ببین در کوچه های شهر غوغای محرّم را

سروده های دکتر محمدرضا ترکی به مناسبت ماه محرم

دکتر محمدرضا ترکی ، شاعر و استاد دانشگاه، اشعاری قابل توجه درباره محرم و  واقعه عاشورا سروده است که در ادامه منتشر می شود:

کودکی های ما و محرم

در همه سال اگر حکایت شط
قصّه نخل و موج و جاشو بود
در محرّم ولی روایت او
شروه و نوحه های بخشو* بود

آفتاب جنوب اگر هر ماه
بر زمین بی خیال زل می زد
در محرّم فرود می آمد
با عزادارها دهل می زد

هر محرّم که آسمان از ابر
پرده بر روی ماه می پوشید
مادرم بر تن تکیده ما
باز رخت سیاه می پوشید

بچّه بودیم و گاه چادر او
خیمه گاه عزای ما می شد
سایبانی برای سینه زدن
در غم بی ریای ما می شد

پاگرفتیم در عزای حسین
تکیه شد تکیه گاه قامت ما
قد کشیدیم و قد کشید اندوه
تا بلندای استقامت ما

در نگاه پدر عزای حسین
رنگی از واجبات عینی داشت
مادرم را خدا بیامرزد
مثل او غیرت حسینی داشت

دوست دارم دوباره برگردم
به همان کوچه های خاک آلود
به همان دسته های سینه زنی
به همان روزهای خوب که بود

*بخشو: نوحه خوان مشهور بوشهری

نذر آفتاب

ببین در کوچه های شهر غوغای محرّم را
به روی گونه های مردم این باران نم نم را

کسی در کوچه های آشنایی نوحه می خواند
صدایش می برد از یادها اندوه آدم را

پر از پاییز بودیم و زمستان های تکراری
نمی آورد اگر تقویم ایّام محرّم را

دلت از هرچه غم یکباره خالی می شود، ای دوست
اگر لایق شوی سودای شادی بخش این غم را

دلت را بشکن و نذر ضریح آفتابی کن
که جاری کرده در شنزارهای تشنه زمزم را

به باران اسید این روزها از خاک می شویند
نشان خیمه خونین و آن آشفته پرچم را

دروغ از هر طرف می بارد و ابر ریاکاری
به روی کوچه ها باریده باران جهنّم را

صدای حق- اگر مظلوم- رسوا می کند آرام
هیاهوهای مشتی بنده دینار و درهم را

پیشكش به اصحاب پاك حسین(ع)

آنان كه جز وصال تو گنجی ندیده اند
لطفی در این سرای سپنجی ندیده اند

گفتی: عجیب نیست كه مردان كربلا
گشتند شرحه شرحه و رنجی ندیده اند؟

باور نمی كنم كه بر آن چهره های سرخ
هنگام مرگ چین و شكنجی ندیده اند

گفتم: زنان مصر چگونه در آزمون
دستی بریده اند و ترنجی ندیده اند؟!

مردان مرد نیز به میدان عاشقی
در تیغ ها درخشش گنجینه دیده اند

آنان كه عاشقانه سرودند از حسین
خود را اسیر قافیه سنجی ندیده اند

منبع: وبلاگ دکتر محمدرضا ترکی