تبیان، دستیار زندگی
یه روز یه دونه مورچه دید و رفت تو کوچه...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مورچه ناراضی

مورچه ناراضی

مورچه ناراضی

یه روز یه دونه مورچه
دید و رفت تو کوچه

مورچه ناراضی

مورچه  ناراضی بود
همه ش فکر بازی بود

مورچه ناراضی
می گفت: کاشکی بتونم
قور و قور آواز بخونم

مورچه ناراضی
زبونم و در آرم
پشه ها رو گیر بیارم

مورچه ناراضی
برم زیر لحافم
شال و کلاه ببافم

مورچه ناراضی
مورچه تو کتاب بود
اینا همه ش یه خواب بود!

مورچه ناراضی

کانال کودک و نوجوان تبیان

koodak@tebyan.com
شهرزاد فراهانی- شاعر: انسیه موسویان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.