكل گرفت و جلو رفت و به انقلاب و جنگ رسید. وقتی می خواستم رمان را به فیلم تبدیل كنم، با این مشكل روبه رو بودم كه راوی، دختری است كه زبان شیرین و كودكانه ای دارد و همین نكته، یكی از جذابیت های داستان است و تبدیل همه اینها به تصویر و فیلم، كار راحتی نبود، طوری كه نگران این بودم كه فیلم را از یكدستی خارج كند و به همین علت هم از narration در سراسر فیلم استفاده كردم و به نظرم موفقیت آمیز بود.
 
آبیار با بیان این كه نفس، ادای دینی به تخیل كودكانه و همین طور بچه هایی است كه در جنگ و انقلاب بوده اند، عنوان کرد: بهار در «نفس» سختی های زیادی دارد اما عنصر تخیل همه جا او را نجات می دهد. من فكر می كنم بچه ها در هر شرایطی رنج ها و سختی های دنیای واقعی را با تخیل شان مدیریت می كنند. تخیل، تنها اتفاق نامحدود دنیاست و می تواند تا بیكران ادامه داشته باشد. بهار داستان هم از همین ویژگی، غذای روحش را تامین می كند.
 
این نویسنده در پاسخ به این سوال كه «چه اندازه كتاب می خوانید» نیز گفت: در حال حاضر، كمتر فرصت مطالعه دارم، مگر این كه در یک تعطیلات چند روزه، این فرصت پیدا شود. سابق بر این و زمانی كه به عنوان ویراستار و كارشناس در دفاتر نشر كار می كردم، زیاد كتاب می خواندم اما آن هم به ضرورت شغلم بود، اما در هر صورت، وقتی كتابی را دوست دارم، دلم نمی خواهد تمامش كنم و سعی می كنم مدت زمان خواندنم را طولانی تر كنم.
 
وی در پایان بیان کرد: حتی فیلم هم كه می بینم، نمی توانم یک فیلم را در دو ساعت تماشا كنم و تمام شود، كمی نگاه می كنم و خوشحالی ناشی از زیبایی فیلم را با دوستانم در میان می گذارم و بعد ادامه آن را تماشا می كنم تا زمانی كه تمام شود.


منبع: ایبنا