تبیان، دستیار زندگی
بی تعارف؛ جیب بعضی ها به نوشتن این جملات وابسته است. قدیم ترها، روزنامه و مجلات به اصطلاح زرد، مطبوعاتی بودند که چه در حوزه مسائل اجتماعی چه در حوزه ی مسائل سیاسی، یا از انتشار اخبار دروغ و بی¬اساس نان می ¬خوردند یا از بازی کردن با زندگی و آبروی افرا
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

جیب بعضی ها وابسته به نوشتن این جملات است!

پایان زندگی احسان علیخانی در یک تصادف فجیع!
دفتر زندگی پدرسالار بسته شد! 
طلاق دوباره، زندگی دوباره؛ ماجراهای خانم بازیگر!
مجری معروف و محبوب صدا و سیما عصر دیروز در یک سانحه از دنیا رفت! 
مرگ مشکوک، فرجام زندگی یک برنامه ساز تلویزیون!
همسر یک والیبالست انتقامش را از شوهر گرفت !
بی تعارف؛ جیب بعضی ها به نوشتن این جملات وابسته است.

فاطمه حسینی/کارشناس ارشد کلام اسلامی-بخش قرآن تبیان
شایعه پراکنی

قدیم ترها، روزنامه و مجلات به اصطلاح "زرد"، مطبوعاتی بودند که چه در حوزه مسائل اجتماعی چه در حوزه ی مسائل سیاسی، یا از انتشار اخبار دروغ و بی اساس نان می -خوردند یا از بازی کردن با زندگی و آبروی افرادی که خواسته یا ناخواسته، کمی مشهور شده اند. 
عواطف و احساسات یا حس کنجکاوی مردم، همیشه بازیچه ی جنجال های مجلات و نشریات زرد قرار می گرفت. اکنون هم هنوز نشریات زرد وجود دارند اما سرعت رشد تکنولوژی، کمی آنها را عقب رانده است. مدتی است که سایت های خبری در اینترنت و یا کانال های رنگارنگ تلگرام، یا انواع دیگری از شبکه های اجتماعی، به اندازه ی چندین و چند روزنامه و مجله، مشغول تولید و نشر انواع محتوا هستند؛ با سرعتی فوق العاده و کیفیت و تنوعی چندین برابر. 
سخن، بر سر این نیست که چه کسی و با چه ابزاری شایعه بسازد و منتشر کند؛ مسئله، مسئله ی اخلاق است.

شاید امروز تشخیص اینکه کسی که خبر آورده فاسق است یا مؤمن، در بیشتر موارد، برای ما امکان پذیر نباشد. یک خبر، انقدر دست به دست می چرخد و سریع منتشر می شود که منبع اولیه ی خبر، برای ما گم می شود. اما این، وظیفه ی تحقیق را از عهده ی ما بر نمی دارد. این دلیلی نیست برای زود باور بودن یا بی سند و مدرک حرف زدن.

آیا هر آنچه که منفعت ما را تأمین می کند، انجامش جایز است؟ ممکن است منفعت، پول بیشتر باشد؛ مثلاً برای گردانندگان نشریات زرد؛ ممکن است منفعت، فقط یک سرگرمی و تفریح باشد؛ یا جذب تعداد بیشتری بازدید کننده یا حتی ممکن است منفعت ما، کمی تنبلی باشد که حال نداریم دنبال منبع درست خبر بگردیم و قبل از کپی کردن آن برای دوست و آشنا، صحت و درستی آن را بررسی کنیم. 
در حالی که قرآن، روش دیگری را پیش رویمان می گذارد: "یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا أَنْ تُصِیبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلى‏ ما فَعَلْتُمْ نادِمِین‏" (حجرات، 6) اى كسانى كه ایمان آورده ‏اید اگر شخص فاسقى خبرى براى شما بیاورد درباره آن تحقیق كنید، مبادا به گروهى از روى نادانى آسیب برسانید، و از كرده خود پشیمان شوید.
"ولید بن عقبه" را پیامبر صلوات الله علیه براى جمع ‏آورى زكات از قبیله "بنى المصطلق" اعزام داشت، هنگامى كه اهل قبیله باخبر شدند كه نماینده رسول اللَّه صلوات الله علیه مى ‏آید. با خوشحالى به استقبال او شتافتند، ولى از آنجا كه میان آنها و "ولید" در جاهلیت خصومت شدیدى بود تصور كرد آنها به قصد كشتنش آمده ‏اند. خدمت پیامبر صلوات الله علیه بازگشت (بى آنكه تحقیقى در مورد این گمان كرده باشد) و عرض كرد: آنها از پرداخت زكات خوددارى كردند! (و مى ‏دانیم امتناع از پرداخت زكات یك نوع قیام بر ضد حكومت اسلامى تلقى مى‏ شد، بنابراین مدعى بود آنها مرتد شده‏اند!)
پیامبر صلوات الله علیه سخت خشمگین شد، و تصمیم گرفت با آنها پیكار كند، آیه فوق نازل شد (و به مسلمانان دستور داد كه هرگاه فاسقى خبرى آورد در باره آن تحقیق كنید)  بعد از اخبار "ولید" درباره ارتداد قبیله "بنى المصطلق" پیامبر صلوات الله علیه به "خالد بن ولید بن مغیره" دستور داد به سراغ قبیله "بنى المصطلق" رود، ولى فرمود شتابزده كارى انجام مده. 
"خالد" شبانه به نزدیكى قبیله رسید، و ماموران اطلاعاتى خود را براى‏ تحقیق فرستاد، آنها خبر آوردند كه بنى المصطلق به اسلام كاملا وفا دارند، و صداى اذان و نماز آنها را با گوش خود شنیده ‏اند، صبحگاهان "خالد" شخصاً به سراغ آنها آمد، و صدق گفتار مخبرین را ملاحظه كرد، خدمت پیامبر صلوات الله علیه بازگشت و ماجرا را به عرض رسانید، در این هنگام آیه فوق نازل شد و به دنبال آن پیامبر مى‏فرمود: "التأنى من اللَّه، و العجلة من الشیطان" درنگ كردن و تحقیق از سوى خدا است و عجله از شیطان است.( تفسیر نمونه، ج‏22، ص: 152)

آیا هر آنچه که منفعت ما را تأمین می کند، انجامش جایز است؟ ممکن است منفعت، پول بیشتر باشد؛ مثلاً برای گردانندگان نشریات زرد؛ ممکن است منفعت، فقط یک سرگرمی و تفریح باشد؛ یا جذب تعداد بیشتری بازدید کننده یا حتی ممکن است منفعت ما، کمی تنبلی باشد که حال نداریم دنبال منبع درست خبر بگردیم و قبل از کپی کردن آن برای دوست و آشنا، صحت و درستی آن را بررسی کنیم.

شاید امروز تشخیص اینکه کسی که خبر آورده فاسق است یا مؤمن، در بیشتر موارد، برای ما امکان پذیر نباشد. یک خبر، آنقدر دست به دست می چرخد و سریع منتشر می شود که منبع اولیه ی خبر، برای ما گم می شود. اما این، وظیفه ی تحقیق را از عهده ی ما بر نمی دارد. این دلیلی نیست برای زود باور بودن یا بی سند و مدرک حرف زدن. 
در حیطه ی اخلاق ارتباطات، در یک سخن گفتنِ عادی، قرآن جز به سخنِ محکم و متقن، راضی نمی شود: "یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ قُولُوا قَوْلاً سَدیداً "(احزاب،70) اى كسانى كه ایمان آورده ‏اید تقواى الهى را پیشه كنید و سخن حق و درست بگویید. 
حالا به طریق اولی، وقتی سخن گفتن و خبر دادنی باشد که پای زندگی و آبروی دیگران در کار است، هیچ جوره نمی شود از درستی و محکمی حرف ها و خبرها و تحلیل ها کوتاه آمد. اخلاق، غیر از این را نمی پذیرد. برای داشتن اخلاق در حوزه ی ارتباطات، اول تقوا لازم است. آیه ی بالا، پیش از توصیه به قول سدید، امر به تقوا می کند. 
تقریباً همه ی ما، به مدد گسترش و سرعت تکنولوژی، با یک گوشی تلفن همراه در دست، خودمان یک پا خبرگزاری شده ایم. روزانه ده ها پُست، خبر، کلیپ، تحلیل و توصیه به دستمان می رسد. حتی بسیاری را بهترین و قابل اعتمادترین دوستانمان فرستاده اند؛ اما باز هم برای باور کردن، برای اعتماد کردن و از همه مهم تر، برای کپی کردن و منتشر کردن آن ها، تحقیق و بررسی لازم است. گاهی صبر لازم است. اگر بی مهابا صرفاً به خاطر جذابیت یک مطلب، آن را برای دیگران ارسال کنیم، بیم آن می رود که در چرخه ی شایعه پراکنی برای ضربه زدن به زندگی و آبروی کسی، یک حلقه شده باشیم. 
مواظب باشیم اخلاقمان زرد نشود!