تبیان، دستیار زندگی
زمانی که یک جوان برای ازدواج دچار مشکل می شود و سنش بالا می رود، همه به فکر چاره اندیشی می افتند، اما این نگرانی در مورد افرادی که یک بارازدواج کرده اند و دوباره تنها شده اند، کمتر صدق می کند و این در حالی است که مجرد شدن مجدد بسیار سخت تر است. انتخاب در
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ازدواج مجدد

انتخاب در ازدواج مجدد به مراتب سخت تر از ازدواج اول است چرا که اگر این بار هم با شکست مواجه شود، آثار زیانبار اجتماعی و روانی مخربتری را به جای می گذارد. هرقدر افراد هیجانی و سرعتی تصمیم بگیرند، میزان ریسک ازدواج مجدد ناموفق بالاتر می رود.

فرآوری: هانیه صهائیان-بخش کلوب ازدواج تبیان
ازدواج مجدد

گروهی از زنان در زندگی خود به بن بست می رسند و طلاق را تنها راه چاره خود می دانند. در این میان اما گروهی از آنها به دلیل فرار از بحران و مسائل ناشی از طلاق(مثل مشکلات مالی، روانی، اجتماعی، عاطفی) و حتی فرار از حرف ها و طعنه های اقوام و آشنایان خیلی سریع و ساده به دلیل نیازهای عاطفی و جسمی می خواهند تشکیل زندگی مجدد دهند. اما شاید اکثریت آنها این نکته را در نظر نمی گیرند که انتخاب در ازدواج مجدد به مراتب سخت تر از ازدواج اول است چرا که اگر این بار هم با شکست مواجه شود، آثار زیانبار اجتماعی و روانی مخربتری را به جای می گذارد. پس ازدواج موقت و ازدواج مجدد، تا این زمان بحث بی سرانجامی است که تا بوده، زنان و مردان را در برابر یکدیگر قرار می داده و هر کدام از حق خود سخن می گویند و با استناد به پیامد های اجتماعی، رفع تمایلات خود را به نفع جامعه می دانند. از قشر بی سواد تا برترین کارشناسان، پرداختن به آن را واجب می دانند و همچنان قرار است این امر حل ناشدنی باقی بماند!

کسانی که دو بار ازدواج می کنند، معمولا دارای خصوصیات مشترکی هستند. از جمله این که خودشان را بی تقصیر می دانند در حالی که در هر طلاقی طرف بی تقصیر وجود ندارد.

عرف جامعه ایرانی اجازه چند همسری را تاکنون، نداده و هنوز یک پدیده ناخوشایند و نامطلوب است و اگر چند همسری در جامعه پذیرفته شده نباشد آسیب ها چند برابر می شود. در مقابل این مطالب، ما با نظر جامعه یی دیگر از روانشناسان مواجه هستیم که شادی زنان را موجب شادی فرزند و شوهر می دانند. همان گونه که می دانیم، کوچک ترین واحد جامعه، خانواده است. اثر شاد بودن افراد خانواده و به طبع آن شاد بودن جامعه بر کسی پوشیده نیست. حال چگونه می توان گفت: اگر چند همسری در جامعه پذیرفته نباشد، آسیب ها چند برابر می شود؟ آنچه مسلم است، مغایرت تمایل زنان و مردان در این امر است که باید با فداکاری یکی از این دو جنس و سرکوب تمایلات اساسی آنها همراه باشد. موضوع ازدواج مجدد قابل بحث نیست مگر آنکه آن را در بستر فرهنگ و اجتماع مورد بررسی قرار دهیم. برای شناخت عوامل و موانع فرهنگی - اجتماعی ازدواج مجدد باید به ساختار اجتماعی جامعه که تحت تأثیر فرهنگ آن هم قرار دارد، توجه شود.
جامعه شناسان معتقدند پدیده اجتماعی خاص را جز در متن اجتماع نمی توان بررسی کرد؛ همانطور که کارکرد یک عضو از بدن را بدون در نظر گرفتن رابطه آن در کل بدن نمی شود تبیین نمود. نمی توان یک نگاه کامل و همه جانبه به پدیده ای چون ازدواج مجدد داشته باشیم، مگر اینکه کلیه عوامل تأثیرگذار و تأثیرپذیر از آن را مورد توجه قرار دهیم. یکی از عواملی که در احتراز یا اقدام به ازدواج مجدد یک فرد بیوه نقش دارد، نگرش جامعه و خانواده آن فرد نسبت به این موضوع است، زیرا تصمیمات فردی حتی در حوزه های خصوصی و شخصی زندگی تحت تأثیر نگاه جماعتی است که در میان آنها زندگی می کنیم. نگرش منفی افراد جامعه نسبت به فرد طلاق گرفته، می تواند مشوق فرد برای تأهل دوباره باشد. از طرفی نگاه منفی جامعه به فردی که مجدد ازدواجمی کند، می تواند باعث شود تا فرد علی رغم میل باطنی اش به ازدواج مجدد، از آن خودداری کند. شاید بتوان این تأثیرپذیری از نگرش جامعه را بر اساس تئوری وجدان جمعی دورکیم توجیه نمود. تفاوت نگاه به موضوع ازدواج مجدد در جوامع مختلف و همچین در یک جامعه در زمان های مختلف، باعث می شود افراد تحت تأثیر آن رفتارهای متفاوتی نشان دهند.
نگاهی به جوامع غربی نشان می دهد که در آن جوامع ازدواج، طلاق و تشکیل مجدد زندگی امری طبیعی و عادی تلقی می شود. کسی که همسرش را به هر دلیل از دست می دهد، می تواند خیلی

نمی توان یک نگاه کامل و همه جانبه به پدیده ای چون ازدواج مجدد داشته باشیم، مگر اینکه کلیه عوامل تأثیرگذار و تأثیرپذیر از آن را مورد توجه قرار دهیم.

زود بدون ترس از قضاوت دیگران، مجدد وارد یک رابطه شده و ممکن است خیلی سریع ازدواج کند. حتی در صدر اسلام نیز در جوامع عربی چنین بود. شاید به دلیل جنگ های زیاد و زنانی که بیوه می شدند، ازدواج مجدد کاملاً طبیعی بود. علاوه بر مردانی که بدون زن نمی ماندند، در اغلب موارد زنان هم بعد از اتمام عده دوباره تشکیل خانواده می دادند.
در دو مثال فوق به خاطر شیوع ازدواج مجدد، این امر طبیعی تلقی می شود، اما در کشور ما با آنکه یک کشور اسلامی است، تحت تأثیر فرهنگ مردم و به دلیل عدم شیوع آن، چنین دیدگاهی جایز نیست مخصوصاً نسبت به خانم ها. متأسفانه بازدارنده های اجتماعی در کشوری مثل ایران برخلاف طبیعت انسانی عمل می کنند، زیرا فردی که تنها شده است همان نیازهایی را دارد که زمانی بخاطرش ازدواج کرده است. نیاز به ازدواج یک امر طبیعی است، ولی عوامل فرهنگی در برخی موارد بر آن غلبه می کند. به طور کلی انسان در طول تاریخ یاد گرفته است که سائق های طبیعی اش را در قالب فرهنگ و قواعد مورد پسند عموم ریخته و شکل موجه به آن دهد. پس با توجه به شناختی که از فرهنگ خودمان داریم، جای تعجب نیست که اقدام به ازدواج مجدد در گروه زنان مخصوصاً زنانی که در سنین بالاتر و با وجود فرزندان، تنها شده اند، کمتر باشد؛ زیرا اگر فرد طلاق گرفته یا همسر از دست داده برخلاف انتظار جامعه عمل نماید، با تنبیه جامعه مواجه می شود. به عنوان مثال در مورد زنان ممکن است از طرف جامعه طرد شوند، تحت فشار نگاه های آزاردهنده افراد جامعه قرار گیرند، به لحاظ حقوقی، حضانت فرزندانشان را از دست بدهند، از حقوق و مستمری شوهر فوت شده محروم شوند و یا با بی مهری و عدم حمایت خانواده یا فرزندان روبرو گردند. البته این موضوع در خانواده های مختلف، سطح مالی و فرهنگی مختلف و در شهرهای گوناگون با یکدیگر تفاوت دارد.
با توجه به توضیحات فوق، مشکلات یک بیوه در جامعه ما به تفکیک جنسیت به شرح زیر است:

مشکلات مردان برای ازدواج مجدد

- اگر همسرش فوت شده باشد، در صورت اقدام خیلی سریع برای تشکیل مجدد خانواده، به بی مهری و عدم علاقه به همسر قبلی خود متهم می شود.
- اگر همسرش طلاق گرفته باشد و خیلی زود برای ازدواج دوم اقدام کند، ممکن است شائبه حضور فرد جدید از قبل از جدایی در زندگی آن مرد پررنگ شود و اطرافیان گمان کنند علت جدایی آن مرد، ازدواج با همسر فعلی اش بوده است.
- در صورت داشتن فرزند، باید فرزندش نیز با این عمل موافق بوده و شخص بعدی را به عنوان نامادری بپذیرد.
- یکی دیگر از مسائلی که مردان طلاق گرفته با آن روبه رو هستند، پرداخت مهریه است. گاهی تا سال ها بعد از طلاق، پرداخت مهریه و یا نفقه کودکانی که با مادرشان زندگی می کنند، مشکلات اقتصادی را برای مرد ایجاد می کند.
اما همانطور که اشاره شد، در جامعه ما ازدواج مجدد مردان پذیرفته شده تر بوده و مشکلات کمتری به همراه دارد، زیرا هم به جهت عدم منع قانونی و هم بدان جهت که عرف جامعه و باورهای عموم، ادامه زندگی مجردی، برای مرد بیوه یا طلاق گرفته را سخت و طاقت فرسا می داند، بخصوص اگر دارای فرزندانی نیز باشد، حتی مردانی که سن و سالی از آنها گذشته نیز اگر برای ازدواج اقدام کنند، به علت آنکه افکار عمومی گمان می کند یک مرد نیاز دارد تا زنی به زندگیش سر و سامان دهد، باز هم ازدواج مجددش پذیرفته شده است.

مشکلات زنان برای ازدواج مجدد

با توجه به اینکه فوت یا جدایی هر کدام شرایط خاصی را برای یک زن ایجاد می کند، ابتدا به مشکلات زنی می پردازیم که همسرش فوت شده است:
- در صورت فوت همسر، حتی اگر مدتی هم از آن گذشته باشد، زنی که مجدد قصد ازدواج دارد به بی مهری نسبت به همسر اولش محکوم می شود.
- خانواده همسر فوت شده ممکن است پذیرش مناسبی نداشته باشند و با نگهداری نوه هایشان توسط یک ناپدری مخالفت کنند.
- گاهی پذیرش فرزندان در حالیکه خاطره خوش پدر را به همراه دارند، بسیار سخت است.
 اگر زن از همسرش جدا شده باشد نیز با مشکلات خاص خود روبه رو می شود:
- در صورت جدایی از همسر، ازدواج دوم ممکن است حمل بر بوالهوسی و تنوع طلبی گردد؛ مخصوصاً اگر فرزندی داشته باشد.
- قانون نانوشته فرهنگی وجود دارد که زنی که فرزند دارد تا آخر عمر همان مهر مادری برایش کفایت می کند.
- برخورد همسر اول زن اصولاً نامناسب است. در بسیاری موارد نگهداری و حضانت فرزند در صورتیکه زن ازدواج کند از او گرفته می شود. مخصوصاً اگر فرزندشان دختر باشد، ممکن است مرد به بهانه عدم اطمینان از ناپدری، از شب ماندن دخترش نزد مادر خود جلوگیری کند.
اما چیزی که هر دو گروه زنان با آن روبه رو هستند، نگاه منفی جامعه است؛ حتی اگر بیان نشود. فرهنگ ما به زنی که پا روی نیازهایش بگذارد و تنها به مادری فکر کند، نمره مثبت تری می دهد تا زنی که تصمیم بگیرد شرعاً و قانوناً به این تنهایی خاتمه دهد.

ازدواج دوم برای هر دو جنس و تحت هر شرایطی ویژگی هایی دارد

- به طورکلی ازدواج دوم با ریسک بیشتری همراه است. زن و مرد یا خاطرات همسری که فوت شده و دوستش دارند را با خود به همراه می برند که ممکن است در پذیرش شخص دوم مانع ایجاد کند و یا یادگاری های یک زندگی پر تنش و اختلاف که منجر به جدایی او شده است، روحش را زخمی کرده و نیاز به التیام و درک مقابل از همسر جدید دارند.
- باید زمان مناسب بگذرد تا فرد برای ورود به زندگی جدید آماده شود.
- پذیرش نقش نامادری و ناپدری، یکی از الزامات شخصی است که وارد زندگی دوم می شود. او باید بداند فرزندان به راحتی با این موضوع کنار نمی آیند و ایده آل به این موضوع فکر نکند.
ازدواج مجدد پدیده ای غریب و نامأنوس در فرهنگ ماست که به دلیل آمار بالای طلاق و جمعیت رو به افزایش بیوه زنان و بیوه مردان، به صورت طبیعی از قبح آن کم شده و تعداد بیشتری از افراد، مجدد ازدواج می کنند، اما نیاز به فرهنگ سازی و رفع موانع قانونی برای اقدام صحیح دارد. چیزی که مشخص است، ازدواج در هر سنی برای فرد نیاز است، اما تصمیم دوباره برای تشکیل خانواده امری است که به فرهنگ جامعه بازمی گردد و این در حالیست که هیچ منع شرعی برای زنان و مردان برای ازدواج مجدد وجود ندارد.

فرزندان و ازدواج مجدد یکی از والدین

گروهی از زنان در زندگی خود به بن بست می رسند و طلاق را تنها راه چاره خود می دانند. در این میان اما گروهی از آنها به دلیل فرار از بحران و مسائل ناشی از طلاق(مثل مشکلات مالی، روانی، اجتماعی، عاطفی) و حتی فرار از حرف ها و طعنه های اقوام و آشنایان خیلی سریع و ساده به دلیل نیازهای عاطفی و جسمی می خواهند تشکیل زندگی مجدد دهند. اما شاید اکثریت آنها این نکته را در نظر نمی گیرند که انتخاب در ازدواج مجدد به مراتب سخت تر از ازدواج اول است.

فرزندان و به خصوص فرزندان پسر در مورد ازدواج مجدد مادران و فرزندان دختر در مورد ازدواج مجدد پدرانشان بسیار حساس هستند که می توان گفت عمده این مشکلات روی جنسیت می چرخد. مردی که می خواهد تشکیل زندگی مجدد بدهد باید با دخترش به گونه ای مدارا کند تا وی فکر نکند که نادیده گرفته و طرد می شود و حس حسادتش را برافروزد بلکه باید او را مجاب کند که دوستش دارد اما از نیاز به ازدواج هم صحبت کند و نوع این دوست داشتن ها را از هم تفکیک کند. رابطه مادران و پسران نیز به همین شکل است و بیشتر اوقات فرزند ذکور نسبت به ازدواج مجدد مادرش غیرتی می شود و احساس بدی پیدا می کند.
مادر باید در این زمینه صبوری به خرج دهد و در عین ابراز توجه و علاقه به فرزند، از نیاز به تشکیل زندگی مستقل برای خود صحبت کند. چه زن و چه مرد هرگز نباید به فرزندانشان بگویند که من آنقدر تو را دوست دارم که هیچ وقت ازدواج نمی کنم. اما در مورد زن و مردی که هر 2 دارای فرزند هستند و می خواهند زیر یک سقف بروند، اوضاع قدری پیچیده می شود. والدین باید روی رابطه بین فرزندانشان با یکدیگر کار کنند تا تنش کمتری به وجود آید البته به شرط آنکه هیچ درگیری ای بین زن و مرد نباشد. نکته مهمی که باید به آن اشاره کرد، این است که تا زمانی که رابطه رسمی و جدی نشده، فرزندان را نباید از ازدواج مجدد آگاه کرد اما وقتی مسئله جدی شد و به سرانجام رسید، باید به فرزندان در مورد تشکیل زندگی مشترک توضیح داد.

خصوصیات مشترک در ازدواج های دوم

کسانی که دو بار ازدواج می کنند، معمولا دارای خصوصیات مشترکی هستند. از جمله این که خودشان را بی تقصیر می دانند در حالی که در هر طلاقی طرف بی تقصیر وجود ندارد.
شیرین زن سی و پنج ساله ای است که ازدواج اولش به دلیل نداشتن تفاهم با همسرش به بن بست رسید. خیلی مایل به صحبت نیست. چند کلمه ای هم که می گوید از زمین و زمان و نداشتن بخت و اقبال شکایت می کند.
او دو سال پس از جدایی با مردی ازدواج کرد که به نظر خودش ابتدا کاملا بی عیب و نقص به نظر می رسید. اما با گذشت زمان و ورود به زندگی مشترک، تمام ایرادهایی که در همسر سابقش وجود داشت، این بار در زندگی جدیدش جستجو می کرد. در حالی که اصلا متوجه احساس وسواس گونه خود نسبت به مسائل کوچک نبود.
هر فردی پس از طلاق به ایراد و اشکال طرف مقابل بیشتر تاکید و تکیه می کند. ناصری می گوید: تجربه نشان داده بیشتر افراد بعد از ازدواج مجدد به دنبال عیب و ایرادهای طرف مقابل هستند و به نقش و سهم خود و کم و کاستی هایی که در انتخاب همسر و زندگی مشترک داشته اند، توجه چندانی نمی کنند. رفتار و رویه زندگی گذشته نیز به طور معمول در زندگی مشترک آینده تکرار می شود. رفتار و عملکرد همسران در زندگی مشترک اول و دوم از ثبات و پایداری نسبی برخوردار است.

برای اطلاع از طرح همسان گزینی تبیان اینجا کلیک کنید


منابع: پایگاه اطلاع رسانی حوزه،

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.