تبیان، دستیار زندگی
امامت هویت بخش تشیع و مرز نهنده میان این مذهب و دیگر مذاهب اسلامی است. معروف است که این آموزه اعتقادی از اصول مذهب است. به راستی تفکیک میان اصول دین و اصول مذهب از چه خاستگاه و پایگاه علمی ای برخوردار است؟
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : حسن اختر
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

امامت اصل مذهبی یا اعتقادی؟!

امامت هویت بخش تشیع و مرز نهنده میان این مذهب و دیگر مذاهب اسلامی است. معروف است که این آموزه اعتقادی از اصول مذهب است. به راستی تفکیک میان اصول دین و اصول مذهب از چه خاستگاه و پایگاه علمی ای برخوردار است و اساسا اسلام هم در ساحتِ ظاهری آن و هم در ساحتِ واقعیِ آن تا چه اندازه به امامت باوری گره خورده است؟ و جایگاه اعتقادی امامت در تشیع و مرتبت و سرنوشت اعتقادی کسی که بدان باور ندارد و آن را اصل اعتقادی اسلام و ضروری آن دین نمی داند چیست؟

حسن اختر - بخش اعتقادات شیعه تبیان

غدیر، امام علی

ولایت و امامت دارایی دو جنبه است. 1- جنبه ی تشریعی 2- جنبه ی تکوینی. جنبه ی تشریعی ولایت مربوط می شود به احکام و قوانین اعتباری شارع اعم از عبادات و معاملات ، حقوق ، سیاست است اما ولایت تکوینی  همانطور که از اسمش پیدا است مربوط به حوزه ی تکوینی و هستی عینی است و متعلق است به دخل و تصرف و حکومت حق در هستی  و قوانین آن، واژه امامت در لغت، پیشوا و صاحب اختیار است و حاکم است.(1)
امامت در مذهب شیعه از اصول دین و از ریشه های دین بر اساس ولایت تکوینی، محسوب می گردد ، چون ولایت باطن نبوت و امامت و امامت نیز در ادامه نبوت است و وظیفه امام مانند نبی بیان احکام و ریاست دنیایی و دینی مردم برای هدایت آنان به سوی خداوند است و از واجبات عقلی است نه تنها بر انسان مکلف اطاعت از امام واجب است بلکه بر خداوند نیز تعیین و معرفی امام واجب است ، چون همان طور که نبوت و ارسال رسول بر خدا واجب عقلی است امامت نیز بر خدا واجب است البته وجوب بر خدا به معنای الزام از سافل به عالی نیست بلکه به معنای ضرورت و استحقاق و شایستگی است و واجبات شرعی الطاف اند.
در واجبات عقلی اگر ما به حکم عقل ندانیم که پیغمبر ضرورت دارد و تکلیف لازم است و نیز یک سری مصالح نفس الامریه وجود دارد هرگز به احکام شرعی نیز دسترسی نخواهیم داشت آن وقت هرگز دین و شریعت الهی ثابت نخواهد شد. امام خمینی(ره) در کتاب الطهارة چنین نگاشته است: «و این سه اصل [توحید، نبوت و معاد [بی تردید و خلاف در معنای اسلام معتبر و ملحوظ اند. چه بسا اعتقاد به معاد با اندکی تأمل در شمار این اصول قرار گرفته باشد. اما اعتقاد به ولایت بی تردید در معنای اسلام لحاظ نشده است و می سزد که آن را از امور روشن و بدیهی در نزد طایفه بر حق بدانیم».(2)

نصوص فراوان اعم از آیات و روایات دال بر تعیین و نصب امامت بلافصل علی (علیه السلام) و یازده فرزندش بعد از پیغمبر چه از طریق شیعه و چه اهل سنت به تواتر داریم، حدیث ثقلین متواتر است، حدیث غدیر متواتر است، حدیث سفینه، حدیث منزلت، حدیث یوم الدار و آیه مباهله، آیه صادقین، آیه تطهیر، آیه اولوالامر همگی دال بر امامت و رهبری معصومین است

بنابر این کسانی که به توحید و نبوت و معاد معتقدند و به امامت آنگونه که شیعیان قبول دارند باور ندارند، نه تنها در قلمرو اسلامِ ظاهری قرار دارند، که در معنا و حقیقت نیز مسلمان اند. مرحوم محمدحسین آل کاشف الغطاء نیز پیش از امام خمینی(ره) و به صراحت در کتاب اصل الشیعة و اصولها نوشته است که «هر که به توحید و نبوت حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) و روز جزاء اعتقاد داشته باشد مسلمانِ حقیقی است».(3)

تغایر اسلام و ایمان

با مراجعه به منابع نقلیِ اسلام، یعنی کتاب و سنت به وضوح می توان با دو گونه کاربرد اسلام و ایمان روبرو شد؛ گاهی این دو برابر یکدیگر نهاده تلقی شده اند: «فأخرجنا من کان فیها من المومنین فما وجدنا فیها غیر بیت من المسلمین».(4) از ظاهر این دو آیه، برمی آید که مسلمانان همان مومنان هستند. امّا در موارد متعددی، به صراحت به تغایر اسلام و ایمان اشاره شده است: «قالت الاعراب آمنا قل لم تومنوا ولکن قولوا اسلمنا و لمّا یدخل الایمان فی قلوبکم... انما المومنون الذین آمنوا باللّه و رسوله ثم لم یرتابوا و جاهدوا باموالهم و انفسهم فی سبیل اللّه».(5) برخی چون سیدمرتضی نقل شده که تغایر اسلام و ایمان ناممکن است؛ هر که مومن نیست مسلمان نیز نمی باشد(6) و برخی به تغایر آن هم در مفهوم و هم در مصداق، حکم کرده اند. قائلان به تغایرِ مفهومی و مصداقیِ اسلام و ایمان خود بر دو دسته اند: گروهی که به تغایر این دو هم در حکم و هم در حقیقت حکم می کنند و گروهی که اسلام و ایمان را در حقیقت، یکی اما در حکم، متغایر می دانند. معنای این دیدگاه اخیر این است که آنکه مومن نیست در حقیقت، مسلمان نیز نیست، هر چند ممکن است در حکم مسلمان باشد و همه یا اغلب احکام ظاهری بر او مترتب شود. شهید ثانی از خواجه نصیر در قواعد العقائد عباراتی را نقل می کند که حاکی از گرایش خواجه به همین نظر اخیر است. ظاهر سخنان شهید و بلکه صریح آن پذیرش همین رأی است.(7)

راه شناخت ولایت

ما نصوص فراوان اعم از آیات و روایات دال بر تعیین و نصب امامت بلافصل علی (علیه السلام) و یازده فرزندش بعد از پیغمبر چه از طریق شیعه و چه اهل سنت به تواتر داریم، حدیث ثقلین متواتر است، حدیث غدیر متواتر است، حدیث سفینه، حدیث منزلت، حدیث یوم الدار و آیه مباهله، آیه صادقین، آیه تطهیر، آیه اولوالامر همگی دال بر امامت و رهبری معصومین است، مسئله لطف الهی که در مباحث قبل گفته شد نیز از دلائل نصب امام از طرف خدا است که بیان شد . دلالت آیه اولی الامر بر امامت ائمه معصومین(علیهم السلام) اطیعوالله و اطیعواالرسول و اولی الامر منکم(8) یکی از مهمترین دلائل امامت این آیه شریفه است.

چون ولایت باطن نبوت و امامت و امامت نیز در ادامه نبوت است و وظیفه امام مانند نبی بیان احکام و ریاست دنیایی و دینی مردم برای هدایت آنان به سوی خداوند است و از واجبات عقلی است نه تنها بر انسان مکلف اطاعت از امام واجب است بلکه بر خداوند نیز تعیین و معرفی امام واجب است

تطبیق و استنتاج

از مجموع مباحث گذشته به دست می آید که مبنای خروج از اسلام انکار یکی از اصول سه گانه توحید، نبوت و معاد، یا انکار یکی از ضروریات دین است. اصل اعتقادیِ امامت یا از لوازمِ (اعم از مدلول تضمنی و التزامی) توحید و نبوت است، یا از جمله ضروریاتِ (یا قطعیاتِ) «ما جاء به النبی» که انکار آنها مستلزم انکار آن دو اصل است. در هر دو صورت سخن از ملازمه و استلزام است و در هر استلزامی مادامی که کسی علم به لازم و ملازمت نداشته باشد، احکام ملزوم و انکار آن بر وی مترتب نمی شود و همینطور مادامی که دیگران علم به وضوح لازم و ملازمت در نزد وی نداشته باشند نمی توانند حکم به ترتب احکام ملزوم بر وی نمایند.


پی نوشت:
1- حاکم حقیقی چه در حوزه ی تشریع و چه تکوین خداوند متعال است.و خداوند در هیچ صفت وفعل خود شریک ندارد اما منافات با این ندارد که با اذن خداوند اسباب و وسائط در طول اوامر و نواهی خداوند و اراده ی خداوند ی قرار داشته باشد زیرا درروایات خوانیم(( ابی ا... ان یجری الاشیاء الا باالاسباب....))
2- کتاب الطهارة، ج3، ص316.
3- اصل الشیعة واصولها، ص210
4- ذاریات: 35,36.
5- حجرات: 1415 و نیز رک: احزاب: 35. بحارالانوار، ج68، ص246.
6- به نقل از محقق سبزواری، ذخیرة المعاد فی شرح الارشاد، ص152.
7- رک: حقائق الایمان، صص114127 و نیز رک: قواعد العقائد، ص142.
8- نساء 59


منابع برای مطالعه بیشتر:
1. حسینی عاملی، سیدمحمدجواد، مفتاح الکرامة فی شرح قواعدالعلامة، قم،انتشارات اسلامی، 1419ق.
2. خمینی، روح اللّه، کتاب الطهارة، ج3، نجف اشرف، مطبعة الآداب، 1389ق.
3. طباطبائی، محمدحسین، المیزان، ج اول و دهم، چاپ سوم، بیروت، موسسة الاعلمی للمطبوعات.
4. طوسی، نصیرالدین، قواعد العقائد، قم، مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، 1416ق.
5. علم الهدی، شریف مرتضی، رسائل الشریف مرتضی، قم، چاپخانه دارالقرآن الکریم، 1405ق.
6. کاشف الغطاء، شیخ جعفر، کشف الغطاء عن مبهمات الشریعة الغراء، اصفهان، انتشارات مهدوی، بی تا.

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.