تبیان، دستیار زندگی
كمپانی ساسون یكی از عظیم ترین مجتمع های تجاری ـ صنعتی آسیا در نیمه دوم قرن نوزدهم است كه در اواخر این قرن به یكی از مهم ترین و معتبرترین شركت های بریتانیا بدل شد. تأسیس این كمپانی در سال 1832م./1248 ق؛ یعنی حدود شش سال پیش از نخستین جنگ ایران و انگلیس، ر
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ساسون ها، سپهسالار و تریاك ایران

كمپانی ساسون  یكی از عظیم ترین مجتمع های تجاری  صنعتی آسیا در نیمه دوم قرن نوزدهم است كه در اواخر این قرن به یكی از مهم ترین و معتبرترین شركت های بریتانیا بدل شد. تأسیس این كمپانی در سال 1832م./1248 ق؛ یعنی حدود شش سال پیش از نخستین جنگ ایران و انگلیس، رخ داد و از آن پس ایران از مهم ترین عرصه های فعالیت آن بود.

بخش تاریخ ایران و جهان تبیان
ساسون‌ها، سپهسالار و تریاك ایران

جایگاه ویژه كمپانی ساسون

علی رغم اهمیت ساسون ها تاكنون پژوهش مستقلی در این زمینه صورت نگرفته و محققین تاریخ قاجاریه بی عنایتی عجیبی به آن نشان داده اند. آن چه به كمپانی ساسون جایگاه ویژه می بخشد، چهار عامل است:
نخست، پیوند ساسون ها به عنوان رهبران اُلگیارشی یهودی آسیا با امپراتوری مالی روچیلدها    رهبران یهودیان اروپا ؛
 دوم،نقش ساسون ها به عنوان بزرگ ترین سرمایه داران تجاری وصنعتی هندوستان و خاور دور در حكومت انگلیسی هند و دولت بریتانیا؛ سوم، علایق اقتصادی و به تبع آن سیاسی ساسون ها در ایران؛ ارتباط ساسون ها با برخی چهره های سیاسی ایران در نیمه دوم قرن نوزدهم میلادی.

ساسون ها كیستند؟

دائره المعارف یهود، دودمان یهودی ساسون را منشأ تأثیرات عظیم در هندوستان و سپس انگلیس و چین می داند و می نویسد كه آنان به همین دلیل به «روچیلدهای شرق» و سلاطین تجارت مشرق زمین شهرت دارند.
اصل خانواده ساسون از یهودیان بغداد است و نخستین چهره سرشناس آنان، شیخ ساسون بین صلاح (1750    1830)، قریب به چهل سال ریاست جامعه یهودی بغداد را به دست داشت و در دستگاه پاشاهای عثمانی خزانه دار بود. در سال 1828 م./ 1244ق. شیخ ساسون به همراه جمعی از یهودیان از بغداد گریخت و در بندر بوشهر اقامت گزید. علت این گریز جمعی روشن نیست (دایره المعارف یهود آن را به ظلم تعدّی داوودپاشا، والی بغداد، منتسب می كند.) به هر روی، شیخ ساسون پس از دو سال در بوشهر درگذشت و ریاست این جمع به پسر بزرگ او، دیوید ساسون، رسید.
 دیوید ساسون (1792    1864) دو سال دیگر در بوشهر ماند و سپس در سال 1832م. / 1248 ق. به بمبئی رفت و در آن جا تجارت خانه ای تأسیس كرد كه پس از چندی به یكی از مهم ترین كمپانی های هند و سراسر آسیا بدل شد. این كه ساسون ها در دوران اقامت چهارساله خود در بوشهر با چه كسانی از تجار و دولتمردان ایرانی معاشر بودند، برخورد حكومت قاجار با آنان چگونه بود، و این ارتباطات در سال های پسین در پیدایش علائق وسیع مالی ساسون ها در ایران چه نقشی داشت، بر ما پوشیده است.

پس از مرگ دیدیود ساسون، كمپانی او توسط پسر بزرگش عبدالله (آلبرت) ساسون (1818 1896)، و با همكاری هفت پسر دیگر دیوید ساسون، اداره می شد.

در این زمان بود كه آلبرت ساسون، به عنوان مهم ترین شخصیت مالی بمبئی به صنعت روی آورد و یكی از بزرگ ترین كارخانه های نساجی هندوستان را در بمبئی بنا كرد و در دهه 1870 نخستین اسكله غربی هند، به نام «اسكله ساسون»، را ایجاد نمود. این ثروت هنگفت از كجا پدید شد؟ همان طور كه بعداً خواهیم دید، در این زمان حدود بیست سال از انحصار كشت تریاك ایران توسط ساسون ها و صدور آن به چین و انگلیس می گذشت و بی تردید این تجارت سهم بزرگی در انباشت سرمایه ساسون ها داشت.
 آلبرت (عبدالله) ساسون در نیمه دهه 1870 در لندن مستقر شد و در این زمان به همراه لُردنا تانیل مایرروجژچیلد (لررو چیلد اوّل و رئیس «بانك آواینگلند») از نزدیك ترین دوستان خصوصی پرنس ولز (پسر بزرگ ملكه ویكتوریا كه در سال های (1901    1910) با نام ادوارد هفتم به سلطنت رسید) بود. آلبرت در سال 1890 به دلیل نقش برجسته اش در صنعت و تجارت هندوستان و آسیا «بارونت» شد. سایر برادران سر آلبرت (عبدالله) ساسون نیز در دربار ادوارد هفتم مقام شامخ داشتند، از جمله خانه آرتورساسون اقامتگاه میهانان ادوارد هفتم بود.
بنیاد ساسون، كه در این زمان حوزه فعالیت آن سراسر آسیا را دربرمی گرفت، از شركا و همكاران نزدیك امپراتوری مالی روچیلدها بود و این پیوند از طریق ازدواج پسر سرآلبرت (عبدالله) ساسون با الین كارولین روچیلد تحكیم پذیرفت. بخشی از سرمایه ساسون ها به شانگ های و هنك كنگ انتقال یافت و بدینسان ساسون ها به یك امپراتوری مالی گسترده در شرق بدل شدند. صرف نظر از پیوند ساسون ها با روچیلدها و اُلیگارشی یهودی اروپا، نفوذ شخصی آنان در شئون اجتماعی جامعه انگلیس نیز گسترش یافت. راشل ساسون بی یر، برادرزاده سرآلبرت (عبدالله) ساسون، در دهه های نخستین قرن بیستم سردبیری نشریات ساندی اُبزرور و ساندی تایمز را به عهده داشت. سرادوارد آلبرت ساسون (1856    1912) داماد روچیلدها    از سال 1899 تا پایان عمر نماینده مجلس عوام انگلیس، از حزب محافظه كار، بود. پسر او به نام سرفیلیپ ساسون (1888    1939) از سال 1922 به عنوان كاندید حزب محافظه كار نماینده مجلس شد و تا پایان عمر در این سمت ماند. او در سال های جنگ اوّل جهانی منشی نظامی فیلد مارشال سرداگلاس هیگ     فرمانده كل نیروهای بریتانیا در غرب اروپا    بود و در سال های 1924    1926 و 1931    1937 معاونت وزارت دریاداری بریتانیا را به عهده داشت. در قرن بیستم نیز نفوذ ساسون ها در هندوستان ادامه داشت و این خانواده رهبر جامعه یهودیان هند محسوب می شوند. سرویكتور (الیاس) ساسون سال ها عضو مجمع قانون گذاری هند بود. ا و از سال 1931 هدایت «بانك ساسون» در شانگ های را به دست گرفت و پس از اشغال این شهر توسط كمونیست ها در سال 1948 به باهاماس رفت و كمپانی جدیدی تأسیس نمود.

آغاز تریاك كاری در ایران

فریدون آدمیت می نویسد:
 می دانیم كه كشت خشخاش از قرون پیش در ایران وجود داشت و در عهد صفویان محلولی از شراب و كوكنار می نوشیدند. اما نه خشخاش كاری زیاد بود و نه نوشیدن آن محلول متداول مردم. تا نیمه سده گذشته نیز كشت خشخاش رواجی نداشت و در نوشته های مولفان خارجی كه در این زمان به ایران آمده اند، هیچ اشاره ای به تریاك كشیدن نیافتیم. و حال آن كه از عادت غلیان كشیدن و كشت تنباكو اغلب سخن گفته اند. اما در این سال هاست كه می بینیم به كشت تریاك توجهی شده است. مثلاً در 1267 تریاك كاری در اطراف تهران به مرحله آزمایش درآمد كه حاصل آن را بسنجند. نتیجه ای كه می گیریم این است كه مقدمه بسط تریاك كاری در این زمان آغاز گردید. و باید دانسته شود كه پس از ده سال یعنی از حدود سال 1277 به بعد است كه در آثار مولفان اروپایی به عادت تریاك كشیدن [ایرانیان] اشاره گردیده    تا این كه دامنه آن گسترده شد و اغلب ولایات ایران را فرا گرفت. ظاهراً از 1287/1870 تریاك ایران به عنوان ماده صادرات بین المللی درآمد، و كشاورزان رفته رفته قسمتی از اراضی گندم خیز را به كشت خشخاش تخصیص دادند.
 آدمیت تریاك كاری سال 1267 را ناچیز می شمرد و آن را تنها «مقدمه بسط تریاك كاری» و «آزمایشی» می خواند، ولی همو چند صفحه بعد گفته پیشین را فراموش می كند و روشن می سازد كه ابعاد مسئله وسیع تر از این بوده و در این سال كشت تریاك نه «آزمایشی» بلكه جنبه «صادراتی» داشته است:
در بخش پیش دانستیم كه با افزوده شدن خشخاش كاری، تریاك ایران در 1267 به صورت صادراتی درآمد. حكومت هندوستان از ورود آن جلوگیری كرد و این بُرهان را آورد كه: صدور تریاك به هند ممنوع است، و پیش از آن نیز تریاك ایران به بازار آن جا صادر نگشته. امیر در گفت وگوی باشیل منع ورود محصول ایران را به كلی ناموجّه شمرد و رفع آن را خواست. بازرگانان ایرانی هم شكایت كردند كه دولت هند نه تنها  اجازه ورود تریاك را نمی دهد، بلكه مانع آن است كه به بندر بمبئی برسد و از آن جا به چین صادر گردد.
 خلاصه این كه، شیل به سود گشایش باب صادرات تریاك ایران به بمبئی و از آن جا به چین به مكاتبه با حكومت هندولُردپالمرستون    وزیر خارجه وقت در دولت حزب ویگ (لیبرال)    پرداخت و چنین وانمود كرد كه اگر این منع برداشته نشود امیركبیر به عمل متقابل دست خواهد زد و مانع ورود «متاع انگلیسی و هندی» به ایران خواهد شد. «پس ناگزیر این منع برداشته شد.»
 از توضیحات آدمیت روشن شد كه:
 1   پیش از سال 1267 ق0/1850م. تریاك كای در ایران اهمیتی نداشت.
 2    پیش از این تاریخ اعتیاد به تریاك به عنوان یك پدیده اجتماعی چشمگیر نبود.
 3   بنای كشت تریاك به صورت وسیع و با هدف صدور آن به چین در سال فوق گذارده شد و ده سال بعد اعتیاد به تریاك در ایران یك پدیده اجتماعی گردید.
 4   دولت حزب ویگ (لیبرال) در انگلستان و حكومت تابع آن در هند، در آغاز با صدور تریاك ایران به چین موافقت نداشت، ولی به دلیل فشارهایی كه وارد شد این منع را برداشت. مكاتبات ومواضع شیل به سود صدور تریاك ایران نقش مهمی در این تغییر رویّه ایفا نمود.
 آدمیت تنها به ذكر مقصد این تجارت شوم (بمبئی و سپس چین) بسنده می كند و دو نكته اساسی را فرو می گذارد: نخست این كه عامل ظهور این پدیده در اقتصاد ایران كمپانی ساسون مستقر در بمبئی بوده؛ و دوم این كه میرزا حسین خان مشیرالدوله (سپهسالار) دلالی این معامله را به عهده داشته است.

ساسون ها و میرزا حسین خان سپهسالار

گفتیم كه فریدون آدمیت نقش میرزا حسین خان سپهسالار (1243    1298 ق.) را به عنوان آغازگر كشت تریاك در ایران، حتی در بیوگرافی اجتماعی كه به منظور تزئین چهرة او نگاشته، مسكوت می گذارد. این امر مكتومی نیست و مهدی بامداد در شرح حال رجال ایران بدان اشاره صریح دارد. بامداد می نویسد كه میرزا حسین خان در سال های 1266ق./1849    1269 ق. /1852م. كارپرداز اول (سركنسول) ایران در بمبئی بود. او در یكی از گزارش های خود منافع زیاد كشت خشخاش در ایران را از نظر صادرات گوشزد نمود و دولت هم بنابراین گزارش كشت خشخاش را ترویج نمود و ابتدا در سال 1267 ق. بنای تریاك كاری در اطراف تهران گذاشته شد.
می دانیم كه میرزا حسین خان پس از سه سال مأموریت بمبئی با ثروت هنگفتی بالغ بر 150 هزار روپیه به ایران بازگشت و در توجیه آن شهرت یافت كه گویا «حسنعلی شاه معروف به آقاخان محلاتی ملقب به عطاشاه به مناسبت این كه با هم باجناق و هر دو داماد فتحعلیشاه بودند.... در شرط بندی اسب دوانی بمبئی مبلغ 150 هزار روپیه به او داده و گفت در شرط بندی برای او بلیط خریده و به اسم او اصابت كرده است.»  در وابستگی آقاخان اول به دستگاه استعماری بریتانیا در هند تردیدی نیست، ولی آن «خدمتی» كه میرزاحسین خان مشیرالدوله را در طول مأموریت سه ساله اش در بمبئی سزاوار دریافت این مبلغ كلان نمود كدام بود؟ آیا این وجه توسط كمپانی ساسون و بابت دلالی كشت تریاك در ایران پرداخت نشد؟! مهدیقلی خان هدایت (مخبرالسلطنه) در سفرنامه مكه می نویسد:
 می گویند مكنت  ارفع الدوله، میرزاحسین خان سپهسالار و امثال اینان از كجاست. بمبئی، تفلیس، اسلامبول برای مأمورین دولت گنج باد آورده است. بدبخت ملت با این زمامداران.
مأموریت سه ساله سپهسالار در بمبئی هر چند نقطه عطفی در پیوندهای او با اُلگیارشی یهودی انگلیس و هندوستان است، ولی پایان راه نیست، سردنیس رایت نگرش سپهسالار و هم مسلكان او در دربار قاجاریه به استعمار انگلیس را چنین بیان می دارد:
آنان از عقب ماندگی و ضعف كشورشان در مقایسه با كشورهای فرنگ به خوبی آگاه بودند و امید داشتند كه شاه و اطرافیانش با دیدن وضع فرنگستان چشم شان باز شود و لزوم اصلاح و نوسازی نظام كهنه سیاسی و اقتصادی كشور را احساس كنند. انگلستان به عنوان قدرت بزرگ صنعتی آن زمان و یكی از منابع اصلی سرمایه در جهان، برای مشیرالدوله و برخی دیگر مشاوران شاه جاذبه خاصی داشت. اینان عقیده داشتند كه مشاركت مالی و اقتصادی انگلیسی ها در ایران این حُسن را خواهد داشت كه چون سپری استقلال ایران را از تهدید روس ها حفظ خواهد كرد. 
و می افزاید:
صدر اعظم جدید ایران [سپهسالار] یكی از سرمداران مكتب «انگلیس خواه» [انگوفیل] محسوب می شد و عقیده داشت كه دوستی و حمایت انگلیس برای حفظ استقلال ایران در برابر توسعه طلبی های روسیه ضروری است.
قضاوت دربارة صحت و سقم این دعوی رایت و نویسندگان هم مسلك اودال بر «وطن پرستانه» بودن عملكردهای سپهسالار و مكتب «انگلوفیلی» در دولتمردی ایران چندان دشوار نیست.
می دانیم كه میرزاحسین خان سپهسالار مشوّق سفرهای ناصرالدین شاه به انگلستان بود و در همین سفرها بود كه شاه قجر با لُرد روچیلد و برادرانش آشنایی یافت و در ملاقاتی به سبیل مزاح طرح تأسیس یك دولت یهودی را به روچیلد پیشنهاد نمود. آدمیت گفتار ناصرالدین شاه را در این باب، به نقل از سفرنامه او، چنین می آورد:
روچیلد حمایت یهودی ها را زیاد می كرد، و از یهودی های ایران حرف می زد، و استدعای آسایش آن ها را می نمود. به او گفتم: شنیده ام شما برادرها هزار كرور پول دارید. من بهتر آن می دانم كه پنجاه كرور به یك دولت بزرگی یا كوچكی داده، مملكتی را خریده و یهودی های تمام دنیا را در آن جا جمع كنید و خودتان رئیس آن ها بشوید، و همه را آسوده راه ببرید كه این طور متفرق و پریشان نباشید. بسیار خندیدم، و هیچ جوابی نداد.
چه بسا این ریشخند تلخ شاه قجر در تكوین اندیشه دولت یهود و خرید اراضی فلسطین و بالاخره پیدایش دولت اسرائیل بی تأثیر نبوده است. معاشرین ناصرالدین شاه در سفرهای انگلیس، تنها روچیلدها نبودند. ساسون ها نیز به عنوان نزدیك ترین دوستان ولیعهد انگلیس در این معركه جایگاه خاص داشتند:
شاه با اتفاق ولیعهد انگلیس و همسرش و دیگر اعضای خانواده سلطنتی به تماشاخانه امپیایر رفتند و برنامه سرگرم كننده بسیار مجللی را تماشا كردند. تئاتر را اختصاصاً برای این برنامه اجاره كرده بودند و هزینه نمایش را سرآلبرت عبدالله ساسون پرداخته بود، كه پس از اندوختن مال و مكنت فراوان در هندوستان و خاور دور اینك در انگلیس اقامت گزیده بود و در كنار روچیلدها از معاشران نزدیك ولیعهد به شمار می رفت. ساسون به زبان فارسی نیز صحبت می كرد و با علائق تجاری خود در ایران خوشحال بود كه هر چه از دستش برآید برای شاه انجام دهد و از او و همراهانش در خانه ییلاقی اش نزدیك برایتن پذیرایی كند.
 و می دانیم كه 8 ماه پس از آغاز صدارت سپهسالار (1288 ق. / 1871م. / 1297ق./ 1880م.) بود كه امتیازنامه معروف رویتر یهودی، كه در واقع به معنای فروش سرزمین ایران بود، منعقد شد.  كار در این جا به پایان نرسید و آن گاه كه امتیاز رویتر، به دلیل رقابت كمپانی های اروپایی و روس ها و نیز به دلیل بی میلی دولت لیبرال گلادستون در ورود به این مخمصه، به شكست انجامید، با نقش موثر سپهسالار این دعوی كهنه در پوشش طرح «كمپانی بین المللی راه آهن ایران» تجدید شد و این بار دست لُرد روچیلد اول    به عنوان شریك اصلی این توطئه    نمایان گردید و با وساطت لُرد اندولف چرچیل    وزیر وقت هندوستان و پدر سروینستون چرچیل    تلاش شد تا پای دولت آلمان، به عنوان حامی امتیاز، به این معركه كشانده شود.
 مهدیقلی خان هدایت (حاج مخبرالسلطنه) می نویسد:
 میرزا حسین خان سپهسالار با رُتشیلد [روچیلد] قراردادی بسته بود كه سیمنس برلنی به او گفت سرنمی گیرد، سنگ بزرگ است، و نظر سیمنس به امتیاز دور و دراز بوده است. از میزراحسین خان بستن آن قرارداد محل تعجب است، اگر سرگرفته بود مملكت به اختیار كمپانی می رفت.
 و بالاخره در آستانه دومین سفرنامه ناصرالدین شاه به انگلیس قضیه «فیصله یافت» و به عنوان غرامت لغو امتیاز رویتر، «امتیازنامه گران بهای» دیگری به الیگارشی یهودی انگلیس واگذار شد:
 به عنوان پیش درآمدی بر این سفر، با بارون رویتر بر سر دریافت غرامت برای لغو ناگهانی امتیازنامه ای كه بعد از سفر 1874/1290 شاه به نام وی صادر شده بود فیصله یافت. به عنوان غرامت اكنون امتیازنامة گران بهایی برای عملیات بانكی و بهره برداری از معادن به رویتر اعطا شد كه با مشاركت ساسون و شركا به تأسیس بانك شاهنشاهی ایران انجامید.

ساسون ها و «اقتصاد ملّی»

فریدون آدمیت در بیان اندیشه «اقتصاد ملّی» در «عصر سپهسالار» و اقداماتی كه توسط او در این زمینه صورت گرفت، نمونه ای ذكر می كند كه، به عكس داوری او، بارزترین مصداق یورش سرمایه غارتگر امپریالیستی    آن هم از نوع یهودی آن    است. در این «تاریخ نگاری عینی» یكسره ماجرا به كمپانی ساسون مسكوت گذارده می شود و حادثه چنان تصویر می شود كه گویی عده ای تاجر ایرانی با تشویق یك «روشنگر اندیشه ترقی»، یعنی آقامحمدمهدی ارباب اصفهانی، به تأسیس نخستین كمپانی های ملی در ایران دست زدند:
 آن افكار [افكار «اقتصاد ملی»] رواج گرفتند. از نخستین كمپانی هایی كه در ایران برپا شد برای صدور تریاك و چین بود. مقرر گردید «آقامحمد مهدی ارباب اصفهانی، جمعیتی از كبار تجار به سمت كمپانی تشكیل دهد تا ملاحظه لازمه به این متاع در تحت مراقبت آن اجماع قرار گیرد.» محصول كل تریاك ایران را در 1293 [1876م.] به میزان 2060 صندوق ثبت كرده است و از این مقدار 1419 صندوق به چین صادر شد و 583 صندوق به انگلستان. و در انگلستان تریاك را «به جهت كشیدن مرفین شیره تریاك می خرند.» (در این زمان تریاك معمول گشته بود. مقاله ای در انتقاد «كشیدن غلیان تریاك» منتشر شده است.) بازرگانان بوشهر هم كمپانی دیگری برای تجارت داخلی و با اروپا ایجاد كردند. بانی آن حاجی محمدمهدی ملك التجار بوشهر از سرمایه داران معتبر بود. در «اشتهار» چاپی آن آمده: «محض خیرخواهی ملت در مجلس محترم تجارت بوشهر تشكیل كمپانی تجارتی ایران داده شد مبنی بر ده هزار حصه، هر حصه موازی یك صد روپیه سكه كه كلاً مبلغ ده لك روپیه باشد.» این كمپانی «داد و ستد معاملات با صرفه در هر جا جاری نمود.» و در شهر منچستر انگلستان و شهرهای ایران «افیس های متعدده» قرار خواهند داد. و هر كجا وكیلی خواهد گماشت كه مواجب از كمپانی دریافت نماید. از دولت هم تقاضای «تقویت و حمایت» برای تخفیف گمرك و غیره شده است.
در پی «رواج افكار اقتصاد ملی» در دوران صدارت سپهسالار، نه تنها كشت تریاك «ترقی» بسیار كرد، بلكه، به تصریح آدمیت، اعتیاد نیز به عنوان یك پدیدة شایع برای نخستین بار چنان رواجی یافت كه شرح فضیحت آن به سفرنامه های خارجیان كشید.
بدین سان شالوده «اقتصاد ملی» گذارده شد، ولی به چه بهایی؟ این آن نكته ظریفی است كه مسكوت گذارده شده.
كنسول انگلیس در بوشهر در گزارش خود شرح می دهد كه در نخستین سال های صدارت سپهسالار تریاك كاری چنان توسعه ای یافت كه به بروز قحطی انجامید:
 چند سال قبل سود حاصله از تریاك توجه ایرانیان را جلب كرد و تقریباً تمام اراضی موجود و مناسب در یزد، اصفهان و جاهای دیگر به كشت خشخاش اختصاص یافت و كشت غلات و سایر محصولات پشت گوش انداخته شد... [این مسئله] با خشكسالی و سایر عوامل تلفیق شد و منجر به قحطی سال 1871    1872 گردید.
و اما درباره ماهیت «ملّی» این تجار ایرانی. احمد اشرف در زمرة كمپانی های خارجی كه در دوران قاجار در ایران فعالیت داشته اند، از كمپانی ساسون یاد می كند:
 شركت دیوید ساسون كه به تجاریت خارجی و واردات و صادرات میان بریتانیا و ایران و به خصوص صادرات تریاك اشتغال داشت و در شهرهای بوشهر و اصفهان دارای نمایندگان تجارتی بود.
در مأخذ فوق دو تن از عوامل ایرانی كمپانی ساسون چنین معرفی می شوند:
حاجی میرزا محمود كازرونی بزرگ ترین تاجر شیراز عامل شركت ساسون بود و حاجی آقامحمد صدر ملك التجار اصفهانی ثروتمندترین و منتفذترین تاجر اصفهان شریك و عامل شركت دیوید ساسون بود.
بدینسان، نام سرشناس ترین دودمان های تجاری عهده قاجار در زمرة عوامل بومی كمپانی ساسون درآمد.
و اما دربارة آقامحمد مهدی ارباب اصفهانی، كه به گفته آدمیت نخستین گام ها را برای تجمع تجار ایرانی و جلب آنان به تجارت تریاك برداشت.
 آقامحمدمهدی ارباب اصفهانی (1234 ق. / 1818م. / 1314 ق. / 1896) پدر محمدحسین فروغی (ذكاءالملك) وجد محمدعلی و ابوالحسن فروغی است. محمدعلی فروغی در شرح زندگی او می نویسد:
در جوانی به هندوستان رفت و 15 سال در آن دیار توقف كرد و با انگلیس ها یا هندی هایی كه به معارف جدید آشنا بودند آمیزش داشت و از معلومات اروپایی و سیاست دنیا آگاه شد و برتری اوضاع مغرب را بر احوال مشرق زمین دریافت و یكی از اولین اشخاص بود كه ایرانی ها را به این مسائل آشنا كرد.
محمدعلی فروغی آغاز سفر محمدمهدی ارباب را سه سال پس از تولد پسرش، محمدحسین فروغی، ذكر می كند. با این حساب او در حوالی سال 1258ق. / 1842م. یعنی ده سال پس از تأسیس كمپانی ساسون در بمبئیف در سن 23 سالگی عازم هندوستان شد و به احتمال قریب به یقین در بمبئ سكنی گزید و با الیگارشی یهودی و پارسی این شهر محشور شد. از اشتغال او در هندوستان اطلاعی نداریم ولی می دانیم كه زمانی كه او به سال 1273 ق. / 1856 م. به اصفهان بازگشت به دنبال تجارت و كاسبی بود. محمدعلی فروغی می نویسد:
همین كه ارباب از هندوستان مراجعت كرد كار پدرم از جهت تحصیل به جای این كه بهتر شود بدتر شد زیرا از عجایب امور این كه ارباب با این كه خواد اهل فضل بود پسر را از تحصیل علم منع كرد و اصرار داشت كه به تجارت و كسب معاش مشغول شود.
توضیح آدمیت روشن ساخت كه این «تجارت و كاسبی»، كه احتمالاً بازگشت ارباب به ایران به خاطر آن صورت گرفت، چیزی نبود به جز راه انداختن بساط تریاك كاری در ایران و ترغیب و تشكل تجار و ملاكین در این كار.

اهمیت تریاك ایران

در مقدمه این جُستار، تریاك ایران را عامل مهمی در انباشت سرمایه ساسون ها خواندیم. در اسناد مندرج در كتاب چارلز عیسوی اهمیت تریاك صادراتی ایران در اقتصاد دنیای آن روز آشكار است و این اهمیت زمانی روشن تر می شود كه دریابیم تریاك ایران به دلیل مرغوبیت بازار تریاك تركیه را در چین شكست داده و رقیب تریاك هند محسوب می شد.  این تریاك به سه مصرف می رسید: اول، صدور آن به بازار وسیع چین؛ صدور به انگلیس و تبدیل آن به مرفین؛ و سوم، فروش آن در بازار داخلی ایران. در صفحات پیش دیدیم كه در آغاز این «بازار داخلی» وجود نداشت، ولی ده سال پس از اقدام میرزاحسین خان مشیرالدوله از بمبئ برای كاشت تریاك در ایران، كار به جایی رسید كه اعتیاد به تریاك به یك پدیده اجتماعی وسیع بدل شد. برای آن كه این اهمیت اقتصادی ملموس شود، خلاصه ای از آمارهای مندرج در كتاب عیسوی را به همراه توضیحاتی دیگر می آوریم:
 1267 ق./ 1850 م:     گزارش میرزا حسین خان مشیرالدوله سپهسالار) از بمبئ و ترغیب حكومت قاجاریه تریاك كاری و آغاز این كشت و صدور آن.
 1276ق. / 1859م:     تولید تریاك 300 جعبه و هر جعبه به وزن 195 پوند بود.
 1277ق./1860م.:    آغاز ثبت اعتیاد ایرانیان به تریاك در سفرنامه های خارجیان.
 1278ق./1861م.:    صادرات تریاك ایران بالغ بر 1000 جعبه بود.
 1284ق./1867م.:    طبق گزارش كنسول انگلیس در تهران حدود 10000 من شاهی معادل 130000 پوند تریاك ایران به چین صادر شد.
 1286ق. / 1869م.:    طبق گزارش جانشین كنسول فوق، مقدار تریاك ایران 540000 پوند و مقدار صدور آن 250000 پوند بود.
 1288ق./ 1871م.:    آغاز صدارت میرزاحسین خان مشیرالدوله (سپهسالار).
 صادرات تریاك ایران از طریق خلیج فارس هفت برابر شد و از 870 جعبه درسال قبل به 7700 جعبه به ارزش 847000 روپیه رسید. در اولین سال زراعی پس از صدارت سپهسالار توسعه كشت تریاك سبب ركود كشت غلات و سایر محصولات و بروز قحطی شد.
 1297ق. / 1880م.:    پایان صدارت سپهسالار.
 در این زمان كل محصول تریاك ایران 8000 جعبه بود كه حدود 7700 جعبه صادر می شد. تریاك ایران در هنك كنگ جعبه ای 450 الی 520 دلار به فروش می رسید. یك جعبه تا 539 دلار نیز فروش رفته است.
 با این حساب، اگر صادرات تریاك ایران را در دوران ده ساله صدارت سپهسالار حداقل 7000 جعبه و بهای هر جعبه را 450 دلار حساب كنیم، ارزش تریاك صادراتی ایران سالیانه 3150000 دلار بوده است. ثمرة همین «ترقی» بود كه میرزاحسین خان سپهسالار، نوة یك پیشه ور بی چیز، را در پایان صدارتش در زمرة یكی از متمولین طراز اول كشور قرار داد.
این ناشناخته ترین و به گمان ما اصلی ترین  منبع ثروت سپهسالار بود. درباره سایر منابع ثروت او سخن ها گفته شده. دكتر جواد شیخ الاسلامی، به نقل از محمدحسن خان اعتمادالسلطنه، می نویسد كه سپهسالار در ماجرای امتیاز رویتر مبلغ 50000 لیره رشوه از بارون رویتر دریافت داشت و می افزاید: «دقت كنید: این لیره ها به نرخ امروز طلا، سر به میلیون ها می زند!»  و چنین نتیجه گیری می كند:
سپهسالار موقعی كه مرد بی گمان یكی از ثروتمندترین رجال ایران بود. جویبار ثروت كلانش به سرچشمه های مختلف می پیوست و اغلب این سرچشمه ها متأسفانه كدر و مشكوك و آلوده بود. در زمان صدارت میرزاآقاخان نوری، موقعی كه سركنسول ایران در تفلیس بود، گندم به قیمت خیلی ارزان از آذربایجان وارد می كرد و به روس ها كه مشغول جنگ در شبه جزیره كریمه بودند به قیمت های هنگفت و سرسام آور می فروخت. خودش روزی در حضور ناصرالدین شاه كه صحبت از منشاء تموّل سرشارش بود، به صراحت اعتراف كرد كه در زمان سفارتش در استانبول، در سفری كه به اروپا می كرده یكی از ثروتمندان معروف عثمانی را كه مرتكب قتلی شده بوده است، با استفاده از مصونیت دیپلماتیك سفرا، در لباس پیش خدمتی سفارت ایران در كشتی نشانده و با خود به اروپا فرار داده است و قاتل ترك (به اعتراف خود سپهسالار در حضور شاه) صد هزار لیره طلا به عنوان سپاس مزد این عمل به وی تقدیم كرده است.
 ثروت های نامشروع وقتی كه انباشه شدند، اصل و منشأشان به تدریج فراموش و پس از گذشت یكی دو نسل كلاً به بوته فراموشی سپرده می شود. دیگر كسی نمی پرسد كه جمع كنندگان آن ثروت ها چگونه و از چه راهی به دارائی و مكنت كلان خود دست یافته اند. حتی امروز هم از میان كسانی كه در مسجد سپهسالار نماز می خوانند یا مجلس ختم می گذارند، یا از میان طلایی كه در آن مسجد حجره دارند، شاید یك در هزارشان ندانند كه بنیانگزار این مسجد كه بوده و هزینه بنای آن را از چه راه هایی تأمین كرده است؟


منبع: موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی