تبیان، دستیار زندگی
یكی از نواحی كه عالمان معارف الهی به تمشیت امور دینی اهالی آن مبادرت ورزیدند گستره حلب در بلاد شام بزرگ و سوریه فعلی است كه نامورانی را در خود پرورش داد
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

"حلب"؛کانون فقاهت و مرکز تشیع

حلب

نوشته: صفاء کاظمینی

جهان تشیع و حوزه‌های علمیه از آغاز غیبت كبرای دوازدهمین امام معصوم به سال ٣٢٩ قمری تا پیروزی انقلاب شكوهمند اسلامی ایران در خلال حدود یازده سده، فقهای والامقام و مجتهدان عالی‌قدری را به خود دیده است. در این میان برخی از این دانایان ساحت شریعت، در مناطقی مبادرت به ترویج دین اسلام و مذهب امامیه كردند و چونان خورشید، اجتماع دین‌مداران را روشن و هدایتگر جامعه صالحه و مردم دوره و زمانه خود شدند كه اوضاع روزگار حیاتشان بسی دشوار بود.

یكی از نواحی كه عالمان معارف الهی به تمشیت امور دینی اهالی آن مبادرت ورزیدند گستره حلب در بلاد شام بزرگ و سوریه فعلی است كه نامورانی را در خود پرورش داد و از مراكز مهم سكونت شیعیان در گذشته به شمار می‌آید. به همین مناسبت فرصت را مغتنم شمرده به معرفی چند تن از این فرزانگان كه سهم عمده‌ای در گسترش مساحت تشیع و تقویت آن در حلب و اطراف آن در سرزمین شام – با محوریت مرزهای سوریه امروز – ایفا كردند، مبادرت می‌شود.

١- ابوالصلاح حلبی

یكی از اعاظم دانشمندان شیعه، تقی‌الدین بن نجم‌الدین حلبی است. ایشان نماینده حضرت سیدمرتضی در سرزمین حلب بود. ابوالصلاح مجتهد عالی‌رتبه و فقیه برجسته‌ای است كه به علت دوری از حوزه علمیه بغداد نامش كمتر در مآخذ مشاهده می‌شود. حلبی چهار كتاب فقهی مهم تألیف كرده است. این كتب اربعه عبارتند از: «البدایه»، «مختصرالفرائض»، «اللوامع فی‌الفقه»، «الكافی فی‌الفقه». این روحانی بزرگ در منطقه محل سكونت خود موفق به استحكام و پایندگی مكتب تشیع شد و شاگردان مستعدی را در حوزه درس و تعلیم خود پرورش داد. حضرت ابوالصلاح حلبی در سال ٤٤٧ ق دعوت حق را لبیك گفت. یعنی سیزده سال پیش از رحلت شیخ الطائفه ابوجعفر محمد بن حسن بن علی طوسی.

٢- ابن زهره حلبی

سید ابوالمكارم عزالدین، حمزه بن علی بن ابی‌المحاسن معروف به «ابن زهره» به سال ٥١١ ق دیده به جهان گشود. «آل زهره» از خاندان‌های جلیل‌القدر شیعه مقیم حلب بودند. بسیاری از اعضای آل ابن زهره، از جمله برادران و عموزادگان از فقهای سرشناس شیعه‌اند. برخی پژوهشگران این خاندان را احفاد امام صادق(علیه السلام) می‌دانند. ابن زهره فقیهی اصولی و اهل استدلال به شمار می‌آید و از اقتدار علمی بالایی برخوردار بود. مهم‌ترین اثر فقهی‌اش «غنیة النزوع» است كه شامل فقه اكبر (عقاید)، اصول فقه و احكام شرعی می‌باشد. ابن زهره در این كتاب به روش سیدمرتضی در انتصار و ناصریات و نهج شیخ طوسی در "الخلاف" و "المبسوط" عمل كرده و در استدلال‌های خود از آیات، روایات و اجماع استفاده كرده است. از شاگردان عالیقدرش می‌توان «ابن ادریس» را نام برد.

این مجتهد گرانقدر شیعه در شهر حلب زیست و در حلب وفات یافت و به خاك سپرده شد. توجه داشته باشیم هرگاه در اصطلاح فقها تعبیر «حلبیان» به كار رود، مقصود ابن زهره و ابوالصلاح است؛ و هرآینه «حلبیون» گویند، مراد این دو نفر افزون بر ابن براج [١] می‌باشد. ابن زهره در ٥٨٥ روح از كالبدش مفارقت كرد.[٢]

٣- سدیدالدین حمصی

سدیدالدین محمود بن علی حمصی از فقیهان عالی‌رتبه و اهل مباحثه علمی و استدلال بود. ایشان در ناحیه حمص شام (سوریه) می‌زیست. از آثارش می‌توان از كتاب «المصادر فی اصول الفقه» و كتاب «المنقذ من التقلید و المرشد الی‌التوحید» را نام برد. در طول زندگی پرخیر و بركت این مجتهد بزرگوار شاگردان زبده‌ای تربیت شدند و نسبت به توسعه مذهب امامیه در حمص و پیرامون آن اقدام شد. سدیدالدین حمصی در ٥٨٩ ق وفات یافت.


پی نوشت ها:

١- قاضی عبدالعزیز بن عزیز طرابلسی، معروف به «ابن براج» از اهالی شام بزرگ و از تلامیذ مبرز سید مرتضی و شیخ طوسی به شمار می‌آید. این فقیه فرزانه، از طرف سید مرتضی عهده‌دار منصب قضا در طرابلس بود. گفته شده است مدت دو دهه قضاوت در شمال لبنان فعلی و نواحی آن را بر عهده داشت. ایشان وکیل شرعی شیخ امامیه - طوسی - در کل گستره شام بود. از معروف‌ترین مؤلفاتش می‌توان «الجواهر فی الفقه»، «المهذب البارع»، المنهاج الکامل» و «جمل العلم و العمل» را نام برد.
ابن براج، فقیهی اندیشمند و شجاع بود و گاه در محضر شیخ طوسی، منتقد آراء استادش می‌شد؛ با او مباحثه علمی شدید و طولانی می‌کرد. وی دو مورد از مناظرات خود با حضرت طوسی را در «المهذب البارع» آورده است. ابن براج در سال ٤٨١ ق درگذشت.

٢- یادآور می‌شود که شیعیان در بلاد شام همواره در تنگنا قرار داشتند. حکم‌رانان ظالم، نسبت به سرکوب آنها اقدام می‌کردند.  «حلب» یکی از مراکزی است که شاهد رشد و بالندگی شیعیان و ظهور فقهای نامور بود، لیک، هنگامی که صلاح الدین ایوبی در ٥٧٩ ق وارد شهر حلب شد، مردم را بجبور به پذیرش یکی از مذاهب اهل سنت کرد. شیعیان را از دم تیغ شمشیر گذراند و آنها که زنده ماندند به‌سرعت شهر را ترک و به مناطق دیگر مهاجرت کردند. وی آنچه را در مصر شروع کرده بود، سال بعد در شام ادامه داد. شیعیان، تحت تعقیب مأموران حکومتی قرار گرفتند و جملگی آواره کوه و بیابان گشتند. هیچ‌کس حق خطابه و تدریس نداشت، مگر آنکه اشعری مسلک باشد و پیرو یکی از مذاهب اربعه اهل سنت؛ و این سان، کانون قدرتمند تشیع در شهر و ناحیه حلب از هم گسسته شد.

منبع: پایگاه مركز اسناد انقلاب اسلامی

این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .