تبیان، دستیار زندگی
مصطفی علیپور معتقد است: شعر نیما، شاخص ترین شعر از منظر زبان شعر است.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

زبان شعر نیمایی (مصاحبه)

گفتگو با مصطفی علیپور، شاعر، نویسنده و پژوهشگر ادبی درباره شعر نیما یوشیج

مصطفی علیپور معتقد است: شعر نیما، شاخص ترین شعر از منظر زبان شعر است.

مصاحبه مریم معمار - بخش ادبیات تبیان
نیما یوشیج

بیست و یکم آبان مصادف با زادروز علی اسفندیاری مشهور به نیما یوشیج شاعر معاصر ایرانی و ملقب به پدر شعر نوی فارسی است و بنیانگذار شعر نو فارسی است. نیما یوشیج با مجموعه تأثیرگذار «افسانه» که مانیفست شعر نو فارسی بود، در فضای راکد شعر ایران انقلابی به پا کرد و آگاهانه تمام بنیادها و ساختارهای شعر کهن فارسی را به چالش کشید. شعر نو عنوانی بود که خودِ نیما بر هنر خویش نهاده بود. به این بهانه گفت وگویی داشتیم با مصطفی علیپور، شاعر، نویسنده و پژوهشگر ادبی و صاحب آثاری چون مجموعه شعر «از گلوی کوچک رود»، «هفت بند مویه»، «ساختار زبان شعرامروز»، «می تراود مهتاب: مقدمه ای بر زیبایی شناسی تصویر و زبان شعر نیما» و «تا صبحدمان» که در ادامه می خوانید.

لطفا نظرتان را درباره شعر نیما یوشیج و تاثیرش برشعر و ادب فارسی بیان کنید.
نیما یوشیج پدر شعر نو و آغازگر مرحله جدیدی در شعر فارسی است و به گمانم بیشترین تاثیر را روی شاگردان و نسل های بعد از خودش گذاشته است. به عنوان مثال اغلب غزل هایی كه بعد از دوره نیما سروده شد، شباهتی به غزل پیش از او ندارد و موضوعاتی كه در این غزل ها شاعران به آنها اشاره می كنند، از نظر جنبه های حسی، شهودی و كشف لحظه های ناب در غزل بعد از نیما به قدری متفاوت است كه می توان آنها را از غزل سنتی جدا كرد. البته اهمیت نیما فقط در نوآوری زبانی و ویژگی های شعر مدرن نیست بله بیشتر به خاطر تئوری ها و نظریه هایش در حوزه ادبی و هنری  است که روی شاعران پس از خودش تاثیر زیادی داشته چه شاعران پیرو نیما و چه شاعران دیگر. حتی این تاثیر را به وضوح می توانیم روی موسیقی دانان، داستان نویسان، نمایشنامه نویسان و نقاشان بعد از نیما ببینیم.

شعر نیما یوشیج چه جایگاهی در شعر و ادب فارسی دارد؟
نیما برای نخستین بار نگاهی تازه به جهان و بینش جدیدی نسبت به هستی را مطرح کرد و جزء موثرترین شاعران ادب پارسی است و می توان او را جزء چند شاعر بزرگ معاصر از رودکی تا به حال دانست. تاثیر تئوری ها و نظریه های نیما در حال حاضر نیز همچنان ادامه دارد و در اشعار شاعران معاصر دیده می شود. حتی شاعرانی که پایبند به مبانی شعر نیما نیستند تحت تاثیر نظریه های نیما هستند و نظریه های او در حوزه ادبیات و هنر را به کار می برند.

اشعار نیما به گونه ای است که هرکسی با خواندن آن با ذهن و دیدگاه خودش آن را معنا می کند و به ازای هر مخاطب یک معنای جدید می توان برای شعر نیما متصور شد

نیما توانسته در نامه ها و برخی آثارش ازجمله «حرف های همسایه»، «درباره شعر و شاعری» و «ارزش احساسات» بخشی از نظریه هایش را پیاده کند و اگر زمان داشت همه این نظریه ها را اجرا می کرد. از نظریه هایی که خودش اجرا کرده تعریف کردن زبان شعر برای شعر است زبان او نه محاوره است نه معیار. زبان شعر او مجموعه ای است از عناصر محاوره و گونه های زبانی بومی و زبان معیار. ضمن اینکه نیما برای رسیدن به چنین زبانی هنجاری، واژگانی و نحوی زبان را هم گاه در هم می شکند و سنت های جدید زبانی را خلق می کند به همین دلیل می توان گفت شعر نیما مشخص ترین و شاخص ترین شعر از منظر زبان شعر است که من در کتاب «تا صبحدمان» که درباره زیبایی شناسی زبان و تصویر در شعر نیما است به تفصیل درباره زبان شعر نیما بحث کرده ام.

چه رمز و رازهایی در شعر نیما وجود دارد؟
اگر از مولفه هایی که نیما در کتاب هایش مطرح کرده در حوزه عروض نیمایی، قافیه، مصرع بندی ها و تئوری هایی از همین سطح بگذریم به گمان من مهمترین خصلت شعرهایی که نیما سروده در ساخت معناست. اصولا نظریه های نیما را می توان در دو مولفه خلاصه کرد: ساختمان شعر و تشکل بیرونی آن. نیما به شعر مانند ساختمان نگاه کرده و به کلیت شعر توجه کرده است. نیما از اصولی ترین نوع معماری شعر را تعریف و در عمل اجرا می کند.

نکته دوم که خیلی مهمتر است و من در کتاب «درباره زبان شعر» به آن اشاره کرده ام دادن ساخت معنا به شعر است ما برای یک شعر می توانیم یک «ساخت صورت» درنظر بگیریم و به مصرع ها و واژگان و ریتم و ساخت معنا که ساخت درونی شعر است تقسیم کنیم. که به مخاطب اجازه می دهد بر پایه داده ها و داشته های ذهنی خودش و نشانه هایی که شاعر در متن خلق می کند مانند استعاره ها و کنایه ها به یک معنای خاص برسد که الزاما این معنا کمترین شباهتی به معنای شعر از نظر دیگران ندارد و نیما معنایی را می آفریند که اگر هزار نفر این شعر را  بخوانند هزار معنا پیدا کند. عاملی که باعث ساخت معنا» در شعر می شود ابهام است که نیما در کتاب «حرف های همسایه» به تفصیل به آن پرداخته است. ابهامی که در ذات شعر وجود دارد نه در صورت شعر.

پیروان نیما تا چه حد توانسته اند به این سبک نزدیک شوند؟
نیما به خوبی توانسته است ابهامی را که در اشعارش به آن پرداخته برای شاگردانش تعریف کند. نیما در شعر «ر ی را» به خوبی ساخت معنی و ابهام را اجرا کرده است «تو را من چشم در راهم...» یا «هست شب...» میتراود مهتاب» «خانه ام ابری ست و ....که برپایه ساخت معنا شکل گرفته اند.

نیما برای نخستین بار نگاهی تازه به جهان و بینش جدیدی نسبت به هستی را مطرح کرد و جزء موثرترین شاعران ادب پارسی است و می توان او را جزء چند شاعر بزرگ معاصر از رودکی تا به حال دانست

یکی از ابزارهای شناخت ابهام نشانه های خود متن است که در شعر نیما به راحتی می توان دید البته این ابهام در بسیاری از غزلیات شمس و سعدی و ...  وجود دارد اما نیما آن را بومی و قابل فهم کرده و آن را به یک موضوع درسی و آموزشی تبدیل کرده است که شاگردانش به خوبی از آن بهره برده اند مثلا احمد شاملو در شعر «هنوز در فکر اون کلاغم در دره های یوش.....» بر این پایه خلق شده ... یا «خانه دوست کجاست...» از سهراب سپهری کاملا مطابق ابهام مورد نظر نیماست.

حتی نمونه هایی از این ابهام را در داستان ها، نمایش نامه ها، نقاشی هایی که بعد از نیما تولید شده نیز می توانیم پیدا کنیم. البته شعر نیمایی كه امروزه با آن مواجهیم، با شعر نیمایی زمان خود نیما بسیار متفاوت است چرا كه حالا شاعران ما تجربه و پشتوانه سال ها شعر سپید و شعر ترجمه را نیز با خود دارند و این تجارب را به دستاوردها و پیشنهادهای نیما برای شعر مدرن اضافه كرده اند.

نظر شما درباره علاقه نیما به سبک هندی یا سبک اصفهانی چیست؟
آنقدر که نیما تابع آثار کلاسیک فارسی بوده گمان نمی کنم چندان زیر تکنیک های سبک هندی بوده باشد. قطعا در این حوزه هم مطالعات زیادی داشته اما من نمونه ای از سبک هندی در اشعارش ندیده ام و آنقدر که تاثیر زبانی و واژگانی و نحوی مکتب خراسانی را در شعر نیما می بینیم تاثیر قابل تاملی از سبک هندی در شعرش نمی بینیم.

با توجه به اینکه نیما محصول دوران رضاشاه و بعد از کودتای 28 مرداد است، در اشعارش تا چه اندازه به فضای سیاسی آن زمان توجه داشته است؟
در این مورد هم باید گفت که صرفا به خاطر ویژگی ساخت معنا نمی توانیم بگوییم نیما اشعار انقلابی یا سیاسی می گفته زیرا اشعار نیما به گونه ای است که هرکسی با خواندن آن با ذهن و دیدگاه خودش آن را معنا می کند و به ازای هر مخاطب یک معنای جدید می توان برای شعر نیما متصور شد. البته با توجه به اینکه نیما محصول دوران رضاشاه و بعد از کودتای 28 مرداد است هر شاعر دیگری هم که به جای نیما با آن سطح از دانش، عواطف و احساسات وجود داشت به مسائل سیاسی آن دوران واکنش نشان می داد و در اشعارش به آنها می پرداخت. اما بطورکلی سبک شعر نیما به گونه ای است که هرکسی می تواند سهم خودش را از شعر او بردارد همانطور که نیما درباره خودش می گوید «من مانند رودخانه ای هستم که هرکس هراندازه بخواهد می تواند از من آب بردارد».

پژوهشگران ما تا چه حد توانسته اند به نیماشناسی درستی دست یابند؟
در شعر شاعران نیمایی از دهه 40 و شاعران بعد از انقلاب به نظر می رسد نیما به خوبی فهمیده شده است البته نه همه جنبه های فکری او. هنوز برخی از زوایای فکری نیما مغفول مانده است. با توجه به حجم مطالب، یادداشت ها، مقاله ها و پایان نامه هایی که درباره نیما و شعر او نوشته می شود می توان فهمید نیما هنوز زنده و جاری است.