تبیان، دستیار زندگی
تا به حال فکر کرده اید که صورت زیبا تا چه اندازه می تواند باعث شود ما کسی را دوست داشته باشیم؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تابلوی نقاشی صورت شما

تا به حال فکر کرده اید که صورت زیبا تا چه اندازه می تواند باعث شود ما کسی را دوست داشته باشیم؟

سمیرا اسکندرپور - بخش زیبایی تبیان
مونالیزا

همه ی ما زیبایی را دوست داریم و از دیدن صورت زیبا نیز لذت می بریم. اولین چیزی که ما را جذب بعضی از انسان ها می کند نیز همین است و شاید خود نیز برای داشتن چهره زیبا تمام تلاش و همتمان را به کار ببندیم تا نه تنها از زیباییمان کم نشود بلکه مطابق سلایق روز به نظر بیاییم. اما بهتر است به زیبایی به گونه ای دیگر نگاه کنیم.
تا به حال به تابلوی نقاشی که تصویری از یک طبیعت و منظره ای زیبا در آن کشیده شده است نگاه کرده اید. تصویر یک نقاشی با وجود اجزاء و عناصر زیبا، ایستا و بدون حرکت است و چیزی که به آن زیبایی داده است رنگ ها و ترکیب آن ها و سبک و شیوه پرداخت آن است که در کنار هم می توانند چشم هر بیننده ای را نوازش دهند و لذتی هر چند کوتاه را به او ببخشند. اما چیزی که بیشتر از همه بیننده را تحت تأثیر قرار می دهد تخیلات و تصوراتی است که در ذهن خود درباره آن تصویر می پروراند.
به عنوان مثال با دیدن تصویر کشیده شده از یک دشت شقایق، می توانیم خنکی هوا و نرمی گل ها و نسیمی آرام را خودمان در ذهن تصور کنیم. حتی می توانیم تخیلاتی را نیز به آن اضافه کنیم. خودمان را ببینم که بین گل ها به دنبال پروانه ها می دویم و با صدای بلند شعر می خوانیم...
حال تصور کنید که آن نقاشی جان بگیرد و صحنه هایی را مانند یک فیلم نشان بدهد. صدای پرندگان و وزش باد و حرکت گل ها، خود حال و هوای آنجا را برای شما بیان کند. و شاید کسی را نشان بدهد که بیاید و گل ها  را بچیند. دیگر کسی که به آن تصاویر نگاه می کند کمتر می تواند تخیلش را به کار ببندد زیرا که خود آن فیلم همه چیز را بازگو می کند و بیننده برای در نظر آوردن آن منظره دیگر لازم نیست تصورات ساخته ذهن خود را تداعی کند.

با دیدن تابلوی نقاشی ای که بر چهره ی انسان ها نشسته است، شخصیت نادیده و ناشناخته او را یادآور شویم. دل به زیبایی صورت هیچ احدی نسپاریم و منتظر بمانیم تا با دیدن و شناختن آن ها، خودشان را دوست بداریم

دیدن چهره زیبای انسان ها نیز همان گونه است. چهره مانند یک تصویر نقاشی شده است که بدون حالت و احساس، ایستا و بی حرکت است. رنگ پوست، چشم و ابرو، دهان و بینی و همین طور شکل و ترکیب هر یک از آن ها در کنار هم، زیبایی ای را به وجود آورده است که مسلماً هر شخصی آن تصویر را دوست خواهد داشت.  و در صورتی که شخصیت و منش دوست داشتنی و پرداخته ی ذهن خود را نیز به او اضافه کند علاقه اش به آن چهره دو چندان خواهد شد.

اما هنگامی که بتوان با خود آن شخص بیشتر آشنا شد همه چیز از دایره تصورات و خیالات ما خارج می شود. زمانی که آن فرد کمی صحبت می کند و با کلام و رفتارش خودش را بیان می کند، کمتر می توانیم تخیلاتمان را درباره اش بسازیم. اگر اخلاقش خوب و دوست داشتنی است او را خوب می بینیم و اگر نه، دیگر نمی توانیم او را آن گونه که باید دوست بداریم. در حالی که هنوز صورت او زیبا است.
ساده ترین حالت آن، این است که کسی را تصور کنید که با وجود زیبایی ظاهری، مغرور و متکبر است و هر گاه با او صحبت می کنید از روی تکبری که دارد، کمتر به صحبت های شما گوش بدهد و ارزشی برای سخن شما قائل باشد و شما نیز به جای آرامش و همدلی بیشتر احساس حقارت و کوچکی کنید. یا کسی را تصور کنید که با وجود صورتی زیبا، هر گاه صحبت می کند از هر چند جمله ی او یکی توهین و بی ادبی است. آیا در آن حالت چهره ی زیبای او را باز به خاطر میاورید و یا تنها چیزی که می بینید شخصیت اوست؟
در آن صورت است که تمام احساس خوبی را که قبل از شناخت او داشتید، جای خود را به احساس جدیدتان می دهد و به راحتی او را از دوست داشتنی هایتان جدا کرده و کمتر ارزشی برایش قائل می شوید.
پس بهتر است ما با دیدن تابلوی نقاشی ای که بر چهره ی انسان ها نشسته است، شخصیت نادیده و ناشناخته او را یادآور شویم. دل به زیبایی صورت هیچ احدی نسپاریم و منتظر بمانیم تا با دیدن و شناختن آن ها، خودشان را دوست بداریم.



مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.