تبیان، دستیار زندگی
نگاهی به سروده های دفاع مقدس، با تأملی بر «شعری برای جنگ»
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دیگر سلاح سرد سخن کارساز نیست

نگاهی به سروده های دفاع مقدس، با تأملی بر «شعری برای جنگ»

بخش ادبیات تبیان
دیگر سلاح سرد سخن کارساز نیست

در معرکه پای پایداری بگذار
پا در گذر حادثه، باری بگذار
هان تیغ مکش برون و در سینه خصم
این تحفه به رسم یادگاری بگذار/ سید حسن ثابت محمودی (سهیل)  1
 شعر دفاع مقدس به عنوان یک ژانر ادبی زنده و پویا که بیش از سه دهه از عمر آن می گذرد، یک پدیده ادبی غیر قابل انکار است. بدون هیچ تردیدی می توان گفت که غنی ترین و بالنده ترین زیر شاخه شعر انقلاب، شعر دفاع مقدس است. شعری که برجسته ترین مولفه مضمونی آن «حماسه» است. این شعر با فرو نشستن طوفان انقلاب، طوفانی دیگر در جامعه ایجاد کرد. شعر انقلاب نیز به ناگزیر تحت الشعاع این گونه ادبی قرار گرفت و حیات خویش را در همراهی و هم رکابی با این جریان غالب دید. چرا که در دهه اول انقلاب، «جنگ» اصلی ترین مسأله کشور بود و همه امکانات نظامی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در راستای پیروزی بر دشمن متجاوز بسیج شده بود.

 در طول سال های دفاع مقدس، نقش شعر در تهییج رزمندگان برای حضور در جبهه ها و روحیه بخشیدن به آنان برای ایستادگی در مقابل دشمن بعثی از سایر هنرها بیشتر بود. این یک ادعا نیست، واقعیتی است که با مرور تاریخ دوران دفاع مقدس می توان به درستی آن پی برد. ساده ترین راه برای اثبات این ادعا تایپ کلید واژه های«شعر، دفاع، مقدس» و جست و جو در اینترنت است تا با دریایی از مقالات، اشعار و ژس های شاعران نسل اول انقلاب روبه رو شوید. شاعرانی چون حمید سبزواری، محمدعلی مردانی، نصرالله مردانی، سلمان هراتی، قیصرامین پور، سید حسن حسینی، وحید امیری، حسین اسرافیلی، عباس براتی پور، بیگی حبیب آبادی، سیمیندخت وحیدی، علیرضا قزوه و... که در فتنه خیز حوادث و در کسوت یک مجاهد و رزمنده، پا به پای رزمندگان اسلام در جبهه ها حضور پیدا می کردند و شعرهای حماسی خود را با الهام از حماسه آفرینی های مجاهدان سرفرازی چون چمران ها، همت ها، باکری ها، جهان آراها، خرازی ها، بروجردی ها، زین الدین ها، بابایی ها و... در آوار فاجعه و شبیخون دشمن با لهجه عشق و عرفان می سرودند. غزل خاطره انگیز «یاران چه غریبانه، رفتند از این خانه» بیگی حبیب آبادی نمونه ای از این شعرهاست.

 شعر دفاع مقدس در این دوره، شعری سرشار از رجزها و شعارهای انقلابی و حماسی است، به گونه ای که زبان اکثر شعرها به زبان شعار و بیانیه های تند سیاسی    انقلابی پهلو می زند و عنصر غالب در شعر «احساس» است.

 احساس زدگی افراطی، گریز به کربلا و حماسه عاشورا، تلفیق نمادهای مذهبی با اسطوره های ملی و در نهایت غلبه «محتوا بر فرم» از مولفه های شاخص شعر دوره جنگ است.

 واقعیت این است که شاعران انقلاب در سال های خون و خطر و حماسه و در زیر موشک باران شهرهای ایران، رسالت و تعهد انسانی خود را بر تکنیک، ساختار و شاعرانگی اثر ترجیح دادند. از همین رو در آن سال ها به دنبال صنعتگری، جلوه فروشی ادبی و نام آوری شاعرانه نبودند و قصدشان از سرودن بیشتر این بود که گدازه های خشم و مظلومیت مردم جنگ زده ایران را بر چهره جهان بی تفاوت بپاشند و کشورهای مدعی «حقوق بشر» را از خواب غفلت بیدار کنند. چنانکه قیصر امین پور در فرازی از «شعری برای جنگ»[کتاب «تنفس صبح»] با صراحت می گوید:

«می خواستم/ شعری برای جنگ بگویم/ دیدم نمی شود/ دیگر قلم زبان دلم نیست/ گفتم: باید زمین گذاشت قلم ها را/ دیگر سلاح سرد سخن کارساز نیست/ باید سلاح تیزتری برداشت/ باید برای جنگ/ از لوله تفنگ بخوانم/ با واژه فشنگ / می خواستم/ شعری برای جنگ بگویم/ شعری برای شهر خودم- دزفول-/ دیدم که لفظ ناخوش موشک را/ باید به کار برد/ اما موشک/ زیبایی کلام مرا می کاست/ گفتم که بیت ناقص شعرم/ از خانه های شهر که بهتر نیست/ بگذار شعر من هم/ چون خانه های خاکی مردم/ خرد و خراب باشد و خون آلود/ باید که شعر خاکی و خونین گفت/ باید که شعر خشم بگویم/ شعر مقاومت / شعر فصیح فریاد/ هر چند ناتمام...»2

 «شعری برای جنگ»، نقطه اوج هنرمندی شاعر در جبهه نگاری و گزارشگری شاعرانه از جنگ است. شاعر در این شعر حماسی، در مقام یک گزارشگر که به شهر جنگ زده دزفول اعزام شده است، به گزارش لحظه به لحظه اتفاقاتی می پردازد که بر اثر تجاوز وحشیانه دشمن بر دزفول حادث شده است. اگر دقت کنید، شاعر اصلاً به دنبال این نیست که با بهره گیری از ارائه های ادبی و صنایع لفظی و معنوی بر جمال شعر خود بیفزاید. شاعر در نهایت سادگی، بی پیرایگی و صمیمیت حرف های از دل بر آمده خود را بر سینه کاغذ نقش می زند و اتفاقاً همین صداقت و بی پیرایگی راز توفیق و ماندگاری این شعر در حافظه نسل بعد از انقلاب است. در لحظه سرودن این شعر آنچه برای شاعر محلی از اعراب ندارد، فرم و ساختار و زبان ورزی و... است. زیرا شاعر به دنبال ایفای نقش تاریخی و رسالت انسانی خویش است و بیمی از زخم زبان های منتقدان ندارد. حکایت او به حکایت آدمی می ماند که دستش لای در گیر کرده است و جز فریاد چاره دیگری ندارد. آیا از انسانی که در آتش می سوزد، انتظاری جز دست و پا زدن، دویدن و فریاد کشیدن می رود؟!

 زنده یاد سید حسن حسینی در حاشیه نوشتی که بر شعر قیصر نوشته است، درباره «شعری برای جنگ» چنین می گوید: «شعری برای جنگ، سروده قیصر امین پور از سروده های به یاد ماندنی و ماندگار در عرصه ادبیات جنگ هشت ساله تحمیلی است. این شعر شاید برای نسلی که جنگ را ندیده و از مسند اندازان عرصه شعر تنها روایت مخدوشی از آن را شنیده است، سرشار از شعار و خالی از ایجاز باشد. اما برای قدیمی های این عرصه که بی غرض و مرض دفتر ادبیات جنگ را ورق می زنند، اثری درخشان و در زمان خود سخت ضد کلیشه است! جنگ همواره در هر کجای جهان دو راوی داشته و دارد: یکی مردم و دیگری رسانه های دولتی. قیصر در این اثر با طعنی پنهان به رسانه های نارسا - اینجا خبر همیشه فراوان است - از «درون سینه» مردم دزفول - یعنی ایرانی های خط مقدم - هم خبر داد. با نماهایی درشت و درد آور از زشتی های تجاوز دشمن و به قصد بیدار کردن «دیوار» هایی که در پایتخت از جنگ می کوشیدند تا «مینیاتور» هایی دلفریب ارائه دهند.»3

 در یک نگاه کلی باید گفت که «شعری برای جنگ» در واقع «شعری در مذمت جنگ» و در ستایش «صلح» است. شاعر در این سروده در صدد اثبات حقانیت دفاع ملت ایران در برابر هجوم ناجوانمردانه دشمن به خاک میهن اسلامی است و همچنان که خواندیم در فرازهای درخشانی از این شعر، شاعر با توصیف ویرانی های ناشی از تجاوز رژیم بعثی صدام به خاک ایران، چهره زشت و منفور جنگ را به تماشا می گذارد، آنجا که از «خانه های خونین»، «عروسک های خون آلود»، «انفجار مغز کودکان بر بالشی از رویا» و «سر بریده مردان قبیله» سخن می گوید. در واقع در بطن «شعری برای جنگ» آرزوی «صلح» خوابیده است، آرزوی صلح، آشتی و آرامش برای ملت ایران و همه مردم جهان.

پانوشت:
1 - رباعی امروز، محمد رضا عبدالملکیان، انتشارات برگ، تهران، 1366، ص 109.
2 - حماسه های همیشه، پرویز بیگی حبیب آبادی(جلد اول)، فرهنگ گستر، تهران، 1382، ص 137.
 3  ? گزیده شعر جنگ و دفاع مقدس(سید حسن حسینی، ص117)


منبع: رضا اسماعیلی - روزنامه ایران