تبیان، دستیار زندگی
آیه ی تطهیر انسان هایی را نشان می دهد که از افق یک انسان بسیار ارزنده بالاترند. گوهرانی آراسته به فضیلت، عصمت، طهارت، کفایت و شایستگی منصب با عظمت خلافت، فشرده ای است از مدلول این آیه.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نگاهی به آیه ی تطهیر، تطهیر ملاکِ رهبری

آیه ی تطهیر انسان هایی را نشان می دهد که از افق یک انسان بسیار ارزنده بالاترند. گوهرانی آراسته به فضیلت، عصمت، طهارت، کفایت و شایستگی منصب با عظمت خلافت، فشرده ای است از مدلول این آیه.

محمد امیری نژاد/ کارشناس حوزه - بخش قرآن تبیان
آیه تطهیر،طهارت،

یکی از آیاتی که ناظر به فضیلت اهل بیت پیامبر(علیهم السلام) بر دیگران است و در اثبات امامت و رهبری ائمه به آن استناد می شود و شاید بتوان آن را بهترین دلیل بر امر مذکور شمرد، آیه  ی 33 سوره ی احزاب معروف به آیه  ی تطهیر است: «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا» یعنی: خدا چنین اراده کرده که هرگونه گناه و نا پاکی را از شما خاندان نبوت ببرد و شما را پاک و منزه گرداند.
آیه  ی تطهیر  دارای ابعاد وسیع و پیام های عمیق بوده و بسان چشمه ی زلال بلکه اقیانوس عظیمی است که نشستن بر ساحل دل انگیز آن، جان های تشنه ی مشتاقان،  دل های خالی از تعصبات کور  و حقیقت جو را لبریز از معرفت و معنویت نموده، عطش را فرو می نشاند و ضمیر انسان را مالامال از عشق و دلدادگی به ذوات مقدسی می کند که به موجب اراده ی ویژه و مخصوص الهی به طهارت مطلق نائل آمده و جان های پاکشان از ساغر محبوب، سر مست گشته و از هر چه غیر اوست منزه شده و خلوص و صفای محض یافته است.
آیه ی تطهیر انسان هایی را نشان می دهد که از افق یک انسان بسیار ارزنده بالاترند. گوهرانی آراسته به فضیلت، عصمت، طهارت، کفایت و شایستگی منصب با عظمت خلافت، فشرده ای است از مدلول این آیه. (باقر زاده، عبدالرحمن، پژوهشی جدید درباره آیه ی تطهیر، بوستان کتاب، 1391)

روحی که رجس آن را فرا گرفت روحی است که تار و پودش منسوج به ذمائم است، و در برابر عامل حیات و زندگی نو و درخشان انسانی، تسلیم نیست و زندگی نکبت باری دارد. درست نقطه ی مقابل مردمی که سینه ای وسیع دارند و عوامل ناگوار را در هاضمه ی روحی خود هضم کرده، استعداد پذیرش و تسلیم شدن در برابر عوامل حیات و سعادت دارند

ایشان مصداق همان پاکان (مطهّرون) هستند كه خداوند متعال دل هایشان را از هر رجس و پلیدى یعنى از رجس گناهان و پلیدى ذنوب پاك كرده، و یا از چیزى كه از گناهان هم پلیدتر و عظیم تر و دقیق تر است، و آن تعلق به غیر خداى تعالى است. (تفسیر المیزان، ج 19)
از زاویه  ای دیگر باید به این واقعه پرداخت. واقعه  ای که برای اهل بیت پیامبر اتفاق افتاده است، تصادفی نبود، بلکه پشت صحنه ای دارد که از چشم بسیاری از ناظران مغفول مانده است.
در پشت صحنه چه اتفاقی افتاد؟ خداوند برای این اجرای جهانی شخصیت هایی را انتخاب کرد که مانند ایشان در عالم وجود نداشته باشد. یعنی اراده ی او تکوینی است، اراده ی پیدایش خاندانی، در سطح عالی انسانی که دور از همه ی کجی ها، کجروی ها، پستی ها، آلودگی ها، اعمال شیطانی، امراض قلبی و روحی گردند و متخلّق به همه ی طهارت ها، پاکدامنی ها، صفای روح، مهذبیت، و روحیات عالی انسانی. پیداست که اراده ی ازلی، بر پیدایش این چنین بیتی در خاندان رسالت  لغو نیست، بلکه برای آماده شدن آنها، بر یک امر مهم و خطیر اسلامی است و این چیزی جز زمامداری مسلمین  نمی تواند باشد. (اهل البیت یا چهره های درخشان، محمد فاضل لنکرانی، ص 12)

معیار شاخص

مهمترین معیاری که خداوند برای گزینش صحنه  گردانان خود در روی زمین از آن نام می برد، «دوری از رجس» است. حال منظور از «رجس» چیست که اینقدر مهم شده و در قالب بارزترین معیار، تجلی یافته است.
با اینکه کلمه ی رجس یک معنای جامع دارد، که پلیدی و آلودگی است اما با مراجعه به قرآن معنای آن واضح تر می شود. باید گفت که کلمه ی "رجس" ده مرتبه در قرآن تکرار شده که می تواند منشأهای مختلفی داشته باشد.
قرآن درباره ی کلمه ی رجس تعابیر متفاوتی را به  کار می برد: گاهی شراب و قِمار و بتها و آلات قمار را از مصادیق رجس  معرفی می کند (مائده 90 و 91) و منظورش رجس ظاهر است؛ شراب، روح عقلانی را زائل می کند، قِمار، موجب کینه توزی و پرورش نفسِ رذیلت خواه است .... و این پدیده ها ( بی خردی، رذیلت  خواهی) در لغت قرآن نامش رِجس است.
بار دیگر در سوره ی انعام آیه 125 از روح گرفته و سینه ی تنگ تعبیر به رجس شده است و می فرماید: «خدا اگر بخواهد کسانی را هدایت فرماید باطنی وسیع و سینه ای پهناور که توان تسلیم در برابر هر فضیلتی دارد، به او عنایت می کند و آنها را که نخواهد هدایت فرماید، سینه ی او را تنگ می نماید سینه ی تنگی که همچون تنگ  نفسی ها در موقع تنفُّس، بال بال می زند، آری اینگونه خداوند رجس و پلیدی را بر کسانی که ایمان به حق ندارند قرار می دهد.» پس در این آیه، تنگی نفس با رجس یکی گرفته شده است. پس روحی که رجس آن را فرا گرفت روحی است که تار و پودش منسوج به ذمائم است، و در برابر عامل حیات و زندگی نو و درخشان انسانی، تسلیم نیست و زندگی نکبت باری دارد. درست نقطه ی مقابل مردمی که سینه ای وسیع دارند و عوامل ناگوار را در هاضمه ی روحی خود هضم کرده، استعداد پذیرش و تسلیم شدن در برابر عوامل حیات و سعادت دارند.

کسی که قرار است اسوه و ادامه دهنده ی راه پیامبریِ پیامبر و تک مسیر هدایتگری مسلمین و الگویی بی بدیل برای جهانیان باشد، باید از هرگونه ناپاکی، اغواگری، ظلم و هواپرستی مبرّا باشد. بایستی نخبه ای تمام عیار باشد که ذره ای نقص و کمبود در او وجود نداشته باشد. رسول اکرم (صلی الله و علیه وآله) در مناسبت ها و زمان های مناسب از جانشینی امام علی (علیه السلام) سخن گفته اند. یکی از آن موارد، حدیث کساء و نزول آیه ی تطهیر بود

پس رجس عبارت است از «سینه ی تنگ و روحِ علیل  گرفته و پر شده از آلودگی های اخلاق ذمیمه» و به همین تناسب است که در آیه ای دیگر از امراض قلبی  نظیر بخل، حسد، کینه، جهل و امثال اینها تعبیر به رجس شده است. (آیه 125 سوره توبه)
بنابراین معنای آیه تطهیر، این است که خداوند سینه ی اهل البیت را به مرض «ضیقِ صَدر» گرفتار نکرده، قلب آنها را مبتلا به امراض قلبی ننموده است و به جای آن، شرح صدر عنایت شده است.

رابطه ی تطهیر و امامت

بین نزول آیه تطهیر در شأن ائمه ی اطهار و رهبری و زمامداری مسلمین رابطه ایست بس تنگاتنگ. کسی که قرار است اسوه و ادامه دهنده ی راه پیامبریِ پیامبر و تک مسیر هدایتگری مسلمین و الگویی بی بدیل برای جهانیان باشد، باید از هرگونه ناپاکی، اغواگری، ظلم و هواپرستی مبرّا باشد. بایستی نخبه ای تمام عیار باشد که ذره ای نقص و کمبود در او وجود نداشته باشد. رسول اکرم (صلی الله و علیه وآله) در مناسبت ها و زمان های مناسب از جانشینی امام علی (علیه السلام) سخن گفته اند. یکی از آن موارد، حدیث کساء و نزول آیه ی تطهیر بود.
در مرحله ی اول خداوند متعال اهل بیت را از پلیدی و آلودگی دور می داند و با این کار سَره را از ناسَره جدا می نماید (تا کسی ادعا نکند که من هم از اهل بیت پیامبر هستم) و معیار را روشن می سازد. در مرحله ی دوم می فرماید تنها کسانی که قابلیت دارند رهبری و زمامداری را به عهده بگیرند اهل بیت هستند. کسانی که دارای شرح صدرند و هیچ یک از امراضی که قلب و روح انسان را گرفتار می کند، مبتلا نیستند. آنها هستند که این ظرفیت در آنها بوجود آمده تا بتوانند جامعه را به سوی سعادت و نیک  بختی هدایت کنند.

کلام آخر

خداوند ائمه ی معصومین را به اراده ی تکوینی خود تطهیر کرد و با این گزینش، پُلی به سوی رهبری جوامع برای ایشان ایجاد نمود و راهِ رهبری و زمامداری را بر دیگران بست و تنها ایشان را دارای قابلیت زمامداری و رهبری بر جامعه ی انسانی دانست و اینگونه مقدّر فرمود که تنها از این طریق است که انسان ها به کمال سعادت  و نیکبختی نائل می شوند.