تبیان، دستیار زندگی
پس از کشته شدن خلیفه سوم، امیر المؤمنین(علیه السلام) قیس بن سعد بن عُباده انصارى را به فرمانروایى مصر گمارد و سپس آن گونه که خود، مصلحت دید محمد بن ابى بکر را به جانشینى قیس بن سعد موظف ساخت.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چگونگی اشغال مصر!

پس از کشته شدن خلیفه سوم، امیر المؤمنین(علیه السلام) قیس بن سعد بن عُباده انصارى را به فرمانروایى مصر گمارد و سپس آن گونه که خود، مصلحت دید محمد بن ابى بکر را به جانشینى قیس بن سعد موظف ساخت.

فرآوری: محمد باعزم- بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
مصر


پس از کشته شدن خلیفه سوم، امیر المؤمنین(علیه السلام) قیس بن سعد بن عُباده انصارى را به فرمانروایى مصر گمارد و سپس آن گونه که خود، مصلحت دید محمد بن ابى بکر را به جانشینى قیس بن سعد موظف ساخت، زیرا مصر به عنوان بخش دیگرى از قلمرو حکومت اسلامى معاویه را مضطرب مى ساخت. پس از پایان جنگ و نبردها و نتایج به دست آمده، به مجرد اینکه تشویش و اضطراب و عدم همیارى، بر جامعه اسلامى حکمفرما شد، معاویه و عمرو عاص براى اشغال مصر دست به تلاش زدند; زیرا واگذارى این شهر بهایى بود که براى تخریب حکومت امام و نابود کردن دین، به عمرو عاص پرداخته مى شد. امام(علیه السلام) وقتى شنید معاویه به سمت مصر پیشروى مى کند، کوشید تا محمد بن ابى بکر را با تدارکات و نیرو تقویت کند، امّا دیرى نپایید که خبر اشغال مصر و شهادت محمد بن ابى بکر به آن حضرت رسید و امام به جهت از دست دادنِ محمد فوق العاده اندوهگین شد(1) و پس از آن مالک اشتر را به فرمانروایى مصر گمارد و عهدنامه و (منشور) معروف خویش را در زمینه اداره حکومت و سیاست مردم، به وى نگاشت، ولى معاویه با ابزار شیطانى و فریبکارى خود، توانست به مالک اشتر زهر بخوراند. (2)

پس از کشته شدن خلیفه سوم، امیر المؤمنین(علیه السلام) قیس بن سعد بن عُباده انصارى را به فرمانروایى مصر گمارد و سپس آن گونه که خود، مصلحت دید محمد بن ابى بکر را به جانشینى قیس بن سعد موظف ساخت.

آخرین تلاش هاى امام(علیه السلام)

پس از آشفتگى هاى متعدد اوضاع و موفقیّت معاویه در ایجاد فساد و انتشار رعب و وحشت در گوشه و کنار دولت اسلامى، امام(علیه السلام)تصمیم گرفت دست به حمله وسیعى بزند و امّت را به قیام وا دارد. از این رو، با مخاطب قرار دادنِ مردم، آن ها را مورد تهدید قرار داد و فرمود:
مردم! از نکوهش و گفت و گوى با شما خسته شدم، موضع خود را برایم روشن نمایید که چه مى خواهید بکنید، اگر براى رویارویى با دشمنانم مرا همراهى مى کنید، که چه بهتر وگرنه تصمیم خود را براى من روشن کنید. به خدا سوگند! اگر شما همگى براى مبارزه با دشمنانتان مرا همراهى نکنید که خداوند میان من و آن ها داورى کند، که او بهترین داوران است، قطعاً شما را نفرین خواهم کرد و اگر تنها ده تن یاور داشته باشم به جنگ دشمن خواهم رفت.(3)

این تهدیدِ قاطعانه، ضمیر و وجدان مردم را بیدار کرد و مطمئن شدند که امام(علیه السلام) خود و خانواده و یاران خاصش به جنگ معاویه خواهند رفت، هر چند مردم او را یارى نکنند و اگر چنین شود این لکه ننگ و عار و ذلّت تا قیامت بر تارک آنان باقى خواهد ماند. به همین سبب، از میان مردم، افراد سرشناس و بزرگان آنان براى رویارویى و جنگ با معاویه و پایان دادن به فساد و تباهى، مهیا شدند و به سمت اردوگاه هاى خود در منطقه «نُخلیه» به حرکت در آمدند به نحوى که برخى از مجموعه هاى سپاه بر سایرین پیشى مى گرفتند تا در کنار امام(علیه السلام) که در انتظار پایان ماه رمضان بسر مى برد، حضور داشته باشند.


پی نوشت ها:
[1]شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ۶/ ۸۸٫
[۲] تاریخ طبری ۴/ ۷۲٫
[3]سیره الائمه الاثنی عشر ۱/ ۴۵۱ به نقل از بلاذری در انساب الاشراف

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.