تبیان، دستیار زندگی
شبکه اجتماعی تبیان، همزمان با هفته دفاع مقدس، تلاش دارد تا با برپایی یک مسابقه داستان نویسی با محوریت دفاع مقدس، نقشی در گرامیداشت هشت سال دفاع مقدس و یادآوری سال ها حماسه و ایثار ایفا نماید.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مسابقه داستان نویسی هفته دفاع مقدس

شبکه اجتماعی تبیان، همزمان با هفته دفاع مقدس، تلاش دارد تا با برپایی یک مسابقه داستان نویسی با محوریت دفاع مقدس، نقشی در گرامیداشت هشت سال دفاع مقدس و یادآوری سال ها حماسه و ایثار ایفا نماید.

هومن بهلولی- روابط عمومی

به گزارش روابط عمومی، شبکه اجتماعی تبیان، همزمان با هفته دفاع مقدس، تلاش دارد تا با برپایی یک مسابقه داستان نویسی با محوریت دفاع مقدس، نقشی در گرامیداشت هشت سال دفاع مقدس و یادآوری سال ها حماسه و ایثار ایفا نماید.

» قالب های شرکت در مسابقه:

کاربران شبکه اجتماعی تبیان برای مشارکت در این مسابقه می بایست یک یا هر دو قالب مسابقه را انتخاب کنند و داستان مربوط به آن را بنویسند.

الف) تکمیل یک داستان با ابتدای از پیش تعیین شده:
از یک تا سه مورد از داستان های ناتمام زیر را انتخاب و ادامه داستان را با توجه به هنر خود تکمیل کنید:

1- ماسک اکسیژن را از روی بینی اش برداشت، دست گذاشت روی پیشانی اش، داغ بود و مرطوب. آهی کشید و پلاک روی سینه اش را لمس کرد و خیره شد به چشم های بسته اش ...

2- پاکت نامه را که گذاشت توی جیبش، صدای خنده ای توجهش را جلب کرد. رویش را برگرداند سمت صدا، احمد بود با همان صورت خندان آفتاب سوخته اش؛ گفت:
- بابا هنوز نرسیده، نامه طرف اومده، شماها دیگه کی هستین به خدا؟!
گرمایی صورتش را فرا گرفت، سرش را انداخت پایین.
- لااقل اون انگشتر رو دستت کن بفهمن شمام به جمع مرغا اضافه شدین حضرت والا!
- معلوم نیست هنوز احمدجان، شاید ...
- آه ... شاید چی؟! اون که خواهر منه بله رو پیش پیش داده، تازه شما دوتا خریدتونم رفتین، مونده یه خطبه که اونم می گیم همین حاجی فتح الله خودمون بخونه، آقا وکیلم؟! حله ...

3- صدایش می زدند ابراهیم، هنوز که هنوز بود هیچ کس باور نمی کرد علی چطور ار بین عراقی ها جان سالم به در برده بود. بعد از آن ماجرا کمتر کسی بود که خنده اش را دیده باشد. شده بود مثل آدم های جن زده. گوشه نشین و منزوی. وقت های عملیات جدی بود و وقت های دیگر می نشست یک گوشه به نوشتن یا تمیز کردن تفنگش.
تا آن روز عجیب، از سنگر بیرون آمده بودم که ابراهیم را دیدم. نشسته بود کنار منبع آب و خیره شده بود به یک گوشه و قاه قاه می خندید، کنجکاو شدم، نزدیک تر رفتم ...

ب) نگارش یک داستان با کلمات از پیش تعیین شده:
یک یا هر دو گروه کلمات ارائه شده زیر را انتخاب کنید و داستانی بنویسید که شامل گروه کلمات انتخاب شده باشد:

1- چفیه، چادر، شهید گمنام، لاله
2- اوشین پلو، آح جون مرخصی، بالش سرخود

توضیح دو اصطلاح فوق در جبهه:
- اوشین پلو: برنج سفید بدون مخلفات.
- بالش سرخود: پای مصنوعی که جانبازان در هر شرایطی آن را از جای خود در می آوردند و زیر سرشان می گذاشتند.

» شرایط شرکت در مسابقه:

- تمام کاربران عضو شبکه اجتماعی تبیان می توانند در این مسابقه شرکت کنند. اگر تاکنون عضو شبکه اجتماعی تبیان نبوده اید، از طریق آدرس زیر به جمع کاربران ما بپیوندید.
http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=221719
راهنمای عضویت در سایت تبیان نیز در آدرس زیر قابل مطالعه است.
http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=99882
آخرین نسخه اپلیکیشن شبکه اجتماعی تبیان را هم می توانید از اینجا دریافت نمایید.
http://download.tebyan.net/download/tebyan-social-network-android
- شایان ذکر است که شرکت کنندگان مسابقه در صورت برنده شدن، می بایست جهت دریافت جوایز، عضویت خود را تأیید نهایی کنند.
- حتماً بر روی تمام داستان های خود، برچسب #داستان_دفاع_مقدس را ثبت کنید تا مطالب شما در کنار سایر داستان ها به نمایش گذاشته شود. داوری داستان ها با کمک برچسب فوق صورت خواهد گرفت و داستان هایی که شامل این برچسب نباشند، در مسابقه شرکت داده نخواهند شد.
- محدودیتی در تعداد و نوع داستان های ارسالی وجود ندارد.

» زمان شرکت در مسابقه:

برای شرکت در این مسابقه، از امروز تا پایان هفته دفاع مقدس (6 مهر 1395)، فرصت خواهید داشت.

» جوایز مسابقه:

به 3 نفر از برگزیدگان مسابقه، جوایز ارزنده ای تقدیم خواهد شد.

» داوری مسابقه:

یکی از داستان های منتخب بر اساس بیشترین پسند از سوی کاربران شبکه اجتماعی انتخاب خواهد شد و دو داستان برگزیده دیگر نیز توسط مسئولین شبکه اجتماعی معرفی می شوند.