تبیان، دستیار زندگی
در بخش قبل امام علی علیه السلام تا به این مسله به نامه معاویه بن ابوسفیان پاسخ دادند که در زمانی که کسی یاری رسول خدا نمی کرد، ایشان بودند که به یاری پیامبر رسیدند، در زمان تحریم های مردم مکه، کسانی که تحمل این مشقت را کردند ما اهل بیت بودیم و ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نامه ای که آغازگر جنگ شد!(2)

در بخش قبل امام علی علیه السلام تا به این مسئله به نامه معاویه بن ابوسفیان پاسخ دادند که در زمانی که کسی یاری رسول خدا نمی کرد، ایشان بودند که به یاری پیامبر رسیدند، در زمان تحریم های مردم مکه، کسانی که تحمل این مشقت را کردند ما اهل بیت بودیم و ...

فرآوری: محمد باعزم- بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
م


اما دیگر قریشیان که اسلام آورده بودند چنان بیم و هراسی که ما داشتیم، نداشتند زیرا یا به سبب هم پیمانی، ریختن خونشان بر (کفار) ممنوع بود یا عشیره و قومشان از آنان دفاع می کردند. و به هیچکس چنان گزندی که از سوی قوممان متوجه ما بود نرسید، چه آنان از کشته شدن نجات یافته و در امان بودند. این امری بود که خدا خواسته بود چنان باشد، سپس به پیامبر خود فرمان هجرت داد و از آن پس به وی اجازه داد با مشرکان بجنگد. چون نبرد سخت می شد و تکاوران را به میدان می خواندند، اهل بیت او به با می خاستند و وی ایشان را جلو می انداخت و دیگر یاران خود را، در پناه ایشان که سپر بلا شده بودند، در برابر تندی پیکانها و تیزی شمشیرها حمایت می کرد، پس عبیده در جنگ بدر، و حمزه در جنگ احد و جعفر و زید در جنگ مؤته کشته شدند، و کسی که اگر می خواستم نامش را ذکر می کردم، آرزومند شهادت در راه خدا بود، همچون شهادتی که ایشان در رکاب پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلم، چندین بار پذیرا بودند و بدان نایل آمدند، جز آنکه مهلت آنان زودتر فرا رسید و مرگ این یک (که نامش را نمی برم) به تأخیر افتاد. و خدا ایشان را غریق احسان خویش کرد و به سبب اعمال صالحانه ای که از پیش تقدیم داشتند بر ایشان منت نهاد. و هرگز نشنیدم و ندیدم که در میان آنان کسی خدا را در فرمانبرداری از پیامبر او، نیکخواهتر، و پیامبرش را در فرمانبرداری از خدا گوش به فرمان تر، و در محنت و سختی و به گاه شدّت خطر بردبارتر، و در جایگاههای ناگوار به همراهی با پیامبرصلی اللّه علیه و آله از آنان که برای تو نام بردم شکیباتر بوده باشد. مهاجران را نکوییهای بسیار بود که می دانیم، خداوند بسی بهتر از اعمال نیک آنان بدیشان پاداش دهد.

خلیفه مسلمانان را چه کسی تعیین کرد؟

تو از رشک بردن من بر خلفا و تأخیرم از (بیعت با) آنها و گردنکشی من بر ضد ایشان سخن گفتی. اما (درباره) گردنکشی، پناه بر خدا اگر هرگز چنان بوده باشد، و اما تأخیر من در مواففت با ایشان و ناخوشایندی از کار آنان، من در این مورد از کسی پوزش نمی خواهم (و نیاز به عذر آوری ندارم)، زیرا چون خداوند، که یادش شکوهمند است،

پاسخ های تاریخی امام علی علیه السلام نه تنها جوابی دندان شکن برای معاویه بن ابوسفیان و هواداران ایشان بود، بلکه ثبت آن در تاریخ، باعث شد تا حقائق آن گونه که است، برای همگان ثابت گردد و قرن ها، چهره اسلام حقیقی و غیر حقیقی را آشکار سازد.

جان پاک پیامبرش صلی اللّه علیه و سلم را باز گرفت، قریش گفتند: امیر از ما باید، و انصار گفتند: امیر از ما باشد.(1) سپس قریش (به استدلال) گفتند: محمد، پیامبر خدا صلی اللّه علیه و سلم از ما است پس ما بدین فرماندهی سزاوارتریم، و بر اثر آن انصار این حق را برای آنها شناختند و ولایت و سلطنت را به ایشان سپردند. اگر آنان حق خود را به مناسبت پیوندی بیش از انصار با محمد صلی اللّه علیه و آله و سلم مطالبه می کردند، در واقع نزدیکترین مردم به محمد صلی اللّه علیه سزاوارتر از همه آنها بود. وگرنه انصار را در میان عرب نصیبی بیشتر در حکومت بود. (به هر تقدیر) نمی دانم آیا صحابه در این مورد که حق مراگرفته اند (خطایی نکرده اند) و از این عیب منزه و سالمند؟
یا انصار ستم کرده اند؟ [بلکه] فقط این را دانستم و دیدم آنچه سلب شده همان حقّ من است، و آن را به خدا واگذاشتم که از ایشان درگذرد. اما آنچه از کار عثمان و اینکه من بیوند خویشاوندی خود را با او گسستم یاد کردی و از تحریکات من بر ضد او سخن گفتی، به راستی عثمان آنچه را خبرش نیز به تو رسیده خود کرد، و مردم [از آن] ماجرایی ساختند که دیده و شنیده ای. من به کلی از آن ماجرا برکنار بودم، مگر آنکه بخواهی تهمت بندی، پس هر چه خواهی و تو را بایسته است تهمت بزن. اما آنچه درباره قاتلان عثمان نوشتی، من در این باب نیک نگریسته و جوانب آن را سنجیده ام و صلاح نمی دانم که ایشان را نه به تو و نه به دیگری تسلیم کنم. به جان خودم، سوگند می خورم که اگر تو از گمراهی و جداطلبی خود باز نایستی به زودی خواهی دید که آنان خود، تو را می جویند، و این بار گران را که تو حتی در بیابان، نه «در دریا و کوه و دشت »، به دنبال ایشان بگردی از شانه ات بر می دارند.

اعتراف ابوسفیان به ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام

هنگامی که مردم ابوبکر را به سرپرستی خویش می گرفتند، پدرت نزد من آمد و گفت: پس از محمد صلی اللّه علیه و آله و سلم تو سزاوارترین کس به این کار هستی و من در این زمینه رهبری مقاومت در برابر هر کس را که به مخالفت با تو پردازد بر عهده گیرم. دستت را فراز آر تا با تو بیعت کنم. و من چنان نکردم. و تو خود دانی که پدرت چنین گفت و چنین می خواست، و این من بودم که امتناع کردم زیرا مردم به روزگار کفر نزدیک بودند و من از ایجاد تفرفه بین مسلمانان بیم داشتم. پس پدرت بیش از تو به حق من آگاه بود و اگر تو نیز همان قدر که پدرت حقم را می شناخت، حق مرا بشناسی راه درست را یافته ای و اگر چنین نکنی خداوند (مرا) از تو بی نیازی دهد. و السلام.(2)
پاسخ های تاریخی امام علی علیه السلام نه تنها جوابی دندان شکن برای معاویه بن ابوسفیان و هواداران ایشان بود، بلکه ثبت آن در تاریخ، باعث شد تا حقائق آن گونه که است، برای همگان ثابت گردد و قرن ها، چهره اسلام حقیقی و غیر حقیقی را آشکار سازد.

پی نوشت ها:
(1).پیکار صفین، ج2، ص150
(2).وقعه صفین، ج2ص109

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.